از محاصره اقتصادی تا توقیف تدریجی

نویسنده

safarharandi.jpg

آرش سمیعی

روز گذشته خبرگزاری آفتاب در مصاحبه با ماشاءالله شمس‌الواعظین به واقعیتی در عرصه رسانه‌ای کشور اشاره ‏کرد که ماههاست از آستانه بحرانی گذر کرده است: “ورشکستگی مطبوعات غیردولتی”. اما همزمان با انتشار این ‏مصاحبه، وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد برای چندمین بار این مضمون را تکرار کرد که: “مطبوعات چشمشان به ‏دست دولت و حمایت های مالی آن نباشد و باید بخش غیردولتی در این عرصه فعال شود.“‏

صفار هرندی در حالی مطبوعات را به استقلال از دولت فرا می‌خواند که بسیاری از فعالان رسانه‌ای معتقدند ‏دولت نهم بی‌عدالتی آشکاری را در این عرصه حاکم کرده است و با تحت فشار قرار دادن روزنامه‌های غیر دولتی ‏یا منتقد دولت از چندین جهت، انتظار دارد آنها با رقبای دولتی خود برابری کنند؛ رقبایی که تنها اتکای آنها به ‏بودجه دولتی است.‏

کمی بیش از یک ماه گذشته، تقریبا همزمان با تعطیلی روزنامه “کارگزاران” به علت مشکلات مالی و دو ماه پس ‏از تعطیلی مشابه روزنامه “آینده نو”، اعلام شد که دولت احمدی نژاد مبلغ 5 میلیارد ریال به خبرگزاری دولتی ‏ایرنا کمک مالی کرده است؛ کمکی علاوه بر بودجه عادی این خبرگزاری. این مبلغ افسانه‌ای از بودجه دولت در ‏حالی به پیشنهاد وزیر ارشاد و تصویب وزیران برای “کمک به کارکنان خبرگزاری دولتی ایرنا” اختصاص یافت ‏که کارکنان روزنامه کارگزاران سه ماه حقوق طلبکار بودند، و این حقوق معوقه هنوز هم پرداخت نشده است.‏

‎ ‎بی‌عدالتی و نبود فضای رقابتی، عامل بحران در مطبوعات‎ ‎

بی‌عدالتی و عدم برابری فضای رقابتی تنها به بنگاه‌های مطبوعاتی غیر دولتی محدود نمی‌شود، و انجمن‌های ‏روزنامه‌نگاری هم در همین فضای ناعادلانه تنفس می‌کنند. نمونه آن خبری بود که یک ماه پیش در خصوص ‏اعطای “بن کالا” به اعضای انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان (تشکل موازی انجمن صنفی، با گرایش نزدیک به ‏محافظه‌کاران) منتشر شد؛ در حالی که انجمن صنفی روزنامه‌نگاران که تشکل اصلی و رسمی روزنامه‌نگاران ‏ایران است، برای برگزاری مجمع عمومی خود با دشواری و محدودیت‌های دولتی روبرو بود.‏

با وجود اینها صفار هرندی همچنان اصرار دارد که: “وقتی در کشور حرکتی در راستای تقویت بخش خصوصی ‏به راه افتاده است، باید این اتفاق در عرصه روزنامه ها نیز بیفتد و بخش غیردولتی در این عرصه فعال شود.” و ‏برای پرداخت یارانه از بودجه عمومی کشور، منت هم می‌گذارد که: “همین الان نیز بخشی از هزینه های ‏روزنامه ها را دولت و مشخصاً وزارت ارشاد تامین می کند و اگر یارانه دولتی نبود، وضعیت مطبوعات بدتر از ‏این می شد.“‏

اکنون می‌توان سخنان شمس‌الواعظین، سردبیر روزنامه‌های تعطیل شده جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان را ‏فهمید که می‌گوید “دولت در اتخاذ سیاست‌های خود مطبوعات را به سمت بحران می‌برد” و تصریح می‌کند که: ‏‏”دولت به دنبال یکسان سازی تولید فرآورده‌های فرهنگی است و به همین دلیل مراکز خصوصی آسیب دیده و ‏منفعل شده‌اند.“‏

در واقع سیاست‌های وزارت ارشاد در دولت احمدی نژاد تنها به دامن زدن به بی‌عدالتی آشکار بین رسانه‌های ‏دولتی و غیردولتی محدود نمی‌شود؛ که این بی‌عدالتی‌ها ابعاد پنهان زیادی نیز دارد. یکی از این ابعاد پنهان، ‏موضوعی است که روز شنبه این هفته روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله خود فاش کرد. این سرمقاله به سخنان ‏احمدی نژاد مبنی بر “دادن جایزه به رسانه‌های منتقد دولت” اشاره کرد و گزارش وزارت ارشاد همین دولت را ‏درباره اینکه “روزنامه آفتاب یزد رتبه اول را در نقد دولت به خود اختصاص داده است” یادآور شد و سپس از ‏جایزه دولت به این روزنامه خبر داد: “کاهش 60 درصدی یارانه تخصیصی به آفتاب یزد!“‏

البته دولت احمدی نژاد پیش از هم در موارد متعددی، روزنامه‌های اصلاح طلب و منتقد دولت را به بهانه‌های ‏مختلف از دریافت یارانه و یا کاغذ وارداتی محروم کرده بود؛ کاغذی که در حال حاضر به وفور در اختیار ‏نشریات دولتی قرار می‌گیرد.‏

‎ ‎ممانعت از آگهی دادن به مطبوعات منتقد‎ ‎

در همین حال برخی منابع از ابعاد دیگر محدودیت‌های ایجاد شده از سوی دولت احمدی نژاد برای مطبوعات غیر ‏دولتی خبر می‌دهند؛ ابعادی که تنها منبع تغذیه مالی برای این رسانه‌ها را نیز محدود می‌کند. به عقیده کارشناسان، ‏روزنامه‌های مستقل از دولت برای تامین مالی خود، خصوصا وقتی که از یارانه و تسهیلات دولتی نیز محروم ‏شوند، راههای زیادی ندارند. یکی از این راهها، اتکا به اسپانسر است؛ اگر این اسپانسرها سیاسی و غیر اقتصادی ‏باشند، مثلا اگر یک حزب روزنامه‌ای را پشتیبانی مالی کند که فریاد دولتمردان نهم علیه آنها بلند می‌شود، و اگر ‏این اسپانسرها اقتصادی باشند، یا باید روزنامه به روابط اقتصادی غیر منطقی تن دهد (آنگونه که این روزها در ‏مورد یکی از روزنامه‌های غیردولتی گفته می‌شود) که در این صورت از شکل حرفه‌ای خود خارج می‌شوند.‏

صاحبنظران و فعالان عرصه مطبوعات، تنها راه اقتصادی شدن کار مطبوعاتی را اتکای آن به آگهی نهادهای ‏دولتی و خصوصی می‌دانند؛ در حدی که نیازهای اقتصادی روزنامه را تامین کند و در عین حال آن را از روند ‏حرفه‌ای خارج نسازد. دست بر قضا، دولت احمدی نژاد نیز درست بر همین نقطه دست گذاشته است.‏

در ماههای اخیر، خبرهای متعددی در محافل رسانه‌ای منتشر شده است مبنی بر اینکه دولت به تمامی نهادهای ‏دولتی، بانک‌ها، صاحبان صنایع و حتی بنگاههای بزرگ خصوصی اخطار کرده است که “به مطبوعات منتقد ‏دولت آگهی ندهند” و جالب اینجاست که در مواردی این اخطار “با ذکر نام” انجام شده است، به گونه‌ای که نام این ‏روزنامه‌ها به بیرون نیز درز کرده است.‏

‎ ‎بی‌ثباتی مطبوعات، ناامنی شغلی و بحران سرمایه‌گذاری‎ ‎

در کنار این مصادیق بی‌عدالتی در فضای رسانه‌ای، “قرار داشتن همیشگی روزنامه‌های منتقد حاکمیت در معرض ‏توقیف” را باید مهمترین عامل بروز وضعیت بحرانی در اقتصاد مطبوعات مستقل از دولت دانست؛ بی‌ثباتی که ‏منجر به ناامنی شغلی برای روزنامه‌نگاران و ناتوانی مدیران مطبوعات از جذب سرمایه‌گذاری می‌شود و در ‏نهایت مطبوعات غیر دولتی را به سمت “ورشکستگی” می‌برد، آنچنان که می‌برد.‏

توقیف بیش از 100 روزنامه و نشریه در ده سال اخیر حاکی از یک بی‌ثباتی آشکار در حرفه روزنامه‌نگاری و ‏شغل روزنامه‌داری است. در چنین وضعیتی، اینکه هنوز صاحبان سرمایه حاضر به سرمایه‌گذاری در مطبوعات ‏غیردولتی شوند که هر لحظه ممکن است یک حکم توقیف تمام سرمایه آنها را بر باد دهد، کمی بعید است. این اتفاقی ‏است که در واقع هم افتاده است و تقریبا اکثر کسانی که در این سالها در مطبوعات اصلاح طلب سرمایه‌گذاری ‏کرده‌اند، متضرر شده‌اند. این در حالی است که در مطبوعات جناح مقابل، دست‌کم در دو سه سال اخیر، وضعیت ‏کاملا برعکس بوده و هیچ روزنامه‌ای با مشکل تعطیلی یا حتی تعویق حقوق کارکنان خود مواجه نشده است؛ در ‏حالی که همه می‌دانند تیراژ روزنامه‌های رده دوم محافظه‌کار به مراتب کمتر از روزنامه‌های رده دوم اصلاح ‏طلب است.‏

از این روست که بی‌ثباتی دائمی مطبوعات مستقل باعث می‌شود که هرگونه سرمایه‌گذاری درازمدت در مطبوعات ‏غیر ممکن شود و علاوه بر ابعاد دیگر، از این لحاظ نیز مطبوعات منتقد دولت به لحاظ اقتصادی تحت فشار و در ‏دشواری قرار گیرند؛ دشواری‌هایی که به تدریج در حال تبدیل به یک بحران در فضای رسانه‌ای کشور و در معدود ‏روزنامه‌های باقی مانده است که حاضر نیستند به نهاد دولت یا محافل حاکمیت وابسته شوند.‏