هفت سال پای چوبه دار در انتظار بخشش

نیوشا صارمی
نیوشا صارمی

» آخرین تلاش‌های هنرمندان و فعالان مدنی برای نجات "ریحانه"

کمتر کسی است ک این روزها نام “ریحانه جباری” به گوشش نخورده باشد. طراح دکوراسیون ۲۶ ساله‌ای که سال ۸۶ زمانی که تنها ۱۹ سال داشت به اتهام قتل مرتضی سربندی، پزشک و کارمند سابق وزارت اطلاعات دستگیر شد. ریحانه حالا پس از تایید حکم قصاصش در آستانه‌ی اعدام قرار دارد. او در تمام این ۷ سال گفته که قتل را وقتی مرتضی قصد تجاوز به او را داشته و در دفاع از خود مرتکب شده است.

تا کنون تلاش‌های زیادی از سوی هنرمندان و فعالان مدنی برای آزادی ریحانه صورت گرفته است. عبدالصمد خرمشاهی، حقوقدانی که وکالت ریحانه را به عهده دارد در گفت‌وگو با روز ضمن تقدیر از تمام کسانی که برای بخشش ریحانه توسظ خانواده اولیای دم تلاش می‌کنند، تنها راه نجات ریحانه از اعدام را بخشش خانواده‌ی سربندی می‌داند و با اشاره به اینکه اگر خانواده سربندی رضایت ندهند حکم قصاص در کمتر از یک ماه دیگر اجرا خواهد شد، می‌گوید: “ما به بخشش امیداریم و تمام تلاشمان را خواهیم کرد تا اولیای دم ریحانه را ببخشند.”

اولیای دم نیز بارها تاکید کرده‌اند ریحانه قاتل نیست اما مدعی‌اند که ریحانه می‌داند چه کسی مرتضی را به قتل رسانده، اما نام او را مخفی می‌کند. با این حال خانواده سربندی می‌گویند آبرویشان خدشه‌دار شده و حالا قصاص می‌خواهند. وکیل پرونده در این باره می‌گوید: “من در جلسه صلح و سازش گفتم اگر می‌دانید قاتل شخص دیگری است، مشکل با اعدام ریحانه حل نمی شود. اما آنها گفته‌اند چون ریحانه جباری بر قاتل بودن خود تاکید دارد، پس باید به دار مجازات آویخته شود.”

 

مادر ریحانه: دیگر هیچ کاری نمی‌کنم

شعله پاکروان، مادر ریحانه که مدت هاست برای آزادی و بخشش فرزندش تلاش می کند، در صفحه فیس‌بوکش در متنی که به صورت عمومی منتشر شده از دیدار با دخترش در روز شنبه 23 فروردین خبرداده و نوشته: “به توصیه دخترم، از این لحظه آرام در کناری می‌نشینم و دیگر هیچ فعالیتی نمیکنم. دیگر هیچ نمی‌نویسم… (ریحانه) گفت: راضی‌ام. آرامم. منتظرم. گفت نمی‌خواهم هیچ‌کس برایم به در و دیوار بکوبد. گفت مادرم چرا فکر می‌کنی می‌میرم؟ خیال کن رفته‌ام آن‌طرف دنیا. خیال کن انفرادی‌ام. گریه کن. اشک بریز که این احساس مادرانه را کاری نمی‌توان کرد. اما خسته نشو. مریض نشو. قدرتت را نگهدار. گفت من در همان ۱۹ سال بسیار خوشبخت بودم. هر چه میخواستم داشتم. عشقی بی پایان را تجربه کردم که بسیاری از آدمها حتی بعد از ۸۰ سال عمر ندارند.”

شعله پاکروان که در حوزه‌ی تئاتر فعالیت می‌کند، در پایان آورده که این آخرین نوشته او در فضای مجازی است و بنا به توصیه دخترش، دیگر هیچ کاری نخواد کرد: “بی او هیچ نمی‌خواهم از خدا و خلق، آنکه سودا زده و دیوانه‌ام کرده، آنکه خواستم کنارش باشم تا آخر، آن که بی او هیچم، پوچم، بار اضافیم در کره خاکی… از این لحظه دیگر هیچ پیامی را جواب نمی‌دهم و هیچ تلفنی. هیچ نمی‌کنم. هیچ نمی‌خواهم. هیچ هیچ.”

 

ماجرا از کجا شروع شد؟

ریحانه در یک بستنی فروشی با تلفن صحبت می‌کند و از کارش (طراحی دکوراسیون) حرف می‌زند. مرتضی که گویا دنبال یک طراح برای تغییر دکوراسیون مطبش بوده با او وارد مکالمه شده و آشنایی آغاز می‌شود. چند روز بعد دوست مرتضی با او تماس می‌گیرد و قرار ملاقاتی را تنظیم می‌کند/ ریحانه ادامه ماجرا را این‌طور روایت می‌کند: “وقتی به آپارتمان رسیدم مرتضی سجاده‌اش را پهن کرد تا نماز بخواند. من در را نیمه باز گذاشته بودم اما او از من خواست در را ببندم و روسری‌ام را دربیاورم، قبول نکردم. وقتی از در فاصله گرفتم خودش جلو آمد و در را بست. خواست به من نزدیک شود. من قبول نکردم. یک لحظه که سرش را برگرداند من چاقویی از کیفم بیرون آوردم و از پشت ضربه‌یی به او زدم. مرتضی روی زمین افتاد. در همین هنگام در از بیرون باز و «ش» وارد شد. او به من گفت چکار کرده‌یی؟ به سمت اپن آشپزخانه رفت، چند کاغذ آنجا بود برداشت و فرار کرد. بعد هم من از خانه بیرون آمدم.”

در تحقیقات پلیس از محل حادثه دو لیوان آب میوه که یکی از آنها محتوی داروی خواب آور بوده و یک بسته کاندوم کشف می‌شود.

خرمشاهی چند سال پیش در یادداشتی در همین خصوص نوشت: “قتل در مقام دفاع از ناموس (اگر ثابت شود) جرمی است که از منظر عرف و جامعه هرگز مورد سرزنش قرار نگرفته است و وجدان جمعی هر چند مجری قانون، مرتکب را مجرم بشناسد و دفاع او را متناسب نداند او را تبرئه می‌کند و بر همین اساس است که در اکثر کشورهای جهان در موارد مشابه پس از بررسی کلی پرونده و ظواهر امر حتی اگر دفاع مشروع ثابت نشود اما مرد بیگانه از حدود متعارف گذشته باشد یا قصد شومی را داشته باشد و زن به دلیل ترس ناشی از شرایط یا تصورات غلط دیگر فرد مهاجم را به قتل برساند، در مجازاتش تخفیف قائل می‌شوند.”

 

“آن کودک خردسال دیروز را ببخشائید”

روز ۱۸ فروردین جمعی از هنرمندان سینما و تئاتر برای جلب رضایت اولیای‌دم به دادسرای جنایی تهران رفتند. در این جلسه علاوه بر هنرمندانی چون رخشان بنی‌اعتماد، جمشید مشایخی، رضا کیانیان و بهزاد فراهانی، رئیس دانشکده‌ای که ریحانه جباری دانشجویش بوده و تعدادی از هم‌دانشکده‌ای‌‌هایش نیز حضور و با اولیای دم دیدار داشتند. اما به گفته خرمشاهی، وکیل ریحانه با وجود سخنان هنرمندان خانواده سربندی هم‌چنان به قصاص اصرار داشته‌اند.

اصغر فرهادی، کارگردان شناخته شده‌ی ایرانی و برنده‌ی جایزه‌ی اسکار نیز در نامه‌ای خطاب به خانواده سربندی خواستار بخشش ریحانه شده است: “من خانم «ریحانه جباری» را نمی‌شناسم. اما شنیده‌ام که او در خردسالی‌اش در یکی از سریال‌های من نقش کوتاهی بازی کرده است. ذهنم را می‌کاوم و چهره یک یک خردسالانی را که روزی در ساخته‌های من نقشی داشته‌اند از پیش چشم می‌گذرانم تا شاید بتوانم حدس بزنم کدامشان ممکن است «ریحانه» باشد. در چشم و چهره کدامشان اندک نشانه‌ای از آینده‌ای این‌چنین غم‌بار و حزن انگیز می‌توان یافت. در لحن و زبان کودکانه کدامشان ردی از کسی می توان جست که فردایی نه چندان دور، هم نوعی را به قتل برساند. اما من در آن چهره‌ها که هنوز نمی‌دانم کدامشان «ریحانه» است، جز معصومیت هیچ نیافتم.”

فرهادی در این نامه آورده: “این گذشت تنها نجات یک فرد نیست. عملی است نمادین، ماندگار و آموزنده. دعوتی است از همگان به گذشت و بخشش. تشویق به گذشت کردن کسانی‌ست که در موقعیتی چون شما، بر سر دو راهی بخشیدن و نبخشیدن ایستاده‌اند. شما با این گذشت انسان‌های زیادی را از مرگ نجات خواهید داد. شاید تقدیر آن است که خون بر زمین ریخته شده در این اتفاق ناگوار در راه هدیه کردن این مفهوم بزرگ و گرانقدر به دیگران به کار آید. شما با این تصمیم بزرگ، معنایی عمیق به مرگ عزیزتان خواهید بخشید. کارگردان سرشناس ایرانی در پایان نوشته است: “خانواده داغدار سربندی، به حرمت انسانیت، آن کودک خردسال دیروز را ببخشائید.”

علاوه بر هنرمندان و فعالان مدنی نیز، گروهی از کاربران شبکه‌های اجتماعی با پیوستن به کمپین‌ها و ایونت‌هایی که برای نجات ریحانه راه‌اندازی شده، خواستار بخشش و آزادی او شده‌اند.