خاتمی می گوید:” دم غروب است، اما من از صبح خوشم می آید”، میرحسین موسوی که نقاش است باوردارد ”بهار نزدیک است”، اکبر اعلمی برای حضور درانتخابات منتظر اجازه “ خدایگان زمین ” است… در محافلی که خاتمی – موسوی دست در دست حاضر می شوند ترانه معروف اول انقلاب پخش می شود : سر اومد زمستون…..
انگار همه دارند گوش می کنند که در ورای شعارها واقعیت را دریابند ودر پس شعرها بوی پایان زمستان و رسیدن بهار را بشنوند. بیشتر گوش ها به سخنان شیخ کروبی است که برادر حسین را نشانه رفته است و سخت؛ و حرف محسن رضائی تازه وارد به صحنه انتخابات تیتر می شود:
- احمدی نژاد ایران را به سمت پرتگاه می برد…
خبرها همه درتائید سخن اوست. هفته با اعدام دیگری آغاز می شود. تصویر دیگری بر صفحات تاریخ ایران نقش می بندد از دختر زیبائی که سحرگاهان طناب دار را به گردنش می اندازند. سخنگوی قوه قضائیه، دستان خونین همکارنش را با کاغذ مطبوعات تمیز می کند و آنها را مقصر می شمارد. کسی جرئت نمی کند فضای زمستانی مصاحبه مطبوعاتی حاج آقارابشکند و بپرسد :
- اعدام “ولی آزاد” از طریق سنگسار در زندان لاکان در شهر رشت و و گزارشهایی که درباره ”محمدعلی نوید خمامی” و “اشرف کلهری” است که به مرگ از طریق سنگسار محکوم شدهاند، چه؟
خبر می دهند که رکسانا صابری هنوز سالم است و دادگاه تجدید نظر با “عدل و رافت اسلامی” همراه خواهد بود والبته برای اینکه جهان در فوران عدالت ومهربانی غرق نشود، درهای دادگاه چهار قفله بسته است. شاید، رکسانا هم آزاد بشود و همان حرف “کبرا نجار زن محکوم به سنگساری ” را بزند که این هفته پس از تحمل سیزده سال در میان ناباوری و بهت زدگی از زندان آزاد شده است:
- هیچ کس نمی تواند مرا درک کند.
تازه، کبرا جرمی رامرتکب شده بود. ازاین هفته پلیس دارد درخانه هائی را می کوبد که هنوز اتفاقی درآنها نیفتاده است. روزنامه ها خبر می دهند: “نیروی انتظامی در راستای اجرای طرح انضباط اجتماعی به سراغ خانههای مجردی در تهران رفته و به «پاکسازی» این خانهها از ساکنان مجرد خود پرداخته است.” و از قول عزیز الله رجب زاده فرمانده نیروی انتظامی تهران می نویسند: “خانههای مجردی یکی از مهمترین کانونهای جرم و تبهکاری به شمار میآید.”
بعید نیست، بعد از این نوبت به بررسی بسترهای همسران برسد تا همه امور زیر نظر نمانیدگان”خدایگان زمین” اجرا شود و شرعی باشد. شعار انتخاباتی دکتر احمدی نژاد را باید باورکرد:
- می شود، ما می توانیم…
درست است که نمی شود حتی دوچرخه مغازه های لاله زار را هم کنترل کرد، نیروی انتظامی کوتاه می آید و مغازههای لالهزار باز می شود. اما همه کارهای امنیتی، باشدت می شود:
در روز جهانی کارگر که میلیونها کارگر درخیابانهای دنیا رژه می روند و خواست های خود را با صدای بلند فریاد می زنند، در “آزادترین کشور دنیا” که ایران تحت حکومت طالبان شیعی باشد هم کارگران را سرکوب می کنند و هم معلمان. تازه برای اینکه حسابی ضرب شصت نشان بدهند، گروهی دیگر از زنان فعال درکمپیون یک میلیون امضا را می گیرند. تصویر جلوه جواهری می رود کنار رکسانا صابری.
به دستور سعید مرتضوی در” چهار مدرسه دخترانه در شهرستانهای استان تهران و تعدادی از مدارس غیردولتی شهر تهران دوربین مداربسته می گذراند “ و ازحالا مواظبند دخترکان ما مبادا تبدیل به زنان دلاور وطن شوند که در زندان یا در میدانند. فاطمه باید الگوی همه باشد وچه بهتر که فامیلش هم رجبی باشد.
دورکورد جهانی دیگر هم اعلام می شود که درجه حرارت فضای زمستانی را نشان می دهد: “از جنبه برخورداری از آزاد بودن مطبوعات، ایران در بین ۱۹۵ کشور جهان، امسال به همراه چین و روآندا در رتبه ۱۸۱ قرار دارد. طبق گزارش سالانه منتشر شده از طرف مؤسسه مطالعات رسانهای «فریدوم هاوس»، ایران در بین ۱۹ کشور خاورمیانه و شمال آفریقا، رتبه هفدهم را از حیث آزادی مطبوعات به خود اختصاص داده است.“
وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود درباره وضعیت تروریسم جهان در سال ۲۰۰۸ اعلام می کند که ایران همچنان فعال ترین دولت حامی تروریسم است.
اکبر اعلمی می گوید: “اگر خدایگان زمین اجازه دهند، کاندیدا خواهم شد” و شنونده رابه یاد لقب محمد رضا شاه در سالهای پایانی سلطنتش می اندازد: “ خدایگان اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر”. او وابستگان به “جریان موسوم به اصلاح طلبی” را “حزب باد” معرفی می کند که “تنها به دنبال کسب قدرت و منفعت هستند” و رسیدن ایران به لبه پر تگاه را متوجه« کلکسیون ۲۰۰ نفری حاکمیت” می داند که “۷۰ میلیون تن را به گروگان” گرفته اند.
و حالا همه نامزدها می خواهند “سرسیاه زمستان” ایران را که زیر سلطه “خدایگان” دیگری است از لبه پرتگاه نجات بدهند. فشرده حرف اعلمی که سرزمین ستارخان را ستاد کرده، این است: “در دوره مشروطیت، استبداد در تهران پیروز شد، اما آذربایجان و تبریز مشروطه را نجات داد. آذربایجان تشکیلات من است.“
اکبر اعلمی می خواهد این بار انقلاب اسلامی را که “از مسیر اصلی خود” منحرف شده است، نجات بدهد. همین هدف را موسوی و خاتمی دارند. شیخ اصلاحات هم با کمی فاصله همین راه را می رود. او این هفته حمایت روحانیون تهران را جلب می کند. خاتمی- موسوی مدام درمیان جوانان و هنرمندان ظاهر می شوند.
عبد اله رمضان زاده قائممقام دبیر کل جبهه مشارکت شایعه چند ماه پیش را به خبرموثق تبدیل می کند: ”پیامهایی دریافت کردیم که نباید خاتمی کاندیدا شود”.
خاتمی که به همین دلیل نیامد و حالادست دردست جانشینش موسوی، می گویند:
- کشور مانند دوران قاجار اداره می شود.در دنیای امروز و برای حفظ منافع ملی، گردش آزاد اطلاعات نه فقط یک ارزش والا، بلکه یک ضرورت حیاتی است بر همین اساس، بیهیچ اغراقی منافع ملی جمهوری اسلامی ایران نیز در گرو آزادی مطبوعات است.
- باید مردم امنیت داشته باشند. وقتی کسی اسیر نان و سفره باشد فراغت اندیشیدن به آزادی را ندارد. امنیت مردم مهم تر از امنیت دولت است. گمان نکنیم وقتی تنشی را بیهوده با دنیا ایجاد کنیم منافع ملی تامین میشود. ما به جای اینکه موجب آسودگی مردم شویم موجب نگرانی آنها میشویم. مردم به دنبال ثبات در مدیریتها هستند، جوانان ما گردش آزاد اطلاعات میخواهند. جوانان ما به مسکن، اشتغال و ازدواج میاندیشند، اما از آن مهم تر میخواهند ترس از بیان عقیده نداشته باشند. آنها انتخابات آزاد، رقابتی و منصفانه میخواهند.
- آن کس که به آزادی فکر نمیکند نمیتواند در شرایط دشوار امروزی طرحی برای رهایی از نیاز ملت داشته باشد. ما در عرصههای سیاست خارجی، سیاست داخلی، آزادی، اشتغال و امنیت و همه ی آنچه نیاز ملت ماست مشکل داریم.
- بعد از امام عدهای که حرکتهای امام را انحرافی میدانستند و با انقلاب هم هیچ میانه ای نداشتند و تلاش کردند خود را به عنوان ایدئولوگ انقلاب معرفی کنند، میخواستند حتی دلسوزان و معتقدان واقعی به انقلاب و امام را نیز حذف کنند.
- دروغ و تهمت در جامعه ما گاهی به یک ارزش و به ابزاری برای بیرون کردن دلسوزان مردم و نظام تبدیل میشود.
- امروز نیروهایی در دنیا هستند که میخواهند با ملت ایران مبارزه کنند و برخی در داخل به آنها بهانه میدهند.
به دلیل این مواضع است که محسن آرمین می گوید: “پرتاب گاز فلفل در سخنرانی مشهد موسوی یک نشانه است. ایشان باید منتظر گاز فلفل سیاسی و کارناوال عاشورای دیگری باشند.“
ماموریت فلفل پاشی را هم ظاهرا داده اند دست “بچه مرشد”. پیام فضلی نژاد که دست پرورده حسن شایانفر وبه قول سایت امروز “شاگرد مدیر مسول کیهان” است، خاتمی وموسوی را “مرتد ودست نشانده سازمان سیا” می خواند و احمدی نژاد را “صالحترین و مصلحترین فرد در سیستم سیاسی کشور” می داند.
اما فقط کیهان که در شب برکشیدن احمدی نژاد و قبل ازخواندن تمامی آرا، خبر پیروزی او را درتیتر اول شماره روز بعد خود منتشر کرد، مقر احمدی نژاد نیست.
”مساجد” بار دیگر به گپایگاه تبلیغاتی” محمود احمدی نژاد تبدیل می شوند: “در دو هفته گذشته مسولان ستادهای ناحیه یی، متولیان و هیات امنای برخی از مساجد کشور حتی بدون هماهنگی با معتمدان محل و امام جماعت مساجد تغییر کردند. و افراد غریبه ای که هیچ یک از اهالی محل نیستند، انتخاب شدند که تابر سلامت انتخابات در محله ها نظارت کنند.“
کمک های بلاعوض احمدی نژاد به مساجد، تکایا و هیات های مذهبی هم آغاز شد و “مجتبی ذوالنور” به صراحت اعلام کرد “احمدی نژاد کمک به مساجد را 9 برابر افزایش داده است.“
و فقط مساجد نیست. احمدی نژاد دارد ازحالا مثل ریگ خرج می کند: “او در جمع اسلامشهریها از پرداخت 50 تا 70 هزار تومان به 70 درصد ایرانیان به صورت ماهانه خبر داد، در جمع کارگران به وزیر کار دستور داد که برای خانهدار کردن همه کارگران برنامهریزی کند، همچنین وعده داد که حداقل مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی را به 400 هزار تومان میرساند…“
شاید به پشتوانه این ریخت و پاش ها از ارث پدری است که احمدی نژاد حتی دست در سوراخ زنبور هم می کند و حکم الحاق سازمان حج و زیارت به مجموعه گردشگری را می دهد که از قضا تصمیم درستی است. اما انگار یادش می رود عواید “حج وزیارت” دستمزد محمدمحمدی ری شهری است که در مسند قاضی دادگاه نظامیان، صف درازی را به جوخه اعدام سپرده است.”تذکر موکد به جناب آقای رئیسجمهور” و “شایسته نبودن” تصمیم او را رهبر رسما اعلام می کند.
روزنامه جمهوری اسلامی که توسط آِیت اله خامنه ای تاسیس شده واولین سردبیرش هم مهندس موسوی بوده است، حسابی خدمت احمدی نژاد می رسد. مسیح مهاجری از تندروترین روحانیون که هم مدیرمسئول وهم سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی است، حسابی ریاست جمهوری را کیسه می کشد. کمترین حرفش این است: “دولت احمدی نژاددروغگو ترین دولت 30 سال اخیر است.” و دست روی نکته ای می گذارد که در جمهوری اسلامی بوی خون می دهد: “یکی از دروغ هایی که شاید عوام متوجه نشوند اما خواص می فهمند «ادعای پیروی از ولایت فقیه» است. ما در طول این سی سال دولتی نداشتیم که تا این حد نسبت به رهبری و مراجع تقلید بی اعتقاد باشد و البته از آن طرف سنگ آن را هم به سینه بزند.“
و دست آخرهم می گوید: “به نظر من شورای نگهبان در روز قیامت هیچ جوابی ندارد بدهد که چگونه این فرد را جزء رجال سیاسی کشور اعلام کرد یا اگر بخواهد برای این دوره هم این کار را تکرار کند. من اگر در شورای نگهبان بودم بدون هیچ تردیدی و با توجه به عملکرد و بیصداقتی اش اعلام می کردم احمدی نژاد به هیچ وجه شایستگی کاندیداتوری برای ریاست جمهوری آینده را ندارد.
یک حالت وحشت در کشور ایجاد کردند و اگر کسی بخواهد حرفی علیه اینها بزند، بیآبروی اش می کنند. بالاخره روزنامه دارند مثل کیهان و ایران و… و از آن طرف هم برنامه 20 و 30 دقیقه را دارند.
و بازهم پای روزنامه امنیتی کیهان مطرح می شود که بعد از پاسخ جنجالی کروبی به برادرحسین توی بوق است.کروبی از جمله گفته بود: “این صدای نعره مافیاهای جدید است که از دهان کیهان می شنوم.”
حالا جمهوری اسلامی که روزگاری یاردو قلوی کیهان بود، مثل مهدوی کنی، علیه توپخانه مرکزی طالبان شیعی موضع می گیرد وتازه تلویزیون سردار ضرغامی را می چسباند به آن. کاری که محسن آرمین هم می کند: “صداو سیما، کیهان صوتی و تصویری است.“
و تاکیهان هست، سیاست خارجی جای نگرانی ندارد. هر روز صبح مامورین امنیتی مستقر درکیهان یک “توطئه دشمن” راکشف ویکی دوروز بعد به دست امت مسلمان و “دولتمردهای کمونیست” نابودش می کنند.
جواب نظام به آمریکا برای مذاکره علنی “نه” است و حتما از موضع “عزت”. آمریکا هم قدم به قدم حلقه محاصره سیاسی را که سیاست دولت اوباماست تنگتر می کند.
سخنان شیمون پرز ـ رئیس جمهور اسرائیل- بعد ازدیداربا اوباما بی دلیل نیست: “اسرائیل باید از سیاست های باراک اوباما برای تعامل با ایران حمایت کند.اگر اوباما خواهان تعامل با ایران است، ما باید از حامیان وفادار آن باشیم.اگر این روند موفقیت آمیز باشد بهترین اتفاق محسوب می شود.“
گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا می گوید: “ایران «بهطور پنهانی» با تأمین تسلیحات، آموزش و کمکهای مالی از تروریستها و گروههای ستیزهجوی اسلامگرا از جمله حزب الله، حماس، ستیزهجویان طالبان در افغانستان و آشوبطلبان عراقی، حمایت میکند.“
رابرت گیتس- وزیر دفاع آمریکا- می گوید : “ایالات متحده آمریکا و متحدانش باید تهران را متقاعد کنند که بلندپروازی های اتمی اش یک مسابقه تسلیحاتی به راه خواهد انداخت که امنیت کمتری را برای این کشور به دنبال می آورد.آمریکا برای منزوی کردن بیشتر ایران همچنین باید همکاری با روسیه را در زمینه برنامه های دفاع موشکی در منطقه پیش ببرد و با ارائه مشوق های اقتصادی و سیاسی تهران را وادار سازد تا به صورت داوطلبانه برنامه اتمی خود را به حال تعلیق در آورد.“
وزیر خارجه آمریکا روانه منطقه است که خبر می رسد: “امارات متحده بزرگترین خریدار تسلیحات نظامی در خاورمیانه شد.” براساس پژوهش موسسه تحقیقاتی صلح سوئد: “امارات پس از چین و هند مقام سوم دنیا را در اختیار دارد. امارات ظرف 5 سال بیش از 80 فروند جت بوئینگ و 50 فروند میراژ فرانسوی به ناوگان خود افزوده است. سران امارات حتی از خرید های سنتی اعراب از کشورهای غربی نیز فراتر رفته و در سفر اخیر سران این کشور به روسیه موضوع خرید سامانه دفاع هوایی را ارائه کرده اند.“
ناظران سیاست تسلیحاتی امارات را ناشی از برنامه اتمی- جنگی جمهوری اسلامی می دانند و آن رابزرگترین کمک به اقتصاد غرب ارزیابی می کنند.
علاوه بر رابرت گیتس، “دنیس راس” نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه راهی خاورمیانه می شود. قرار است او با رهبران عربستان سعودی، مصر، قطر، عمان، بحرین و امارات متحده عربی دیدار و نقطه نظرات امریکا در باره برنامه اتمی ایران را تشریح کند.
رابرت گیتس عازم مصر و عربستان می شود تا درباره “امنیت منطقه ای” و تلاش های صلح در خاورمیانه با رهبران این کشورها بحث و تبادل نظر کند.
گزارش خبرگزاری ها حاکی است که وزیر دفاع آمریکا درباره نقش ایران در منطقه و همچنین مسائل مربوط به عراق و افغانستان نیز با مقام های رسمی مصر و عربستان رایزنی کند.
درهمین موقع، دو خبر محرمانه درز پیدا می کند. به گزارش سایت آفتاب: “یک پایگاه خبری آمریکایی در گزارشی مدعی شده است که ایران با گسیل داشتن یک هیأت مذاکره کننده به آمریکا، به دولت اوباما پیشنهاد داده است که تعدادی از سرکردگان گروه تروریستی القاعده را که در ایران بازداشت شدهاند، به آمریکا تحویل دهد؛ اما آمریکا این پیشنهاد را رد کرده است.” زمان این اتفاق بهمن ماه سال گذشته بوده است.
جزئیات گفت وگوی رئیس جمهور سوئیس با احمدی نژاد هم در مطبوعات سوئیسی انتشار می یابد؛ تاریخ این رویداد 19 فروردین 1388 است. دراین دیدار: “هانس رودولف مرتس، رئیس جمهور سوئیس با محمود احمدی نژاد در ژنو دیدار کرد. دیدار یک شب پیش ازشروع برگزاری کنفرانس ضد نژادپرستی سازمان ملل در ژنو انجام شد. رئیس تشریفات دولت سوئیس از عکاسان خواسته بود که از دست دادن مرتس و احمدی نژاد عکس نگیرند. اسرائیل پیش وپس از این دیدار، به آن اعتراض کرد.” دراین دیدار احمدی نژاد خواست: “این پیام به واشنگتن رسانده شود که تغییرات آمریکا برای انجام مذاکره بایددرهمین ماهها انجام شود، چون بعدا مشکلتر خواهد شد.“
شاید شورای همکاری خلیج فارس با اطلاع از رویدادهائی از این دست است که به محض رسیدن گیتس و رایس به منطقه در بیانیه ای ابراز امیدواری می کند که گفت و گوی احتمالی ایران و آمریکا برای آنها هزینه ای در بر نداشته باشد.
این سازمان با اشاره به برنامه اتمی ایران می افزاید: “در حال حاضر یک تهدید نظامی و استراتژیک برای کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد و ما مخالف هر گونه برنامه هسته ای هستیم که از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید نشده است چرا که بر این اعتقادیم برنامه اتمی ایران نباید به بی ثباتی در منطقه دامن بزند.“
رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، به متحدان عرب واشینگتن اطمینان می دهد که هر گونه تماس با ایران “باز” و ”شفاف” خواهد بود و متحدان منطقه ای آمریکا از این موضوع مطلع خواهند شد و لذا “هیچ کسی غافلگیر نخواهد شد. نگرانی های موجود از انجام یک معامله بزرگ مخفی کاملا غیر واقعی است و من می گویم که این مسئله اتفاق نخواهد افتاد.“
معلوم نیست نگرانی دیگر اعراب رفع می شود یا نه، اما داد عراق بالاخره درمی آید: “وزارت امور خارجه عراق با احضار سفیر ایران در بغداد به گلوله باران مناطق کردنشین این کشور توسط نیروهای نظامی جمهوری اسلامی شدیدا اعتراض کرد.در نامه ای که تسلیم حسن کاظمی قمی، سفیر ایران در عراق شد، بغداد از تهران خواسته است تا گلوله باران این مناطق را متوقف کند و هشدار داد که «نقض خطرناک» حاکمیت عراق می تواند روابط دو کشور را خدشه دار کند. “
هفته نفس گیری است. رضا سیدحسینی هم جهان را ترک می گوید. روشنفکران بزرگی که اندیشه های ایران مدرن راپایه ریختند و بهمین خاطر طالبان شیعی خونشان را در شیشه کرده اند؛ یکایک جهان را ترک می گویند.
تنها خبر خوش هفته این است: “دو جوان که قرار بود روز چهارشنبه- دیروز - به اتهام ارتکاب قتل در زمانی که کمتر از هجده سال داشته اند، اعدام شوند، از چوبه دار رهایی یافتند.” اما هنوز 140 نفر دیگر مانند آنها هستند که طناب دار در سحرگاه نوزدهمین روز زندگیشان منتظر می بینند.
نامزدهای بی چهره که 90 نفر هستند برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند. البته همه از آقایان. زنان برخلاف بقیه دنیا باید پشت در بمانند. آنها هم چوب همان قوانین پوسیده ای را می خورند که کودکان را قربانی می کند.
نامزدهای صاحب نام می کوشند موتور آرای خاموش را روشن کنند. غلامحسین کرباسچی که صد در صد به برد کروبی اطمینان دارد، می گوید: “پیش ۱۸ میلیون آرای خاموش داریم. آنها عموما معترض هستند و یا کاندیدای دلخواه خودشان را در مجموع کاندیداها نمیبینند.“
و ظاهرا موتور هم باید با پول نفت روشن شود. دکتر مسعود نیلی طراح سهامی کردن ثروت نفت در گفتوگو با اعتماد ملی می گوید: “برنامه کروبی تقسیم 34 هزار میلیارد تومان سود میان ملت ایران” است. احمدی نژاد که دارد ازهمین حالا پول نفت را حاتم بخشی می کند.
باز خدا پدر محمد رضا خاتمی را بیامرزدکه راست حسینی می گوید: “در این چند هفته باید کاری کرد کارستان، تا بعدها حسرت در خانه نشستن را نخوریم. جمع های ما باید تصاعد هندسی داشته باشد تا بتوانیم دوم خرداد را تکرار کنیم…“
هفته تمام می شود. شعرو ترانه و شعار هم هنوز نتوانسته بر فضای سرد زمستانی انتخاباتی غلبه کند.
حواس ها به آواز دلگیر خواننده سر اومد زمستون است:
- سر اومد زمستون
ـ شکفته بهارون
ـ گل سرخ خورشید باز اومدو شب شد گریزون
- کوهها لاله زارن
ـ لاله ها بیدارن
ـ تو کوه ها دارن
ـ گل گل آفتاب و می کارن
….
ترانه امید بود که از اعماق تاریخ آمد و درخون غرق شد. زمستان برگشت سردتر. لاله ها خاوران را پر کردند.
- بهار خواهد شد؟
- ستارخان تبریز و آزادی را نجات خواهد داد؟ به آرمان انقلاب مشروطیت- آزادی و قانون- دست خواهیم یافت؟
- تغییری در کارخواهد بود؟ ایران از سقوط به پرتگاه نجات پیدا خواهدکرد؟ استقلال و آزادی در جمهوری ایران خیمه خواهد زد؟
اگر حمید مصدق شاعر زنده بود جواب می داد:
- من اگر ما نشوم تنهایم
تو اگر ما نشوی تنهائی
چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم؟