بعید می دانم کسانی که بستن تنگه هرمزرا تبلیغ می کنند اطلاعات چندانی از اهمیت استراتژیک این تنگه برای ایران و تجارت جهانی داشته باشند، زیرا اگر چنین بود احتمالا در می یافتند که پایان درگیری و اختلال در تنگه هرمز که 35 درصد حمل و نقل دریایی جهان (به نقل از Wikipedia) از آن می گذرد این بار مانند خاتمه جنگ ایران و عراق نخواهد بود که با سر کشیدن جام شوکران ختم شود و قلمرو آبی خاکی کشورنیز به همان شکل سابق باقی بماند.
2500 سال است که مرزهای ابی کشور مختصات تثبیت شده فعلی و شناسایی جهانی را با خود داشته است.بسیار بسیار دلاور مردان و نا خدایان و ملوانان ایران زمین جان خود را نثار صیانت از این آب و خاک کردند تا 1800 کیلومتر مرزهای جنوبی و 34 جزیره مسکونی و غیر مسکونی در پهنای خلیج فارس و دریای عمان به نام ایران تثبیت شود.تا حدی که فقط جزیره قشم ایران بیش از 5 برابربزرگتر از کشور بحرین است که تا همین چند سال پیش و تا نوجوانی پدر بزرگ های ما هنوز به ایران تعلق داشت. حال چگونه است که دفاع از این همه عظمت و شکوه تاریخی به امثال محمد رضا رحیمی معاون احمدی نژاد گذاشته شده که جدا از سوابق نانوشتنی، متهم ردیف اول پرونده مشهور به “میدان فاطمی ” و کلاهبرداری ازشرکت بیمه ایران است؛باندی که با جعل اسناد تایید تصادف از سوی پلیس از شرکت های بیمه پولهای کلان دریافت می کردند.
وااسفا و صد حیف از ایران و اسلام ایرانی که که مدافعان واقعی ملت همچون میرحسین موسوی، تاج زاده، وامثال محسن امین زاده حبس انفرادی بکشند، ولی عرق خورها و جاعلان سابقه دار امنیت مرزهای آبی کشور را با حیله گری خرج باند بازیهای درآستانه انتخابات کنند تا چراغ سبزی هم به خارج داده باشند که “ اصل مملکت دست ماست نه رقبا ” و اینکه، اگر معامله ای قرار است صورت بپذیرد “ با ما معامله کنید، با هم کنار می آییم “
اما تنگه هرمز :
تنگه هرمز که ریشه لغوی آن در گویش ساکنان میناب به معنای “درخت خرما” ست آبراهی به عرض 54 کیلومتر بین ایران و سواحل عمان است که عمیق ترین نقطه آن فقط 120 متر است و روزانه 16 تا 19سوپر تانکر 16 میلیون بشکه نفت و فراورده نفتی را از این تنگه منتقل می کنند که مجموعا 35 درصد حمل و نقل دریایی نفت جهان یا 20 درصد کل نفت جهان میشود. دو خط کشتیرانی بین المللی در خلیج فارس (بر اساس نقشه ویکیپدیا ) از وسط جزایر ایرانی و قلمرو آبی ایران می گذرد که از بقیه مناطق کمی عمیق تر است. از آنجا که این تنگه برای عبور و مرور سوپرتانکرها و کشتی های خیلی بزرگ چندان امن نیست قانون تفکیک ترافیک دریایی(Traffic Separation Scheme) یک اتوبان دریایی فرضی با پهنای 10 کیلومتر را از وسط تنگه هرمز برای عبور شناور ها در نظر گرفته است.از این پهنای ده کیلومتری 2مایل در سمت شمال برای ورود و نیز 2 مایل در سمت جنوب برای خروج از تنگه هرمز اختصاص یافته. وسط این دو مسیر یک پهنای خالی 2 مایلی برای اجتناب از برخورد کشتی ها در نظر گرفته شده است
هر چند که تنگه هرمز را نمی توان با زنجیر مسدود کرد یا با غرق کردن دوسه کشتی مانع تردد شناورها شد، ولی به قدری باریک است که بارها کشتی های تجاری یا جنگی، زیر دریایی ها و نفت کش ها هنگام عبور از تنگه با یکدیگر تصادف کرده اند. به رغم اینکه عمان و ایران اخیرا هر دو سامانه کنترل ترافیک دریایی در تنگه هرمز دارند در ژانویه 2007 زیردریایی اتمیUSS Newport News با یک سوپر تانکر عظیم 000/00 3 تنی در تنگه هرمز برخورد کرد. در مارس 2009 نیزکشتی باربری USS New Orleans (LPD-18) با زیر دریایی اتمی USS New Orleans (LPD-18) برخورد کرد. شدت تصادف به حدی بود که تعمیر این زیر دریایی دو سال وقت و 120 میلیون دلار هزینه در پی داشت. ناوگان پنجم امریکا در بحرین - کمی آن طرف تر از میدان مشهورمروارید - از زمان آیزنهاور در در منطقه مستقر است.این پایگاه با شمار قابل توجهی ناو، ناو هواپیمابرو تاسیسات لجیستیکی دریایی از مراکز اصلی فرماندهی عملیات در عراق، افغانستان و نظارت بر هر فعل و انتقالی در منطقه است.ناوگان پنجم امریکا نظارت دریایی وهوایی بر 5⁄2 میلیون کیلومتر مربع از تنگه هرمز، کل سواحل ایران از شرق تا غرب، دریای عمان، شرق اقیانوس هند، کانال سویز، و تنگه باب المندب در جنوب عربستان را بر عهده دارد. پایگاه به تازگی تاسیس شده فرانسوی Peace Campدر ابوظبی نیز با سه بخش لجستیکی، آموزشی، و پایگاه هوایی نیز کارکرد مشابه ولی محدودتری را برعهده دارد.
تاریخچه جنگ در تنگه هرمز :
جنگ ایران و عراق از همان ابتدا از سوی عراقی ها به دریا و زدن کشتی های تجاری کشیده شد. ایران بعد از چهارسال در 1984 با اکراه به جنگ نفتکش ها تن داد. بر اساس آمار شرکت لویدز لندن طی چهار سال جنگ دریایی 546 کشتی تجاری در گذر از تنگه هرمز هدف قرار گرفت یا با مین برخورد کرد که به کشته شدن 430 ملوان منجر شد. نفت کش ترک اطلس حامل نفت ایران اولین شناور نفتی بود که هدف عراقی ها قرار گرفت. از سال 1984 تا 1981ایران به هیچ کشتی تجاری حمله نکرده بود، ولی از سال 1986 تا 1984 نصف عراقی ها و از سال 1986 به بعد بیشتر از عراقی ها کشتی زد. در سال 1987 وقتی سعودی ها کل ساحل جنوبی خلیج فارس خود را برای حمله و فرار جنگنده های عراقی در اختیارعراق قرار داد تا به خطوط کشتیرانی ایران ضربات بیشتری وارد کننند ایران نیز با زدن 92 کشتی از عراق پیشی گرفت و در سال 1988 نیز با زدن 52 فروند کشتی هنوز از عراق جلو تر بود.فقط در سال 1987 تعداد 181فروند کشتی در منطقه هدف ایران و عراق قرار گرفت.
با افزایش فشار بر ناوگان دریایی ایران از سوی عراق، ایران بازرسی همه کشتی ها به مقصد عراق را آغاز کرد.وقتی سنگین ترین رکورد زدن تانکرها را ایران با حمله به تانکرهای کویتی ثبت کرد و به تلافی حمله عراق به خارک هیچ کشتی کویتی را در امان نگذاشت برای اولین بار از سال1987کشتی های کویتی برای در امان ماندن از حملات ایران کشتی های خود را درآمریکا ثبت وتردد با پرچم آمریکا را در تنگه هرمز و وخلیج فارس آغازکردند. تردد کشتی های کویتی با پرچم آمریکا در تشدید تنش در تنگه هرمز و خلیج فارس نقس بسزایی داشت. ایران طی چهار سال تا آخر جنگ به 221 فروند کشتی حمله کرد و عراقی ها طی 8 سال 322 فروند کشتی را در خلیج فارس و عبور از تنگه هرمز هدف قراردادند.55 فروند از این کشتی هاغرق یا از رده خارج شدند.
17می 1987 ناوچه موشک انداز امریکایی USS Stark در حوالی تنگه هرمز هدف دو موشک اگزوسه یک میراژ عراقی قرار گرفت. هواپیمای عراقی احتمالا از طریق تجهیزات پیشرفته میراژ اف 1 تشخیص داده بود که پدافند ضد موشکی ناو تصادفا غیر فعال است، توپخانه ناو هم مسلح نیست واطراف ناو ردیابی نمی شود.هواپیمای عراقی با دقت در نقطه کور رادار سیستم تشخیص حملات موشکی ناو امریکایی قرار گرفت و به محض اینکه USS Stark هشدار حمله موشکی را از آواکس دریافت کرد اولین موشک اگزوسه به ناو اصابت کرد ولی کاملا منفجر نشد. چند ثانیه بعد دومین موشک به همان شکافی شلیک شد که موشک اولی در داک فرماندهی و خوابگاه ملوانان ایجاد کرده بود. 37 ملوان در جا کشته و به همین تعداد زخمی شدند بدون اینکه USS Stark حتی یک گلوله برای دفاع از خود شلیک کند.با وجودی که فرمانده ناو و افسر پدافند هر دوبه علت سهل انگاری در دادگاه نظامی محاکمه شدند، چرایی هدف قرار گرفتن این ناو آمریکایی از سوی عراقی ها در آن مقطع زمانی به یک ابهام و از اسرار جنگ دریایی خلیج فارس مبدل شد تا اینکه بعدها با حدس و گمان گره از آن باز شد.هر چند دولت عراق رسما از آمریکایی ها عذرخواهی و اعلام کرد که ناو آمریکایی در آبهای عراق با ناو ایرانی اشتباه گرفته شده و خلبان خاطی اعدام شده است، اما همه می دانستند که دستور چنین شلیک حساسی بدون هماهنگی عالیترین مقام های عراقی نمی توانسته امکان پذیر باشد.
پنج ماه قبل از آن روزنامه لبنانی الشراع در نوامبر 1986 ازطریق لابی مهدی هاشمی فاش کرده بود که آمریکا و اسراییل دو سال است که روابط نزدیکی با ایران برقرار کرده و طی این مدت 2515 موشک ضد تانک تاو و 18 موشک ضد هوایی هاوک و کلی قطعات یدکی به ایران داده اند. بعدا معلوم شد دولت ریگان با امضای مجوز فروش تسلیحات به ایران از کانال اسراییل قصد داشته گروگانهای امریکایی اسیر جهاد اسلامی را در لبنان آزاد کند. طی نزدیک به دو سال 8 محموله از این موشک ها به ایران داده شد. سربازان ایرانی در عملیات های پی در پی تانک های تی 72 عراقی را که زره ضد انفجار داشتند با موشک های آمریکایی درو می کردند و گروگانها نیزیک ساعت پس از دریافت هر محموله در لبنان آزاد می شدند، هرچند گروگانهای دیگری بزودی جای آنان را می گرفتند. سفر مک فارلین مشاور امنیتی رونالد ریگان به تهران در 25 مه 1986 نقطه عطفی تاریخی در تصمیم به چرخش آمریکا و اسراییل به سوی کشور مهم ایران و فاصله گرفتن از اعراب به ویژه عراق بود.رونالد ریگان پس از جنجال افشا شدن کمک های تسلیحاتی آمریکا به ایران در جنگ با عراق طی نطقی از کاخ سفید مسؤلیت فروش تسلیحات به ایران را با هدف آزادی گروگانها که بعدها به “ایران گیت” شهرت یافت شخصأ پذیرفت وتاکید کرد که نمی توان از اهمیت کشور ایران بسادگی گذشت.
عراقی ها خیلی دیر به چرخش تدریجی سیاست آمریکا به به نفع ایرانی ها پی بردند، ولی در پاسخ به آن و در جواب همه موشک هایی که سربازان ایرانی تانک های عراقی را با آن زده بودند USS Stark را زدند تا هم هشداری به چرخش احتمالی آمریکا به سوی ایران باشد و هم آمریکا را در آینده بیشتر در تنگه هرمز و خلیج فارس درگیر کند.
در 24 آوریل 1988 کشتی USS Samuel B. Roberts که یک نفتکش کویتی را اسکورت می کرد وقتی از تنگه هرمز به خلیج فارس وارد می شد با یک مین بسیار قدرتمند برخورد کرد. با انفجار مین یک سوراخ 8 متری در کف ناو ایجاد شد که معمولا به غرق شدن کشتی ها منجر می شود، اما این ناو از غرق حتمی نجات پیدا کرد. USS Samuel B. Roberts از همان مسیری حرکت می کرد که دو روز پیش عبور کرده و به تازگی مین روبی شده بود. معلوم بود که مسیر دوباره مین گذاری شده است. وقتی غواصان مین های جدیدی در همان حوالی پیدا کردند که شماره ردیف همه آنان با مین های ایرانی پاکسازی شده چهار ماه پیش یکی بود و روی همه آنان Iran Ajr حک شده بود آمریکا با طراحی عملیات آخوندک در صدد تلافی برآمدند.
عملیات Operation Praying Mantis یا نماز آخوندک 29 فروردین 67
بزرگترین عملیات دریایی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم در تنگه هرمز و خلیج فارس علیه ایران انجام شد. در اولین مرحله آمریکایی ها از طریق سفارت سوئیس به تهران اطلاع دادند که سکوی نفتی ساسان را تخلیه کنند زیرا قصد دارند آن را منهدم کنند.با یک پیام رادیویی نیز از کارکنان سکو خواسته شد آن را ترک کنند. مدافعان ساسان نیزپس از مدتی مقاومت خواستار مهلت برای تخلیه سکو شدند. به این ترتیب، آمریکایی ها در سکو پیاده و پس از جمع آوری مدارک دستگاههای رد یاب ایرانی آن را بمب گذاری و نابود کردند. همزمان تیم عملیاتی دیگری در پایان موشک باران تاسیسات نفتی جزیره سیری وارد جزیره شدند و آن را منهدم کردند.
پس از حمله به سکوهای نفتی ناوچه موشک انداز ایرانی سهند به کارزار آمد و با ناوهای آمریکا درگیرشد.سهند در ساحل جزیره لارک در شمال تنگه هرمز با سه موشک هارپون، 2 بمب لیزری، و 2 بمب بسیار سنگین هدف قرار گرفت و پس از چند ساعت سوختن غرق شد.همگی 45 خدمه سهند کشته شدند. با ادامه درگیری، ناوچه توپ انداز جوشن Joshan یک موشک کرم ابریشم به سوی ناو USS Simpson (FFG-56) شلیک کرد.ناو آمریکایی با فاصله کمی از اصابت موشک ایرانی نجات یافت، ولی با سه موشک به جوشن حمله کرد.کشتی دیگری جوشن را زیر اتش توپخانه گرفت و آن را با 11 سرنشین غرق کرد.ناوچه سبلان IS Sabalan (F73) نیزکه با کشتی های آمریکایی درگیر شد چنان آسیب جدی دید که با یدک کش آن را از صحنه درگیری خارج کردند.
ایران با اعزام قایقهای تندرو به چندین هدف در خلیج فارس از جمله کشتی های تدارکاتی با پرچم آمریکا و یک کشتی با پرچم پاناما و یک سکوی نفتی شارجه حمله کرد، هواپیماهای آمریکایی قایقهای تندرو را ردیابی کردند و بعد از غرق کردن یکی و آسیبدیدن چند قایق بقیه به جزیره ابوموسی پناه بردند.
با پایان یک روز درگیری و نابودی سه کشتی ایرانی تنش کاهش یافت و دو طرف برای چند روز در حالت آماده باش بودند. دو ماه بعد ناو USS Vincennes هواپیمای مسافر بر ایرانی را هدف قرار داد و 290 مسافر و خدمه آن را کشت. هرچند پنتا گون اعلام کرد که فرمانده ناو هواپیمای مسافربری را با یک فانتوم ایرانی اشتباه گرفته، بسیاری آن را عمدی و در راستای فشار بر ایران و پذیرش قطعنامه 598 ارزیابی کردند.
نوامبر ۲۰۰۳ دیوان دادگستری بینالمللی شکایت ایران از امریکا برای حمله به ایران و نقض پیمان دوستی دو کشور در سال ۱۹۵۵ را رد کرد.دادگاه شکایت مشابه امریکا علیه ایران را نیز تایید نکرد. دادگاه بینالمللی همچنین ادعای به خطر افتادن منافع آمریکا در توجیه عملیات در تنگه هرمز و حمله به سکوهای نفتی ایران را نیز نپذیرفت. درخواست ایران برای دریافت خسارت از آمریکا نیز مورد قبول دادگاه واقع نشد.
ارزیابی از تهدید به بستن تنگه هرمز
بعید به نظر می رسد که تصمیم به بستن تنگه هرمز درعالیترین سطوح در ایران مورد توافق قرار گرفته باشد، آن هم با وجود چهار تحریم شورای امنیت علیه ایران، تحریم بانک مرکزی ایران از سوی آمریکا، و نیز جدی شدن تحریم خرید نفت ایران. وقتی شاهدیم همه راست های مدعی قدرت در ایران از هیچ تریبونی برای رجز خوانی پیرامون تنگه هرمز نمی گذرند تازه می توان به این رسید که بستن تنگه هرمز سوژه ای انتخاباتی است نه اینکه بحث پیرامون آن مبتنی براراده ای ملی برای دفاع از کشورباشد.کشیده شدن پای محمد رضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد به موضوع تنگه هرمز، آن هم برای عقب نماندن از رقبا توضیحی است برای اینکه پیروزی درانتخابات از منافع استراتژیک کشور مهم تر است و اگر لازم شد حتی شاید بتوان گوشه هایی از مملکت را داد، یا اعتبار کشور را خرج کرد تا در انتخابات عقب نماند.
با این حال، یادآوری یک نکته اساسی برای آنان که بستن تنگه هرمز را تبلیغ می کنند لازم است و آن اینکه تحریک ایرانی ها به بستن تنگه هرمز و قرار دادن جامعه جهانی دربرابر ایران اساسا دام نظامی عراقی ها علیه ایران بود (به لینک 5.5 1984: ‘Tanker War’ in Persian Gulf مراجعه کنید ). به همین دلیل با وجودی که عراق از ابتدای جنگ کشتی های به مقصد ایران را هدف قرار می داد ایران تا 4 سال در برابر حمله به کشتیها و زدن نفتکش ها عکس العملی نشان نداد. زیرا می دانستند که جنگ نفتکش ها برنده ندارد. از سال 1984 که عراقی ها در کنار زدن نفتکش ها، حملات سنگین و فلج کننده به تاسیسات نفتی خارک را آغاز کردند وکاملا اشکار بود که قصد نابود کردن تاسیسات نفتی ایران را دارند آن وقت ایران با زدن نفتکش های کویتی و سعودی وارد جنگ نفتکش ها شد که ادامه آن کشیده شدن طبیعی تنش به تنگه هرمز بود؛ یعنی همان طرحی که عراقی ها چهارسال روی آن کار کرده بودند و در نهایت به درگیری نظامی ایران و آمریکا در تنگه هرمز و خلیج فارس منجر شد که صدام حسین با اشتیاق منتظر و نظاره گر آن بود.
از سویی، ایران مدتهاست که در معرض تحریم دریایی قرار دارد و کشتی های به مقصد ایران مورد بازرسی دریایی قرار می گیرند. فشاردریایی که به ایران وارد می شود کشتیرانی جمهوری اسلامی را واداشته تا برای پنهان کاری اسامی فارسی همه کشتی ها و نفتکش های خود را تغییر دهد، شناورهای خود را در قبرس یا مالاکا تجدید ثبت کند، و حتی در تدارک تهیه پاسپورت غیر ایرانی برای ملوانان خود بوده تا از بازرسیهای دریایی کشتی های آمریکایی و توقیف کالاهای به مقصد ایران خلاصی یابد.این در شرایطی است در همه بنادر ارایه خدمات به کشتی های ایرانی یا شناور هایی که مشکوک به حمل کالا برای ایران باشند به چندین برابرقیمت و حتی در مواردی تا 14 برابر گرانتر انجام می شود. همان طور که اشاره شد برخورد یک مین دو سه هزار دلاری ایرانی یک ناو چند میلیارد دلاری امریکایی را تقریبا غرق کرد و به تلافی ان سه ناو جنگی ایرانی، دو سکوی نفتی، و حدود شش قایق تندرو ایران منهدم شد ومیلیاردها دلار خسارت به ایران وارد شد.توالی رخدادهای بسیار بزرگ پس از حوادث ظاهرا کوچک حاکی از غیر قابل پیش بینی بودن تحولات در مناطق حساسی مانند تنگه هرمز است.در شرایطی که تحریم ها هزینه های کمر شکن غیر قابل تحملی را برملت ایران تحمیل می کند چگونه می توان عواقب بستن تنگه هرمز را نیز بر آن افزود؟
تنگه هرمز هم مانند 25 سال پیش نیست که به راحتی بتوان در آن اخلال کرد. 25 سال پیش بسیاری از کشورها به صورت ضمنی تایید می کردند که ایران مورد تجاوز قرار گرفته و ایران نه آغاز کننده جنگ شهرها بوده و نه موافق با مسابقه زدن نفتکش ها. اما در حال حاضر ایران در انزوای بین المللی قرار دارد و سرکوب عمومی پس از انتخابات 88 و نیز نقض آشکار حقوق بشر پیش فرض هرنوع قضاوت بین المللی پیرامون این کشوراست. به همین دلیل هر اقدام بین المللی برای ایستادگی در مقابل تحرکات نظامی ایران در تنگه هرمز از پیش با مقبولیت جهانی مواجه است.
ارزیابی های جدید حاکی از این است که ایران بیش از همه کشورهای حاشیه خلیج فارس و دریای عمان به وارادات دریایی وابسته است و تامین نیازهای ایران 75میلیونی از انواع میوه تا باتون برقی همگی از مسیر تنگه هرمز انجام می شود. بنا براین اگر تهدید به بستن هرمز، شلیک به خود تعبیر شود چندان بیراه نرفته ایم. در ضمن اگر کسی در ایران در این فکر است که با کارگذاشتن مین بتوان تنگه هرمز را بست حتما این را نیزمی داند که مین ها قبل از منفجر کردن کشتی ملیت آن را نمی پرسند که کشتی های ایرانی در امان بمانند.
دنیای کشتیرانی نیز متفاوت از دو دهه پیش است. نسل جدید تانکرهای نفتی دو جداره هستند که انفجار آن را دشوارتر می سازد.مخزن تانکر های جدید بخش بخش و طوری ساخته شده که نفت را جذب می کند و انفجار یا سوراخ شدن یک قسمت آسیب کلی به همه تانکر وارد نمی کند و نفت را جاری یا شعله ور نمی سازد. تانکر های جدید سیستم اطفای حریق پیشرفته تر وموتورهای قدرتمندتری دارند که تهدید را کاهش می دهد.بنابراین نمی توان مانند سه دهه پیش به نفتکش ها حمله وآن ها را از رده خارج کرد.
بر اساس برآوردی که آنتونی کوردزمن کارشناس مسائل استراتژیک برای مرکز مطالعات استراتژیک انجام داده است رشد وابستگی تجارت جهانی به تنگه هرمز در مقایسه با دیگر تنگه های مهم جهان از جمله تنگه های سوئز، باب المندب، و مالاکا در شرق دور طی 20 سال آینده حدود 24 درصد بیشتر خواهد بود. وابستگی فوق بدین معناست که تجارت جهانی حتی در صورت ناامن شدن تنگه هرمزبشدت وابسته به این تنگه خواهد بود. یعنی، درگیری نظامی در تنگه هرمز عبور و مرور کشتی ها را فقط و فقط کند کرده و هزینه حمل و نقل و بیمه را افزایش می دهد، ولی رفت و آمد از تنگه هرگز متوقف نمی شود.برای مثال، در اوج جنگ خلیج فارس و جنگ تانکرها حمل و نقل از تنگه هرمز فقط 25 درصد کاهش یافت اما تردد از وسط موشکهای اگزوسه عراقی و کرم ابریشم ایران و لشگر قایقهای تندرو ایران همچنان ادامه یافت. شرکتها، بیمه هر بشکه نفت را از یک پنی به 6دلار افزایش دادند برخی از شرکتهای بیمه، قیمت بیمه جنگی را برای کشتیها 120 درصد قیمت خود کشتی در سال قرار دادند یعنی طی یک سال میبایست 120 درصد قیمت هر کشتی را حق بیمه داد. با این حال عبور نفت و کالا از تنگه هرمز هیچگاه متوقف نشد.
بی تردید مرور دوباره عکس العمل بازار نفت و رفتار کشورهای نفتی علیه ایران را در جریان جنگ با عراق هرگز نباید فراموش کنیم.طی8 سال جنگ عراق با ایران درآمد نفتی ایران به دلیل محدود شدن صدور نفت، انهدام پایانههای نفتی و افزایش حق بیمه نفتکشها بشدت کاهش یافت.کشورهای عرب تولید کننده نفت نیز برای به زانو در آوردن ایران تولید نفت خود را چنان افزایش دادند و بازار را چنان از نفت اشباء کردند که قیمت نفت از بشکه ای 41 دلار در سال اول جنگ به 7دلار در پایان جنگ کاهش یافت.اخیرا کشورهای نفتی و حتی دولت جدید لیبی اعلام کرده اند که آماده اند با تحریم نفت ایران یا در صورت قطع شدن تولید ایران به هر نحو سهمیه تولید نفت ایران را جبران کنند. طی سالهای جنگ، ایران 25 میلیون نفر کمتر جمعیت داشت، ولی تامین نیازهای جمعیت 76 میلیونی کنونی که با سیاستهای احمدی نژاد تولید متوقف شده و تقریبا چیز وارد می شود چگونه امکان پذیر است.
قسمت اعظم دو خط اصلی کشتیرانی بین المللی برای ورود و خروج از خلیج فارس از آبهای ایران و از میان جزایر ایرانی می گذردو گسترده ترین پهنای خلیج فارس به دلیل پراکندگی و پر شماری جزایر ایرانی به ایران تعلق دارد. با این حال، نگاهی دقیق و موشکافانه به نقشه های بین المللی تنگه هرمز ( Strait of Hormoz/Wikipedia ) به سادگی آشکار می سازد که با توجه به خطوطی که قلمرو دریایی دو کشور ایران و عمان را تعیین می کند، این تنگه به صراحت به پادشاهی عمان تعلق دارد نه به ایران. به دلیل سابقه تاریخی ایران در منطقه خلیج فارس و نیز گستردگی آبی خاکی و نیز شمار جزایر آن، نقش پدر سالارانه ایران بر کل آبهای خلیج فارس و به ویژه تنگه هرمز بی شک غیر قابل انکارست، اما تنگه هرمز و قلمرو دریایی آن به لحاظ حقوقی به ایران تعلق ندارد.
کشتیها پس از عبور از تنگه هرمز بی درنگ وارد قلمرو دریایی ایران می شوند و تا کیلومترها در همین قلمرو باقی می مانند و در برگشت نیز برای ورود به تنگه نیز راهی جز عبور از قلمرو دریایی ایران ندارند. ایران به لحاظ جغرافیایی قادر است کشتی ها را بعد از وارد شدن به خلیج فارس از تنگه هرمز و همچنین در آستانه خروج از خلیج فارس مورد تهدید قرار دهد، اما به لحاظ حقوقی هر گونه تهدید در خود تنگه هرمز اختلال در قلمرو دریایی عمان محسوب می شود.
تنگه هرمز به لحاظ نقش مهمی که در تامین انرژی و تجارت جهانی بر عهده دارد یک آبراه بین المللی مهم به حساب می آید. از آنجا که اخلال در تردد کشتی ها از تنگه هرمز فشاری قابل توجه بر اقتصاد جهانی وارد می آورد می توان انتظار داشت که جامعه جهانی نسبت به هرگونه تهدید این تنگه واکنش نشان دهد و ابزار تهدید را ازدست ایران خارج کند.لازم به یادآوری است که جزایر شریف ایرانی تنب بزرگ و کوچک و نیز ابوموسی که مورد ادعای امارات نیز هست از مهمترین جزایر استراتژیک خلیج فارس هستند که اشراف کاملی بر هر نوع تردد دریایی درتنگه هرمز و منطقه خلیج فارس دارند.بخصوص ابوموسی به علت بسیار دورتر بودن از خاک ایران در نبردهای دریایی ایران و هدایت قایقهای تندرو در خلیچ فارس نقش بسیار مهمی بر عهده داشته است.
مخلص کلام و نگرانی از این است که پیشگامی ایران در ایجاد تنش و تهدید تنگه هرمز به دلیل اهمیت آن برای اقتصاد جهانی، به درگیری ایران با جامعه جهانی بر سر مالکیت این جزایرمنجر شود.در آن صورت یکی از نقاط آسیب پذیر ایران در چنین بحرانی جدی شدن تردید پیرامون مالکیت این سه جزیره است که دورترین قلمرو دریایی ایران را نگهبانی می کنند.
از عواقب ایجاد تنش در این قلمرو دریایی می تواند مطرح شدن جدی پرونده ادعای عمارات علیه ایران در داوری های بین المللی باشد که بی تردید این بارحمایت کشورهای نفتی، آمریکا و اروپا نیز با خود خواهد داشت. با توجه به نقش مهمی که مالکیت این جزایر و نیز تنگه هرمز در تامین یا تهدید امنیت تجارت جهانی در تنگه هرمز بر عهده دارد، حتی ممکن است اداره این جزایر و حتی تنگه هرمزدر نهایت به کمیسیونی بین المللی واگذارشود که ایران در آن نقشی نداشته باشد و زمینه سلب مالکیت ایران از این جزایر فراهم شود.
پادشاهان از جهان بی خبر قاجار طی عهدنامه گلستان، از قره باغ تا گرجستان را برای همیشه از خاک ایران جدا کردند. با قرارداد ترکمنچای نیزنخجوان وایروان را به همراه ده کرور تومان پیش کش تزار روسیه کردند.از دو قرن پیش هنوز کینه ایرانیان از این پادشاهان بی لیاقت کوته اندیش آرام نگرفته است. نسل های آینده ایران نیز کسانی را که با ندانم کاری امنیت قلمرو دریایی یا تمامیت ارضی کشور را بازیچه باندبازی وابزار حذف رقبا قرار دهند یا بخواهند سرکوب ملت را به بهانه تنش درتنگه هرمز توجیه کنند هرگز نخواهند بخشید.