در درازنای نوستالژی

نویسنده
پیام رهنما

» اکران تهران

نگاهی به فیلم نهنگ عنبر

“نهنگ عنبر” روایت طنز آمیز تجربیات مختلف ارژنگ صنوبر با بازی رضا عطاران، از روابط عاشقانه و مشکلاتش در دهه‌های مختلف زندگی اوست که نیم‌ نگاهی هم به حوادث سیاسی اجتماعی ایران در هر دهه دارد. این فیلم سرشار از نوستالژی‌های چندین دهه‌ی گذشته است. چه آن‌ها که پیش از انقلاب را دیده‌اند و چه متولدین پس از آن و از قدرت فوق‌العاده‌ی نوستالژی برای تاثیرگذاری بیش‌تر فیلم استفاده شده است. روند تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این ایام با زندگی روزانه‌ی ارژنگ به تصویر کشیده می‌شود. او که درگیر عشقی افلاطونی است، در انتظار وصال معشوق ایام سر می‌کند. معشوقی که بارها خنجر خیانتش را بر پشت ارژنگ صنوبر وارد می‌کند و در نهایت عاشق دندانپزشکش می‌شود، درست مثل مادر ارژنگ که عاشق عکاس‌اش می‌شود و او و پدر را می‌گذارد و می‌رود. او که از کودکی تنها و بی‌پناه بوده است، باز به تنهایی خویش برمی‌گردد. این درون مایه‌ی تنهایی و تلخی زندگی ارژنگ، از زیر پوست سکانس‌های طنز می‌گذرد و تا آخر فیلم ادامه پیدا می‌کند. در قسمت‌های زیادی از فیلم از نریشن استفاده شده است و از ترکیب تصاویر به نمایش درآمده در قاب و نریشن مربوط به آن، شوخی‌های جذابی شکل گرفته است که از نقاط قوت فیلم است.

“ارژنگ صنوبر” که در آرزوی داشتن زندگی‌ای آرام و به دور از دغدغه است، از دوستان و اطرافیانش که بر سرنوشت او تاثیر گذاشته‌اند، می‌گوید. پنجاه سال زندگی او با رویدادهای مهم تاریخی ایران هم دوره است. سامان مقدم با روایت کردن این تحولات داخلی در ایران، سیاست‌ها و برنامه‌های غلط دولت را به نقد می‌کشد و با حرکت بر لبه‌ی تیغ، دست به نقاط حساسی می‌گذارد که در نهایت باعث حذف چند سکانس و تغییراتی در فیلمش می‌شود. برنامه‌های اشتباهی که با صرف هزینه‌های گذاف، درنهایت باعث هدر رفتن سرمایه‌ی ملی شده است و با پیامدهای ناگواری همراه بوده است.

پرسشی که ذهن ارژنگ صنوبر را به خود درگیر می‌کند، پرسش ماست. “چرا من؟!” به راستی چه کسی مقصر اصلی نابه‌سامانی‌های هر کدام از ماست؟ اوضاعی که نه تنها بهبودی برایش نمی‌توان متصور شد، بلکه هر روز رو به وخامت می‌رود.

شاید ماجرای اصلی “نهنگ عنبر”، موضوع تازه‌ای نباشد اما هر داستان آشنایی را می توان با پرداختی خوب و حساب شده و اضافه کردن جزییاتی تازه، به فیلمی نو و در خور توجه تبدیل کرد. این همان کاری است که در این فیلم صورت گرفته است. روند اصلی داستان از اهمیت کلیدی برخوردار نیست و این داستان‌های پراکنده که در حین فیلم روایت می‌شوند، با چیدن آن‌ها در کنار هم کلیت فیلم شکل می‌گیرد و معنا می‌یابد. خط اصلی داستان، ماجرای دل‌باختن ارژنگ صنوبر به رویاست که هر بار با رفتن رویا به آمریکا، ناکام می‌ماند. این همان ماجرای پیش پا افتاده است که بعضا دچار ضعف‌هایی نیز در درست چیده شدن روابط علت و معلولی است. مثل رفت و آمد‌های رویا به آمریکا و یا غیاب خانواده‌ی او و ضعف‌هایی از این دست که به خوبی چیده نشده‌اند و دلیل منطقی نمی‌توان برای آن‌ها متصور شد. این است که خرده داستان‌ها به کمک خط اصلی فیلم می‌آیند و آن را به نوعی نجات می‌دهند. البته به جز خرده داستان، از نوستالژی‌های هر دوره نیز برای جذاب کردن ماجرایی که در آن اتفاق می‌افتد هم، بهره برده شده است. موسیقی، نوع پوشش، رفتارها و کلام خاص هر دوره و در کل هرچه برای بیننده تداعی کننده‌ی دهه‌ی خاصی از زندگی‌اش باشد. و این‌هاست که “نهنگ عنبر” را به کمدی‌ای عامه‌پسند تبدیل می کند که با مرور طنز پاره‌ای از دوره‌های سیاسی و اجتماعی ایران سعی در بازسازی نه چندان کاملی از گذشته‌ی این کشور دارد.

افرادی که نسخه‌ی کامل فیلم را دیده‌اند بر این باورند که وحدت سکانس‌هاس فیلم بسیار بهتر بوده و در کل فیلم کیفیتی بسیار بهتر داشته است. از جمله صحنه های مهم حذف شده در فیلم، علت تعطیل شدن روزنامه‌ی “رویای دیروز” است که در نسخه‌ی اصلی به حکم دادگاه توقیف می‌شود که در آن ماجراهای اینچنینی و دادگاه‌هایی را که چنین رای‌هایی صادر می‌کنند را به تصویر می‌کشد و در بوته‌ی نقد می‌گذارد اما در فیلم، روزنامه به علت ورشکستگی تعطیل شده است! و یا مردی است که در تلاش رسیدن به جبهه برای گرفتن عکسی در آن به عنوان سند و مدرک حضور در جبهه است که بعدها از همان برای رسیدن به منصبی استفاده می‌کند! که اگر این دخل و تصرف‌ها در فیلم صورت نمی‌گرفت، چه بسا خرده داستان‌هایی که باعث قوت فیلم بودند؛ بهتر و قویتر می‌شد.

“نهنگ عنبر”، فیلمی تامل‌برانگیز و در عین حال مفرح است و به راحتی با بیننده ارتباط برقرار می‌کند و لبخند را بر لبان آن‌ها می‌نشاند. کارگردانی حرفه‌ای و بازیگرانی کارآزموده، این کمدی نوستالژیک را به فیلمی دیدنی تبدیل کرده‌اند که اگر به تیغ سانسور گرفتار نمی‌شد، صد البته جذاب‌تر هم می‌بود. موسیقی فیلم دقیقا مطابق با زمان آن پیش می‌رود و آن را جذاب می‌کند. رضا عطاران به یمن وجود گریموری توانا چون سعید ملکان، با پنج چهره‌ی مختلف و مطابق با هر دهه ظاهر می‌شود و اینچنین است که همه‌ی عوامل به یکدیگر کمک می‌کنند تا “نهنگ عنبر” را دیدنی کنند.

به گفته‌ی سامان مقدم، کارگردان، “نهنگ عنبر” یکی از بی‌حاشه‌ترین کارهای اوست که با حساسیت زیادی ساخته شده است. تعدادی از بازیگران تین فیلم مثل مهناز افشار و هانیه توسلی پیش از این نیز تجربه‌ی کار در کنار سامان مقدم را داشته‌اند.

سامان مقدم برای اولین بار به عنوان یکی از اعضای گروه کارگردانی در فیلم “ردپای گرگ” از “مسعود کمیایی” حضور داشت و بعدها نیز در فیلم‌های “ضیافت” و “سلطان” کیمیایی به عنوان دستیار و برنامه‌ریز همکاری کرد. او پیش از این فیلم‌های “سیاوش”، “پارتی”، “مکس”، “یه عاشقانه‌ی ساده”، “صد سال به این سا‌ل‌ها” که اجازه‌ی پخش پیدا نکرد، را کارگردانی کرده است و کارنامه‌ی خوبی دارد.

 

“نهنگ عنبر”

کارگردان: سامان مقدم، فیلمنامه: مانی باغبانی، مونا زاهد (بازنویسی: سامان مقدم)، بازیگران: رضا عطاران، مهناز افشار، ویشکا آسایش، هانیه توسلی، رضا ناجی، نادر سلیمانی، امیرحسین رستمی، حسین سلیمانی، امید روحانی ، تهیه کننده: سامان مقدم، مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی، تدوین: سیامک میهماندوست، مدیر تولید: حسین هادیان فر، مشاور تولید: آیدا مصباحی، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: علیرضا شمس شریفی، طراح چهره پردازی: سعید ملکان، صدابردار: علیرضا غفاری نژاد، طراح صحنه: محسن نصراللهی، طراح لباس: گلناز گلشن، مدیر تدارکات: مهدی چراغی، عکس: امین محمد جمالی، دستیار دوم کارگردان: یوسف وجدان دوست، منشی صحنه: زهرا تحقیقی، گروه کارگردانی: پرگل هاشم نیا ،سونیا زارعی، مهدیس مناجاتی، نازگل هاشم نیا، موسیقی: امیر توسلی، مشاور پروژه: حسن زارعی، مجری طرح: مجید مطلبی، سرمایه گذاران: سامان مقدم، شرکت “ری را”، جانشین تهیه کننده: علی قربان زاده، پخش: فیلمیران