آمار طلاق در ایران و ترس از بحران اجتماعی

نویسنده

» گزارشی از نیویورک تایمز

ویلیام یانگ

سالروز ازدواج امام علی و فاطمه زهرا، دختر پیامبر اسلام در 1400 سال پیش، در تقویم جیبی سیاسی ایران روز ارزش های خانواده نامگذاری شده است. اما یک نشانه از نگرانی فزاینده مقامات ایرانی از چشم انداز اجتماعی ایران ، روز ازدواج که در ایران شناخته شده بود، امسال به روز “بدون طلاق” تغییر نام داد. وزیر دادگستری ایران اعلام کرد که در این روزطلاق ثبت نمی شود.

نگرانی مقامات از اینکه این تغییر نام تاثیر گذار باشد  یا نه، قابل درک است. آمار طلاق در ایران سر به فلک می زند. در یک دهه میزان سالانه طلاق سه برابر شده است و طبق آمار رسمی، تعداد طلاق در سال 2010 به 150 هزار مورد رسیده که این رقم در سال 2000 حدودا پنجاه هزار مورد بود. طبق گزارش های دولتی در کل کشور از هر هفت ازدواج، یکی منجر به طلاق می شود؛ در تهران از هر 3.76 ازدواج یکی منجر به طلاق می شود.

درحالی که بالارفتن نرخ طلاق چشمگیر است، نیروی غافلگیر کننده دیگری هم پشت پرده وجود دارد: تمایل فزاینده زنان ایرانی به دستکاری کردن سیستم قانونی و فرار از ازدواج های ناخواسته.

این آمار در مقایسه با آمریکا که سالانه یک میلیون طلاق در آن اتفاق می افتد، ناچیز است اما جمعیت آمریکا چهار برابر ایران است.  در ایران که فرهنگ محافظه کار اسلامی با طلاق مخالفت می کند، این آمار شوک آور است و هر کار حکومت می کند نشانه ای از کند شدن سرعت آن دیده نمی شود. در تقویم سال گذشته ایران که در ماه مارس به پایان رسید، طلاق 16درصد نسبت به سال قبل از آن افزایش داشته است و  ازدواج تنها یک درصد.

وکیلی که نخواست نامش فاش شود، گفت: “در ماه مه، دفترخانه ای که من با آن کار می کنم، هفتاد مورد طلاق و تنها سه مورد ازدواج به ثبت رسانده است. ماه بعد از آن یکی دیگر از دوستان دفترخانه دارم، شصت مورد طلاق و تنها یک مورد ازدواج ثبت کرده است.” او خاطرنشان کرد که هردو دفترخانه در مرکز تهران قرار دارند و نه در شمال تهران که آزاد تر و غربزده تر هستند.

نه تنها طلاق افزایش داشته است، بلکه ازدواج ها هم در زمانی کوتاه منجر به شکست می شود، 30 درصد طلاق ها در سال اول ازدواج و پنجاه درصد آن در پنج سال اول اتفاق می افتد. برخی، به آمار دولتی شک دارند و حدس می زنند که این آمار بالاتر است.

منتقدان محافظه کار، این مشکل را ناشی از جامعه بیمار که اعتیاد و فحشا در آن موج می زند، می دانند. مقامات ارشد و نمایندگان مجلس علت را “بحران ها” و “ تهدید های بین المللی” می دانند. توضیحات گوناگونی در باب طلاق گفته می شود. منتقدان لیبرال تر دلایل را شهری شدن زودهنگام، بالارفتن قیمت ها و بالا رفتن نرخ بیکاری می دانند که طبق نرخ رسمی یک چهارم افراد از 16 تا 25 سال را در بر می گیرد. گاهی از اوقات محافظه کاران از افزایش کفر و افزایش آثار فساد آلود رسانه های غربی در میان جوانان حرف می زنند.

غلامرضا اسداللهی، نماینده مجلس ضمن سرزنش جوانان می گوید: “مهریه بالا، گرانی، بیکاری و فقدان حمایت مالی جوانان را از ازدواج می ترساند و آنها ایمانشان را به قدرت پنهان خداوند که مشکلات زندگی را حل می کند، از دست داده اند”.

اما کارشناسان معتقدند که هیچ چیز بیش از آگاه شدن زنان و مبارزه شان با رفتار های سنتی ازدواج، روابط با مردان، شغل و بطورکلی جایگاه زنان در جامعه مردسالار، در روند افرایش طلاق تاثیرگذار نبوده است.

بیست درصد زنان ایران شاغل هستند یا به دنبال کار می گردند، طبق آمار های دولت در مقایسه با اولین سال های انقلاب اسلامی در ایران، این رقم هفت درصد افزایش داشته است. تعداد زنان دانشجو از مردان بیشتر است و نسبت آن دو به یک است.

سعید مدنی، یکی از اعضای انجمن جامعه شناسان ایران می گوید: “این استقلال اقتصادی بر رفتار زنان در خانه تاثیر می گذارد. در گذشته اگر زنی خانه اش را ترک می کرد گرسنه می ماند؛ امروز امکان پیدا کردن شغل و درآمد برای زنان وجود دارد.”

اما کار کردن زنان در خارج از خانه نتایجی بیش از درآمد اقتصادی دارد. آذردخت مفیدی، روانشناس و نویسنده چندین کتاب در ضمینه روانشناسی، می گوید: “زنان این شجاعت را پیدا کرده اند که سنت شکنی کنند و به گذشته نه بگویند. آنها دیگر سختگیری های ازدواج را نمی پذیرند و توقعشان بالا رفته و به دنبال برابری در روابط زناشویی شان هستند.”

نازنین، زنی که حدودا 50 سال دارد، دوبار طلاق گرفته است و این تغییر را تجربه کرده است. نازنین در 18 سالگی در اوایل انقلاب و سال های جنگ ایران و عراق ازدواج کرد و دو سال بعد برخلاف سنت جامعه که می گوید زن با لباس سفید به خانه شوهرش می رود و با کفن از آن خارج می شود، طلاق گرفت.

نازنین، بدون حجاب در آپارتمان ساده اش با پسرش زندگی می کند، او می گوید: “سال ها این واقعیت را پنهان کردم، مدت ها خانواده ام به همسایه ها دروغ می گفتند و می گفتند که من به خارج رفته ام. سرکار هم به این دلیل که هنوز جوان بودم، حلقه دستم می کردم و حقیقت را پنهان می کردم.”

بعد از اینکه چهارده سال بعد از همسر دومش هم جدا شد، خانواده مذهبی اش همچنان دروغ می گفتند اما دوستانش او را پذیرفتند. نازنین می گوید که طی سال ها در جامعه تغییراتی اتفاق افتاده است.

نازنین می گوید: “امروز، طلاق آنقدر عادی شده است که جامعه نسبت به آن بی تفاوت است. نسل ما کاملا حساسیت اش را نسبت به طلاق از دست داده است. این موضوع آنقدر رواج دارد که آن را درخانواده ات هم متوجه می شود. فقط باید آن را بپذیری.”

با این حال او فقط اسم کوچکش را به ما داد و اجازه نداد عکسش را بگیریم، زیرا می ترسید  مقامات ایران تنبیه بشود.

افزایش آمار طلاق در ایران به شکل قابل توجهی به قوانین طلاق بر می گردد. در حالی که شوهر در عرض چند هفته می تواند بدون دلیل همسرش را طلاق بدهد، زنان باید دلایل کافی برای طلاق داشته باشند و روند طلاق ممکن است حتی با داشتن وکیل، چندین سال طول بکشد.

وکلای طلاق در مواجهه با این نابرابری ها می گویند که زنان ایرانی به همین دلیل نرخ مهریه، تنها مبلغی که قبل از ازدواج تعیین می شود، و یک جور بیمه ازدواج به سبک اسلامی است را بالا می برند. شوهر باید هنگام طلاق مبلغ تعیین شده را بپردازد.

طبق آنچه که “طلاق توافقی” نامیده می شود، زنان می توانند همه یا بخشی از مهریه را ببخشند تا شوهر اجازه طلاق بدهد. در سال های اخیر، مقدار مهریه بشدت بالا رفته است که گاهی به ده ها هزار دلار می رسد. برخی از محافظه کاران تلاش کردند تا برای کاهش طلاق مهریه را بردارند. روحانیون و مقامات دولتی هم ایده مهریه سمبولیک را مطرح کردند، مثل یک مشت سکه طلا یا یک جلد قرآن.

اینکه این راه حل باعث کاهش طلاق شده است هنوز مشخص نیست، بخصوص در جامعه ای که طلاق دیگر انگ نیست.

سارا 33 ساله می گوید: “اوایل من می ترسیدم از اینکه بعد از طلاق جامعه چه رفتاری با من خواهد داشت. اما بعد از مواجهه  با حمایت دوستان و پدرم و عمو ها و عمه ها و مردمی که برای نصیحت پیش من می آمدند، با خودم فکر کردم دیگر آن زمان که مردم علیه طلاق موضع می گرفتند، گذشته است. هیچ کس من را قضاوت نکرد.”

نیویورک تایمز، 7 دسامبر