جنگ، سیاست و سینمای بومی

نویسنده

» مقدمه‌ای بر سینمای ترکیه

ملیسا سوزن، در نمایی از فیلم “خواب زمستانی”؛ برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره کن/ ۲۰۱۴

 

سینمای جهان/ نگاهی دیگر - نوشته ریچارد پِنا، ترجمه محمود واعظی: منتشر شده در “مرکز مطالعات سینمایی لینکلن”. برای انتشار این مطلب در روزآنلاین، بخش‌هایی از مقدمه آن حذف و بخش‌هایی به آن اضافه شده‌اند.

 

نگارش تاریخ

بخشی از برنامه‌های فلسفه در جامعه سینمایی‌ ما، کمک به نگارش تاریخ سینما بوده است و در این میان سعی کرده‌ایم تا فاصله‌های موجود در آگاهی ما نسبت به هنرمندها و دوره‌هایی معین و همچنین سینماهای بومی کشورها، کاهش یابد.

این فاصله‌های تاریخ‌نگاری زمانی اهمیتی گسترده می‌یابند که ناگهان سینمای کشوری، بدون آنکه ما چندان چیزی در موردشان بدانیم، چندین اثر با کیفیتی والا و برانگیزنده عرضه می‌سازند. تجربه می‌گوید این “موج‌ها” از هیچ، پدیدار نشده‌اند، بلکه آنان عموماً میوه زحمت‌ها و توسعه‌هایی هستند که در گذر سال‌ها اتفاق افتاده‌اند و این حرکت‌ها، خارج از دید بیشتر منتقدها و محقق‌های بین‌المللی سینما، رخ داده است.

در مورد ترکیه هم مشابه همین اتفاق، افتاده است. تحسین بین‌المللی اخیر از سینماگرانی چون نوری بیلگه جیلان، فاتح آکین، اوزکان آلپِر، یاشیم استاداولو و رِها اِردم، تمامی چشم‌ها را متوجه فیلم‌سازی معاصر در کشور ترکیه ساخته است و سینمای بومی این کشور را ارزشمند تماشا کرده است.

حال، با تمامی موفقیت‌های گسترده‌شان که جای شگفتی هم ندارد، تمامی این فیلم‌ها، ریشه‌ای محکم در صنعت فیلم‌سازی گرفته‌اند که از حداقل اواسط دهه پنجاه میلادی، بخشی از زندگی فرهنگی این سرزمین است.

 

سینمای یِشیل‌جام

شاید چنین سینمایی را “سینمای هنری” بخوانند که برای سالیانی دراز در کنار صنعت گسترده و مردمی فیلم‌سازی در ترکیه معروف به یِشیل‌جام (معادل ترکی هالیوود یا بهتر بگوییم، بالیوود) وجود داشته است. یِشیل‌جام در اواخر دهه شصت میلادی، سالی بیشتر از ۲۰۰ فیلم ساخته بود.

در کشورهای ایتالیا و ژاپن، وجود سینمای محبوب و پویای مردمی توانست پایه‌ای برای عرضه هنرمندانی باشد که آثاری شخصی‌تر عرضه کردند. درحقیقت، بیشتر فیلم‌سازانی که در اینجا در موردشان می‌خوانید، بین یِشیل‌جام و سینمای شخصی، پروژه‌های فردی خودشان، مرتب در رفت و برگشت بوده‌اند. زمانی در اینجا کاری کرده‌اند و زمانی در آنجا.

 

تأثیرپذیری بعد از جنگ

نمایی از فیلم “انتقام مارها”/ ۱۹۶۲

همانند بسیاری از دیگر کشورهای جهان، سینمای نئو-رئالیسم بعد از جنگ جهانی دوم، تأثیرگذار بر فیلم‌سازهای ترک بود. تأثیری که می‌توان در اولین فیلم‌های این چهره‌ها یافت. فیلم‌هایی مانند “سه دوست / ۱۹۵۸”، “تابستان خشک / ۱۹۶۳” و “انتقامِ مارها / ۱۹۶۲” تحتِ چنین تأثیری ساخته شده‌اند.

در چنین فیلم‌هایی، تلاش بر این بوده است تا تصویرها و صداهایی از ترکیه ضبط شود، تا بتوان به بافت زندگی دست یافت،‌ هرچند تلاش این بوده است تا برابر رسم‌های ژانر و داستان‌گویی کلاسیک، فیلم‌ها ساخته و عرضه شوند.

این تأثیر را تا امروز می‌توان در فیلم‌های سانسور نشده سینمای ترکیه مشاهده کرد، هرچند فیلم‌های جدیدتر نقدی جدی‌تر بر وضعیت اجتماعی ارائه می‌دهند و اشاره‌ای آشکار به عدم پیشرفت بیشتر شهروندان فقیر و درمانده ترک دارند.

 

مسائل اجتماعی

نمایی از فیلم “به رغم همه چیز”/ ۱۹۸۸

در این سینما، درگیری اجتماعی بیشتر از هر کسی در آثار ییلماز گونِی دیده می‌شود. اولین فیلم‌ساز ترک که در معرض دید و تحسین مخاطب بین‌المللی قرار گرفت. هرچند این درگیری اجتماعی را در آثار اِردن کیرال، علی اوزجِن‌ترک و دیگران هم می‌توان مشاهده کرد. ولی نظامی‌های ترک بتدریج سعی می‌کردند آزادی بیان در هنرهای مختلف، از جمله سینما را تا حد ممکن، کاهش دهند.

بعد از کودتای نظامی ۱۹۸۰ میلادی، دو سال تمام کشور در اختیاط نظامی‌ها بود. پس از آن، تغییرات گسترده اجتماعی شروع شدند و دولت جدید مردمی، سیاست‌های کاپیتالیستی را وضع کرد. در این دوره، فیلم‌ها در کنار دیگر مباحث، تأثیر روانی کودتا بر ذهنیت افراد جامعه، مخصوصاً روشنفکرها را به بحث می‌نشستند.

همانند تمام دیگر کشورهای جهان، در دهه هشتاد میلادی، مسأله‌های “فردی” بشدت به موضوع‌های سیاسی آمیختند. فیلم‌سازهای ترک هم در بسیاری از آثار مهم خود دست بر حساس‌ترین موضوع‌های روابط احساسی گذاشتند و مباحث سیاسی را هم عرضه کردند.

مثال‌های آن هم “سرزمین مادری / ۱۹۸۷”، “به‌رغمِ همه‌چیز / ۱۹۸۸” یا “خاله‌ام / ۱۹۸۷” هستند. این آثار و دیگر آثار عرضه شده در این دهه، به سرسختی امتداد داشتن بعضی روش‌ها یا سبک‌های زندگی در جامعه‌ای اشاره می‌کردند که در تمامی سطوح خود، با حداکثر سرعت ممکن، تغییر می‌کرد.

سینمای زنان هم در همین دوره شکوفا شد و ریشه‌هایش در فمینیسم ترکی بود و شخصیت‌های زن را در آثار خود به دنبال یافت هویت و آزادی، نشان تماشاگر می‌داد. در کنار آن، فیلم‌های این دوره، اشاره به نقش اجتماعی فیلم‌ساز، علایق خلاق او و ناامیدی‌هایش داشتند.

 

سینمای سیاسی

در تاریخ معاصر ترکیه، سیاست در آشوب گذشته است. همین را در سینمای این کشور هم می‌توان مشاهده کرد. اگر نگاهی به فیلم‌های معاصر ترکیه انداخته شود که برنده جوایز گوناگون سینمای جهان شده‌اند، می‌توان مساله‌های سیاسی روز را در بافت فیلم‌ها یافت.

“سه میمون” ساخته نوری بیلگه جیلان یک مثال خوب است که نگاهی گیرا به تغییرات گسترده اجتماعی و سیاسی در ترکیه دهه ۱۹۵۰ می‌اندازد. “عالم” ساخته رِها اِردم هم فیلمی است همراه نقد سیاسی جدی که گذاره‌های زمانه معاصر را در بافت سینمایی خود به تصویر می‌کشد.

نقد اصلی را هم متوجه ایدئولوژی مردسالار می‌کند که یکی از سوژه‌های اصلی فیلم‌سازی در ترکیه نیز محسوب می‌شود. هرچند در هر دو فیلم جایگاهی والا برای زنانی پرقدرت قائل شده‌اند اما نگاه اصلی، توجه به جنبه‌های نادیده‌ انگاشته شده پدرسالاری است.

از دیگر فیلم‌های مهم سیاسی ترکیه، یکی “اکثریت” ساخته سرِن یوجه است که مجدد، بحث ایدئولوژی مردسالار را به چالش می‌کشد که توجه‌ها را به جنبه‌های مختلف مردانه جلب کرده است ولی درعین‌حال مردهای جامعه ترکیه را همه یک‌شکل ساخته است و دیگر نمی‌توان آنها را از همدیگر تفکیک کرد.

 

سینمای امروز

همچنین فیلم‌های این دهه، بیشتر به سبک سینمایی صمیمانه‌ای نزدیک شدند و بعضی‌وقت‌ها در فانتزی‌ها یا علایق شخصیت‌های خود، جهان واقعی را کنار گذاشتند و بیشتر در خیال و وهم، غرق شدند.

در ژانرِ معاصر فیلم‌سازی ترکیه – نسلی که توانسته است این سینما را به سطح‌های جدیدی از موفقیت داخلی و همچنین تحسین بین‌المللی برساند – دستی در ارائه سنت ملی فیلم‌سازی خود دارند و در کنار آن، توجه‌ای جدی به مدل‌های سینمایی دیگر کشورها، نشان می‌دهند.

هرچند این سینما درگیر رقابت خود با شبکه‌های تلویزیونی است که با هزینه‌ای کمتر، آثار خود را گسترده در اختیار مخاطب عام قرار می‌دهند. در کنار آن، از ۱۹۸۷ به شرکت‌های عمده فیلم‌سازی غرب اجازه داده شده است تا فیلم‌های سینمایی خود را در سینماهای ترکیه اکران کنند (اغلب این فیلم‌ها به زبان اصلی و زیرنویس ترکی عرضه می‌شوند).

تأثیرگذاری سینمای غرب و تلویزیون‌های بومی تا آنجا بود که در دهه ۱۹۹۰ یِشیل‌جام کامل متلاشی شد و تسلیم سینمای غرب و شبکه‌های تلویزیونی شد. از دهه نود، بودجه‌های دولتی برای ساخت فیلم اختصاص یافته شد و همچنین در کنار، به افراد هم اجازه داده شد به شکل خصوصی در ساخت فیلم‌ها و عرضه آنها در کشور، سرمایه‌گذاری کنند. هرچند به‌نسبت گذشته، ساخت فیلم در ترکیه به‌شدت کاهش یافته است.

 

یک مثال موفق

از جدیدترین آثار سینمایی ترک، “خواب زمستانی” است که در اولین اکران خود در جشنواره فیلم کن در سال ۲۰۱۴، توانست نخل طلای کن را از آن خود سازد. جایزه‌ای که پیش از این، فقط یک مرتبه در سال ۱۹۸۲ به فیلم “راه” ساخته ییلماز گونِی رسیده بود.

سینمای ترکیه یک‌صد سال است به ساخت فیلم ادامه می‌دهد و امروز یکی از سینماهایی در جهان محسوب می‌شود که در عین حال بومی بودن خود، تحسین بین‌المللی را هم همراه خود دارد. از یک سو، فهرستی گسترده از آثار عامه‌پسند را می‌سازد و در کنار آن، فضایی باز است تا فیلم‌هایی جدی‌تر و هنری‌تر، عرضه و ارائه شوند.

جیلان، یک مثال موفق از این سینما است. سه فیلم اخیر او، “سه میمون”، “روزی روزگاری در آناتولی” و “خواب زمستانی” هرکدام برنده جایزه‌ای مهم در جشنواره کن شده‌اند. اولی بهترین کارگردانی، دومی گرند پری و سومی نخل طلا را برده است.