خداحافظ دوگانه اصلاح‌طلب / اصولگرا

سجاد سالک
سجاد سالک

روزگار جدید سیاسی شاید برای برخی ناظران دیگر قابل درک نباشد. چطور می‌شود که یک عضو جامعه روحانیت مبارز با سوابق اصولگرایانه کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شود، تمام اصلاح‌طلبان و بخشی از اصولگرایان از وی حمایت می‌کنند و در نهایت پیروزی وی شادی و سرور توامان احزاب و جناح‌های مختلف را موجب می‌شود؟
چگونه است که در مراسم تقدیر از فعالان ستاد حسن روحانی از چهره‌های کارگزارانی گرفته تا مشارکتی و اعضای فراکسیون رهروان ولایت مجلس حضور دارند و همه برای تغییر سیاست‌های موجود کف مرتب می‌زنند؟ چطور ممکن است در میان افرادی که نام شان برای حضور در کابینه حسن روحانی مطرح است این همه تنوع دیده شود؟
پاسخ به این سوال‌ها منوط به فهم ما از شرایط جدید سیاسی کشور است. اگر این روزها روزنامه کیهان از اصولگرایی حسن روحانی تمجید می‌کند و اصلاح‌طلبان را بازنده میدان انتخابات توصیف می‌کند دلیلی جز این ندارد که مدیرمسوولش یا چشم به روی واقعیت جاری بسته است یا از آرایش جدید سیاسی اطلاعی ندارد.
شواهد و قرائن نشان می‌دهد که صحنه سیاسی کشور از دوگانه اصولگرا / اصلاح‌طلب عبور کرده و وارد عصر پساجناح‌گرایی شده است. در این عصر، مرزهای سیاسی قبلی کاملا به هم ریخته، برخی رقبای سابق در کنار هم حضور پیدا کرده و دوستان قدیم لزوما مواضع مشترک قبلی را ندارند.
به نظر می‌رسد توجه کلیشه‌یی مردم، ناظران و تحلیلگران به دوگانه سنتی اصلاح‌طلب/ اصولگرا و ارزیابی اوضاع با عینک دو جناحی مانع از دیدن تحولات جدید در شرایط نوین شده است. حال آنکه در عصر جدید، باخت اصولگرایی و برد اصلاح‌طلبی یا بالعکس معنا نداشته و منافع جدیدی شکل گرفته است.
شاید تا روشن شدن ابعاد گوناگون عصرپساجناحی مدت زمانی لازم باشد تا همه کنشگران و فعالان سیاسی ببینند در عصر جدید چه وضعیتی حاکم است، اما برای آنکه درک بهتری از اتفاقات رخ داده و دورنمای آینده داشته باشیم می‌شود برخی زوایا را مورد بررسی قرار داد:
 1- خصوصیت اصلی فضای جدید، تغییر هویت‌های سابق است. آشفته شدن صف‌بندی‌ها، شکل‌گیری ائتلاف‌های جدید، سیال بودن خودی و غیرخودی و حیرت ناظران و نیروهای خارج از گود نشانه‌های فضای جدید است.
 2- تا قبل از انتخابات سال 1392 بخشی از اصلاح‌طلبان و طرفداران تغییر وضع موجود در یک جبهه تعریف شده و خواست‌های مشترکی را فریاد می‌زدند. در آرایش جدید سیاسی به مرور شاهد جدایی این افراد از هم و شکل‌گیری مرزبندی‌های جدیدی خواهیم بود. در شرایط جدید هرچه اصلاح‌طلبان از اعتدال، میانه‌روی و کنترل مطالبات سخن می‌گویند، برخی از طرفداران آوانگارد تغییر وضع موجود، روند در پیش گرفته شده را برنتابیده و به مرور علیه اعتدال‌گرایان حامی روحانی خواهند شورید.
در این شرایط اعتدال‌گرایان، اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل به هم نزدیک شده و انتظار می‌رود علیه بخشی که تندرو می‌خوانند و مطالبات دست بالایی طرح می‌کنند مواضع منفی ابراز کرده و حتی شهروندان را نسبت به جریان‌هایی که می‌خواهند فضا را رادیکال کنند هشدار دهند.
 3- به نظر می‌رسد برخی اصولگرایانی که تا چندی پیش نسبت به قدرت‌گیری دوباره اصلاح‌طلبان هشدار می‌دادند حالا که از شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی به تنگ آمده رو به همکاری با دولت منتخب آورده و تا اطلاع ثانوی نهایت همکاری را نشان دهند تا کشور از وضعیت کنونی عبور کرده و شرایط قابل قبولی فراهم بیاید.
استقبال صمیمانه این گروه‌ها از پیروزی حسن روحانی، واکنش مثبت تریبون‌های اصولگرا به فعالیت‌ها و برنامه‌های رییس‌جمهور منتخب و از همه مهم‌تر لحن دوستانه و برنامه‌سازی همدلانه صدا و سیما با حسن روحانی شواهدی است که نشان می‌دهد مخالفان پیشین اصلاح‌طلبی حالا نسبت به اصلاح امور موضع منفی نداشته و شعارهایی که در باب همکاری سر می‌دهند فقط روی کاغذ نبوده و “فعلا” جنبه عینی و عملی دارد. در چنین شرایطی انتظار می‌رود تا حدی اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان حامی روحانی در صدا و سیما و دیگر تریبون‌های رسمی اجازه مانور بیشتری پیدا کنند و شاهد فضایی متفاوت از دوقطبی‌های خصمانه قبلی باشیم. به این ترتیب می‌توان گفت طیف‌بندی سیاسی در عصر جدید متنوع و متداخل است.
 4- در عصر جدید کنشگران تازه‌یی وارد عرصه فعالیت می‌شوند که هویت‌های جدیدی را منعکس کرده و موقعیت انحصاری جناح‌های سابق را از میان خواهند برد. تشکیل شورای ملی گفت‌وگو شامل فعالان سیاسی از میان اصلاح‌طلبان، حامیان رضایی، ولایتی، قالیباف و دیگر اصولگرایان (که احتمال تشکیل آن به تازگی اعلام شد)، یکی از جلوه‌های کنشگری در عصر جدید است؛ عصری که مشارکتی‌ها می‌توانند کنار موتلفه‌یی‌ها بنشینند، بیانیه صادر کنند و با هم از تندروی انتقاد کنند.
 5- در عصر پساجناح‌گرایی شاهد این خواهیم بود که هویت‌های جدیدی شکل می‌گیرد و ارتباطات جبهه‌یی و طیفی جایگزین مرزبندی‌های حزبی و جناحی می‌شود. در ادامه انتظار می‌رود به مرور جای ستون‌نویسان روزنامه‌ها و مطبوعات تغییر کند و حتی افرادی که پیش‌تر مورد حمایت رسانه‌های خارج از کشور بودند مورد انتقاد آنها قرار گرفته و اصولگرایانی که به جبهه اعتدال‌گرایی پیوسته‌اند تریبون‌های سابق خود را از دست بدهند.
 6- در عصر پساجناح‌گرایی، مرز سنتی میان داخل‌نشین و خارج‌نشین شکسته می‌شود. فعالان سیاسی خارج کشور لزوما طرفدار تغییرات بنیادی نبوده و فعالان داخل هم لزوما از اعتدال و اصلاحات تدریجی حمایت نمی‌کنند. در این شرایط اگر تساهل و تسامح نهادهای قدرت افزایش پیدا کند انتظار می‌رود رد پای اعتدال‌گرایان خارج کشور در رسانه‌های داخلی بیشتر دیده شود و در مقابل حتی برخی اصولگرایان تندرو و ناب‌گرا، علیه جبهه اعتدال مواضعی خصمانه چونان تحلیلگران رادیکال اتخاذ کنند.
7- به نظر می‌رسد در شرایط جدید حداقل سه طیف با مجموعه‌یی متکثر از نیروهای سیاسی دیده شود. الف) اعتدال‌گرایان حامی روحانی؛ شامل برخی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان و برخی فعالان خارج کشور. ب) ناب‌گرایان؛ شامل ارزشگرایان خواستار اصولگرایی ناب و طرفدار پیرایش فضای سیاسی. ج) تغییرطلبان آوانگارد؛ شامل برخی اصلاح‌طلبان سابق و فعالان خارج کشور که رویه اعتدال‌گرایان حامی روحانی را اشتباه دانسته و آن را انحرافی قلمداد خواهند کرد.
 8- در عصر جدید گرچه احزاب و جناح‌های قبلی اهمیت خود را از دست می‌دهند اما مرزهای طیف‌بندی جدید با شدت عمل کرده و اغیار را برجسته و متمایز می‌کند. در این میان اعضای احزابی که از کشور خارج شده‌اند اگر نتوانند با وضعیت جدید خود را وفق دهند احتمالا دچار بحران هویت شده و پیوستگی‌های تشکیلاتی خود را از دست خواهند داد.
 9- با وجود همه نکاتی که گفته شد، طیف‌بندی‌های جدید و جبهه‌های تازه تاسیس هم یکپارچه و ثابت نیستند و به مرور زمان تغییرات خاص خود را داشته و به نوعی سیال و حتی ژله‌یی مانند است. احتمالا در هفته‌های آینده شاهد تشکیل اجتماعات، تشکل‌ها و گروه‌های جدیدی خواهیم بود. این تشکل‌ها برآمده از عصر جدید سیاسی در ایران بوده و دشوار می‌توان تصور کرد که عمر این تشکل‌ها طولانی باشد؛ با این حال باید امیدوار بود این اجتماعات در مسیر توسعه و تحول جامعه ایرانی و گذار به دموکراسی منشا اثر بوده و در بزنگاه خاصی که شکل می‌گیرند نقش خود را به خوبی ایفا کنند.
اگر هنوز آرایش سیاسی را در چارچوب دو قطبی اصلاح‌طلب/ اصولگرا می‌بینید و با مختصات جدید فضای سیاسی آشنا نشده‌اید باید در نظر داشته باشید واقعیت سیاسی خیلی سخت و هولناک خود را به ناظران تحمیل می‌کند و کنار آمدن با این واقعیت برای همه چندان آسان نیست. شاید بد نباشد قبل از آنکه عصر پساحزبی و پساجناحی غافلگیرمان کند به صورت ولو موقت هم که شده با دوگانه قدیمی اصولگرا/ اصلاح‌طلب خداحافظی کنیم و تحولات آتی را در میدان جدیدی که شکل گرفته ببینیم.

منبع: روزنامه اعتماد