چندین هزار امید بنی آدم است این...

نویسنده

سهیل آصفی

هر دریچه ای را نقطه آغازی است و “سازمان گورستانهای پایتخت” یا آنچه پس از استقرار جمهوری اسلامی در ایران “سازمان بهشت زهرا” نام گرفته، نقطه پایان.

“سازمان بهشت زهرا” متولی یکی از بزرگ‌ترین گورستان های دایر شهر تهران است. فعالیت این گورستان رسمآ در سال ۱۳۴۹ خورشیدی آغاز شده است. وسعت‌ بهشت‌ زهرا درسالهای‌ اولیه‌ 314 هکتاربوده‌ وازاواخر سال‌ 1376، یکصدوده‌ هکتار ازاراضی‌ شمال‌ وشمال‌ شرقی‌ بهشت‌ زهرا با قیمت‌ رسمی‌ کارشناسی‌ خریداری‌ شده‌ ومساحت‌ کنونی‌ آن‌ به‌ 424 هکتار توسعه‌ یافته‌ است‌.

beheshzahra445.jpg

این گورستان، درمجموع‌ به‌ 163 قطعه‌ تقسیم‌ گردیده‌ که‌ ازاین‌ بین‌ 14 قطعه‌ به‌ دفن‌ “شهدای‌ انقلاب‌ اسلامی‌”، 3 قطعه‌ به‌ دفن‌ “والدین‌ شهدا”، یک‌ قطعه‌ به‌ هنرمندان‌ و نام‌آوران‌، 25 قطعه‌ به‌ انجام‌ اموراداری‌، پارکینگ‌ عمومی‌، پارک‌فضای‌ سبز، کارگاههای‌ فنی‌ وفضای‌ فرهنگی‌ و 120 قطعه‌ به‌ دفن‌ اموات‌ شهروندان‌ تهرانی‌ اختصاص‌ دارد.

جایگاه‌ سخنرانی‌ آیت الله خمینی درسال‌1357، بنای‌ یادبود “شهدای‌ هفتم‌ تیر”، محل دفن “شهیدان‌ انقلاب‌ اسلامی‌”، یادبود “شهدای‌ حج‌ خونین”‌، قطعه‌ “شهدای‌ گمنام‌”، “شهدای‌ حلبچه”‌، مرکز فرهنگی‌ “خانه‌ شهید شماره‌2”، موزه‌”آثار شهدا”، مجتمع‌ورزشی‌ بهشت‌، تالارفرهنگی‌ بهشت‌، بوستان‌” شهیدگمنام‌”، پارک‌ فضای‌ سبز “شهید نصیرزاده‌”، پارک‌ “شهید حیدرنیا” و مسجدالزهرا، ازابنیه‌ فرهنگی‌، ورزشی‌ وتفریحی‌ دراین مکان هستند.

چندهکتار فضای‌ سبز در قالب‌ 4 کیلومتر بلوار فضای‌ سبز، 3 بوستان‌ بزرگ‌ و پارک‌ بازی‌ کودکان‌ و فضای‌ سبز نیز در این محل واقع شده اند.

اینجا کسی نیارمیده؟

حبیب که برادر 17 ساله او در جریان عملیاتی در جنگ هشت ساله رژیم بعثی عراق جان خود را از دست داده و اکنون از “خانواده شهدا” محسوب می شود به همراه مادر، همسر و خانواده اش بر مزار برادر حاضر شده است.

حبیب، از نوجوان 15 ساله می گوید و روزی که مادر با چشم تر، پشت پای کودکش آب ریخت و او را از زیر “آینه، قرآن” رد کرد تا او بعدا بزرگ شود و بازگردد. اما کودک بزرگ نشد. او برنگشت…

حبیب، فرزند کوچکش “سبحان” را برای رفع حاجت به قطعه مجاور می برد. وقتی با اعتراض یکی از مراجعین قطعه متروکه مواجه می شود که “مگر اینجا کسی نیارمیده؟” بلافاصله به او می گوید: “نه، ما همیشه بچه ها را می آوریم اینجا. می گویند این سنگ های شکسته مال منافقین است.”

گفته می شود که “بهشت زهرا”ی تهران روزانه حدود 130 نفر انسان را در آغوش خود جای می دهد. سوار شدن بر بنز الگانس 50 میلیون تومانی، قرار گرفتن در صف برای شسته شدن در غسال خانه، جدا شدن جسدهای زنان از مردان، وجود قبرهای ویلایی برای مشتریان ثروتمند و تجارت خرید و فروش قبر از جمله نکات جالب “بهشت زهرا”ی تهران است.


این گورستان می رود که تکمیل ظرفیت شود. اینجا، مرگ مائده می آفریند و تنها مرگ است که بهتی را میزبان نمی شود. تکراری ترین تکرار برای اهالی آن. سرک کشیدن به چند قطعه حوصله و وقت خود می خواهد. مردمانی که مرتب در رفت و آمدند. مویه و شیون و فریاد و گاه تنها بغضی خفته در حنجره، که آرامش مرگبار گورستان را طنین دیگر می دهد.

اندیشه احداث گورستانی بزرگ و مجهز که بتواند جایگزینی مناسب برای بیش از 70 گورستان بزرگ و کوچک در نقاط گوناگون شهر تهران باشد در سال 1334 شکل گرفت اما این اقدام تا 10 سال بعد نتوانست که عملی شود.

هم اکنون بدلیل آسایش و آرامش بیشتر برای بازماندگان متوفی، سیستم مربوط به “سازمان بهشت زهرا” رایانه ای شده است و با یک کد شناسایی هفت رقمی که اطلاعاتی از قبیل ساعت، دلیل فوت و دیگر مشخصات مربوط به آنان را در بر دارد. تنها مراجعه به تارنمای مربوط به این سازمان کافیست تا با اطلاعات اولیه متوفی، سنگ قبر مورد نظر پیدا شود.

سعید پس از مدت ها بی خبری از سرنوشت همرزمش که در سالهای دهه شصت خورشیدی جانباخته، از هلند به تهران مراجعه کرده است. وی می گوید از همه جا پرس و جو کرده است تا نشانی از قبر صبا پیدا کند: “فایده ای نداشت. تا آخر سر در سیستم دیجیتالی بهشت زهرا به راحتی با چند کلیک مزار صبا را پیدا کردم. در پرونده او نوشته شده بود. علت مرگ: سکته قلبی. محل مرگ: بیمارستان. امضا: دادستانی کل انقلاب اسلامی.”


در حال حاضر، حدود 180 هکتار از زمین های این گورستان، درختکاری، گل کاری و چمن کاری شده اند و گلخانه آن با گنجایش 52 میلیون نشای فصلی، درختچه و انواع گل های زینتی از فعال ترین واحدهای پرورش گل و گیاه در سطح شهر تهران به شمار می رود.

سنگ قبرها

اما جست و جو و گشت و گذار در میان قطعات متعدد این گورستان و واکاوی سنگ قبرها بازتاب تک و تاز افراد جامعه ای است که در مرگ خود نیز نمودهای بارز طبقاتی و فرهنگی خود را به جای می گذارند. برخلاف بیشتر گورستان های بزرگ غرب که اغلب بهشتی زمینی مملو از گل های جور و اجور را می مانند، در گورستان بزرگ شهر تهران خبری از انبوه گل های رنگارنگ نیست. درختان بلند و سر به فلک کشیده و نهالچه های نازک اما چرا. این سو و آن سو و به شکل پراکنده نیز دسته هایی از گل، اغلب گلایل و گاه رز سرخ بر مزار متوفیان خودنمایی می کند. به این همه باید بوی سنتی گلاب قمصر کاشان و نذر و نذوراتی مانند خرما، حلوا، شکلات، شربت، آش و.. را نیز اضافه کرد.

سنگ قبور اما به گونه بارزی تفاوت های فرهنگی را نمایان می کنند. بر روی بسیاری از این سنگ قبرها نوشته های فراوانی به چشم می خورد. طوری که تا چشم کار می کند سیاهی هایی روی زمین در هم و بر هم دارند راه می روند. دیگر جایی وجود ندارد که شعری، مثلی و نامه ای مملو از سوز و گداز در اکثریت موارد خطاب به “مادر مهربان و عزیز تر از جان” و “پدر بزرگوار” حک نشده باشد.

واژه مشترک اغلب این سنگ نوشته ها با تفاوت در خطاب است: “رفتن تو بار گران است هنوز”. یک بار “پدرم” یک بار “مادرم” و بار دیگر “خواهرم” و “برادرم”…

هستند اما معدود سنگهایی نیز که بر فراز آنها تنها اسم و فامیل مرحوم و تاریخ تولد و وفات او به موجزترین شکل ممکن نقش بسته است. اگر مصرعی هم باشد، مغزدار و کوتاه و موجز. و همین.

قبرهای چند طبقه را نیز نباید از نظر انداخت. قبرهایی اغلب متعلق به زن و شوهری که به ندرت بتوان تصویری از زن دید، اگر تصویری وجود داشته باشد.

مرگ زود

تاریخ های تولد و مرگ، گروههای سنی مختلفی را از صد ساله تا جوان هفده هجده و بیست ساله و تا کودک یک ساله در بر می گیرد. نکته قابل توجه اما افزایش شمار دو گروه سنی جوانان با میانگین بیست و پنج سال سن و نیز میانسالانی با میانگین سن پنجاه سال است.

گفته می شود که شرایط خاص اجتماعی در کشور امید به زندگی را در میان گروههای سنی مختلف کاهش داده است. بسیاری از افرادی که در سنین نوجوانی و جوانی جان خود را از دست داده اند؛ یا بر اثر مصرف بیش از حد مواد روانگردان و مخدر که اصطلاح “اور دوز” در مورد آنها به کار می رود و یا مرگ بر اثر سوانح جاده ای که جاده های ایران را در این زمینه رکورد دار کرده است. در بسیاری از همین موارد نیز استعمال مواد روانگردان، عامل ناهوشیاری راننده و تصادف منجر به مرگ او عنوان شده است.

دغدغه ها و فشارهای گوناگون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، موجب پاره ای ازمرگ های زودرس و ناگهانی در اثر سکته و ابتلا به بیماری سرطان در شمار بزرگی از نسل میانسال کشور شده است.

علت مرگ: زندگی

قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران نیز پیکر بسیاری از نام آوران عرصه فرهنگ و هنر این مرز و بوم را در سینه گرفته است. مزار محمد علی فردین شلوغ است و سنگ مزار او مملو از گل. و آن سو تر علی حاتمی، پرویز یاحقی، احمد آرام، حمید مصدق، فریدون مشیری، سیاوش زندگانی، منوچهر نوذری و…

و سنگ نوشته مزار طنزپردازی خراسانی که روی آن حک شده است: “علت مرگ: زندگی”

تاریخچه “بهشت زهرا”


تعداد متوفیات نوزاد: 4 نفر، تعداد متوفیات سیگاری: 0 نفر، تعداد متوفیات مذکر: 72 نفر، مجموع کل متوفیات: 126 نفر

تعداد متوفیات مونث: 50 نفر 1386/01/08: تاریخ آخرین بروزرسانی

متوسط سن متوفیات: 60 سال

این تنها نمونه ای از فهرست مراجعات یک روز بهشت زهرای شهر تهران است.

تاریخ شکل گیری سازمان بهشت زهرا وکلنگ رسمی احداث این سازمان به سال 1345بر می گردد. اولین بهره برداری رسمی در تاریخ بیست و پنجم تیرماه سال 1349 با دفن فردی بنام محمد تقی خیال در قطعه 1 ردیف 1 شماره 1 انجام شد.

در تارنمای رسمی “سازمان بهشت زهرا” آمده است که نیازهای فزاینده شهری و مشکلات ناشی از فقدان سازمانی واحد برای خدمات لازم و نظارت دقیق بر رعایت موازین شرعی و بهداشتی کفن و دفن اموات مسلمین طرح تأسیس “سازمان گورستان های پایتخت” را در سال 1345 در پی داشت که پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال 1369 و بر طبق اساسنامه جدید سازمان نام آن رسماً به “سازمان بهشت زهرا[س ]” تغییر پیدا کرد و مورد تصویب قرار گرفت.

بیش از 35 سال از تأسیس این سازمان سپری شده است و هم اکنون حدود 000/300/1 نفر در این مکان آرمیده اند.

بعد از مرگ هم دست بردار نیستند

در شرح وظایف “سازمان بهشت زهرا”، از ترتیبات‌ لازم‌ جهت‌ انجام ‌”امورشرعی‌ وعرفی‌” متوفیان‌ شهرتهران‌ گفته شده است و تاکید شده از آنجایی که‌ بهشت‌ زهرا یک‌ سازمان‌ اجتماعی‌، سیاسی‌ و مذهبی‌ است‌‌ مراسم‌ مختلف‌ ملی‌ و مذهبی‌ نیز در حوزه وظایف آن قرار گرفته است. با این حال، شباویز، که تازه همسر میانسال خود را از دست داده است از ورود به “حریم خصوصی افراد” حتی در هنگام مرگ می گوید. “باید همه اختیار داشته باشند که مراسم را به دلخواه خود برگزار کنند. متاسفانه برخی صداها و… بعد از مرگ انسان هم دست بردار نیستند و خلوت تو را به هم می زنند. ممکن است کسی نخواهد آن صداها باشند یا مراسمی که در مذهب عرف است. عزیز من رفته است و تمام شده و یادش تنها در قلب من است. چرا باید بعد از مرگ هم تن او بلرزد… خلوت انسان را بر هم می زنند اینجا هم…”

مراحل تدفین متوفی

آنگونه که در تارنمای “سازمان بهشت زهرا” آمده است “پس از فوت فرد از دست رفته، گواهی فوت از پزشک مربوطه، بیمارستان و یا پزشک قانونی دریافت می شود. بعد از صدور گواهی فوت با پایانه مرکزی آمبولانس های بهشت زهرا تماس حاصل شده تا نسبت به حمل متوفی از منزل اقدام گردد. اگر متوفی در خارج از منزل فوت کرده باشد، تماس از بیمارستان یا پزشک قانونی با واحد پایانه الزامی است”.

پس از حمل متوفی به بهشت زهراانجام مراحل ذیل ضروری است:

الف ـ جواز فوت را از اطلاعات سایت کامپیوتری متوفیات دریافت نمائید.

ب ـ ثبت اطلاعات متوفی در سایت کامپیوتری.

ج ـ پرداخت فیش به بانک تجارت، مستقر در پذیرش.

ه ـ دریافت برگه شستشو، برگه حمل به مزار، فیش تابلوی موقت، ترمه و برگه کامپیوتری جهت دفن.

و ـ ابطال شناسنامه از طریق نمایندگی ثبت احوال مستقر در سازمان و دریافت گواهی فوت در صورت نیاز.

زـ تحویل گرفتن متوفی از غسالخانه و اقامه نماز.

ح ـ تحویل دادن متوفی به آمبولانس مخصوص جهت حمل به مزار.

ط- دفن متوفی بارعایت کلیه مسائل شرعی پس از ارائه فیش کامپیوتری.

توجه: شما می توانید کلیه خدمات جانبی متوفی را هنگام ورود اطلاعات به سیستم در مرحله (ب) درخواست نمائید.


ثبت احوال، تهیه و نصب سنگ مزار، فروش گل و گلاب، اکو مداح، ناوگان حمل و نقل، آگهی ترحیم، فوریت های پزشکی، سالن سوگواری و رستوران ها از دیگر خدمات “سازمان بهشت زهرا”ی شهر تهران است.


برخی گورستان های دیگر


گلزار خاوران، ظهیرالدوله، ابن بابویه، مسگرآباد، امامزاده طاهر، باغ طوطی، امامزاده عبدالله، امامزاده حسن، امامزاده علی ابن محمد، بقعه شیخ عبداله، امامزاده عینعلی، امامزاده ابوطالب، امامزاده اسماعیل، امامزاده صالح، آستان حضرت عبدالعظیم، ملکه خاتون بی بی شهربانو و بی بی زبیده.

انبوه گل سرخ و هزاران امید بنی آدم

قطعه سی و سه بهشت زهرای شهر تهران اما یادها در دل دارد تا بسیار. اینجا دیگر نه از سنگ قبری خاص یا غیر خاص خبری است و نه نذر و نذوراتی در کار است. اینجا تنها نام ها هستند که جلوی چشم انسان رژه می روند و تاریخی که سکه اش را تحول خواهان میهن ضرب کرده اند.

قطعه سی و سه بهشت زهرا که طرح مشهور به “ساماندهی” آن در دو سال گذشته واکنش های مختلفی را به همراه داشت، پیکر بسیاری از مبارزان و انقلابیون پیش از انقلاب بهمن 1357 را در سینه گرفته است. از بیژن جزنی و مسعود احمدزاده تا پرویز حکمت جو و مرضیه احمدی اسکویی و حمید اشرف و محمد حنیف نژاد و علی اکبر صفایی فرهانی، حسن ضیا ظریفی، خسرو گلسرخی، کرامت دانشیان، علی اصغر بدیع زادگان، سعید محسن، علی باکری، مصطفی جوان خوشدل و…

سنگ مزار این جانباختگان در زیر برف و باران و گذار سالیان، بعضا تخریب و فرسوده شده است و تنها کنار زدن شاخه های انبوه گل سرخ است که چشم دوانیدن پیرامون یک نام و یا یک نشان، تاریخی را پیش چشم انسان ورق می زند.

حک شده بر سنگ مزاری: “قسم خوردم بر تو من ای عشق… “

شاهرخ، درخت تناوری را نشان می دهد سایه گستر و از نهالی می گوید که همزمان با تولد فرزندش و مرگ مادربزرگ پای مزار او کاشت: “نگاه کنید چه برومند شده است. این درخت همسال فرزند من است و هم پیاله کابوس های یک نسل در دهه شصت خورشیدی”.

آن سو تر قطعه جانباختگان دهه پنجاه خورشیدی و مزار برخی از جانباختگان دهه شصت خورشیدی است. از احسان طبری تا ناخدا بهرام افضلی، کبیری، عطاریان، فرزاد جهاد و…

و شعری از “سایه” نقش بسته بر سنگ مزاری:

یک دم نگاه کن که چه بر باد می دهی

چندین هزار امید بنی آدم است این…