جنگ عراق برای همه بس است!

نویسنده

سولماز شریف

دانشکده روابط خارجی دانشگاه کلمبیا یکی از معروف ترین دانشگاه های دنیا واقع در شهر نیویورک روز چهارشنبه میزبان یکی از مشهورترین روزنامه نگاران ایران بود. سالن اجتماعات طبقه پانزدهم از ساختمان روابط بین الملل مملو بود از جمعیتی که برای شنیدن سخنان و نظرات اکبر گنجی گردهم آمده بودند. میزبان و گرداننده این نشست «گری سیک» یکی از سیاستمداران سابق دموکرات و یکی از استادان مطرح دانشگاه کلمبیا بود که در چند دهه اخیر کتاب های درباره ایران به رشته تحریر در آورده است.

اکبر گنجی که سخنانش را زیر عنوان « اسلام، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر» بیان می کرد در ابتدای این نشست گفت: من باید در ابتدا به نکته ای اشاره کنم و آن اینکه اصولا هنگامی که با دینی روبرو می شویم در واقع با سه نوع دین مواجهیم. در مقوله اسلام با اسلام یک، دو و سه، در مسیحیت با مسیحیت یک، دو و سه و همینطور در یهودیت با یهودیت یک، دو و سه.

وقتی از اسلام یک صحبت می کنیم منظورمان متون مقدس دینی هستند اما هیچ کس متون دینی را به طور خالص در دست ندارد. ما همیشه متون مقدس دینی را تفسیر می کنیم. از همین جا وارد اسلام 2 می شویم یعنی در اسلام 2 انسانها همیشه متون مقدس دینی را تفسیر می کنند. از طرف دیگر مومنان به هر دینی رفتارهایی انجام داده اند و می دهند که در طول تاریخ نوع سوم از ادیان را تشکیل می دهد.

این روشنفکر ایرانی ادامه داد: ما درباره نوع یک از ادیان نمی توانیم صحبت کنیم چرا که به محض صحبت در این خصوص وارد نوع دوم از ادیان می شویم و وقتی از نوع دوم آن صحبت می کنیم، خود آن حداقل به 3 زیر مجموعه تقسیم می شود. چرا که از زمانی که مومنان شروع به تفسیر متون مقدس دینی کردند امر تفسیر را با سه نوع نگاه انجام داده اند. تفاسیر بنیادگرایانه، سنت گرایانه و تجدد گرایانه.

گنجی در تشریح این مقوله اظهار داشت: حال در اینجا با چند رویکرد مواجه هستیم. یک گروه کسانی که معتقدند متون مقدس دینی تنها یک تفسیر دارد و آن نیز وظیفه روحانیت است. در مقابل نیز با نگاه افراطی روبروهستیم که یک نوع آنارشی بر آن حاکم است که می گویند هر شخصی می تواند فهم و برداشت متفاوتی از دین داشته باشد.. اگر این دو را کنار بگذاریم نگاه معتدلی به دست می آید که با تفاسیر متعددی روبروست. و وقتی کسی با متنی روبرو می شود، با نکات فرعی و اصلی متفاوتی مواجه است که اصلی ها همیشه برجسته تر هستند. درست مثل کتب دینی که نکات اصلی همان نکات مهم و ضروری هستند که پیامبران نیز به آنها اشاره کرده اند و ما بقی می شود فرعیات. در این امر، بنیادگرایان بر یک نقطه انگشت می گذرانند و مدرنیست ها بروی بعضی نکات دیگر.

وی در راستای تشریح اشکال مختلف عقاید مذهبی گفت: باز هم دو تفسیر دیگر داریم. تفاسیر انحصار گرایانه در برابر تفاسیر پلورالیستی. در تفاسیر انحصاری دو ادعای مهم وجود دارد. اول اینکه حقیقت مطلق در انحصار ماست و دوم اینکه انحصار سعادت اخروی هم در دست ماست. در واقع مسیحیان معتقدند مسیحیت حق است و بقیه ادیان باطلند. همین ادعا را اسلام، یهودیت و سایر ادیان نیز دارند. تنها راه به بهشت در تفاسیر انحصارگرایانه از متون دینی یافت می شود اما از سوی دیگر در مقابل آن پلورالیست هایی هستند که می گویند همه ادیان راه های مختلفی هستند به سوی حقیقت.

این روزنامه نگار در ادامه سخنان خود اضافه کرد: تفاسیر بنیادگرایان راهگشای جنگ و نزاع است و تفاسیر پلورالیست ها راهگشای صلح و زندگی مسالمت آمیز. تازه آن هم زمانیکه ما معتقد باشیم به سعادت واحد. اگر خود حقیقت را هم متکثر ببینیم و سعادت را بخش بندی کنیم، این مقوله پیچیده تر می شود.

وی افزود: مقوله آزادی بیان در متون دینی یافت می شود. چراکه علی رغم وجود نشانه هایی از عدم تحمل مخالفان، نکاتی نیز وجود دارد که روش های تحمل و مدارای با مخالفان را نشان می دهد. بنیادگرایان روی عدم تحمل تاکید می کنند و طبعا کسانی که معتقد به قرائت دموکراتیک و آزادی بیان هستند روی دسته دیگر اصرار دارند.

گنجی ادامه داد: چنین نکاتی در قرآن هم فراوان یافت می شود. به عنوان نمونه تمام اهانت هایی که در آن زمان به پیامبر اسلام شده از جمله مجنون، جن زده و دیوانه خواندن پیامبر و ساحر و دروغگو دانستن وی را نقل می کند اما از سوی دیگر هم در همان قرآن خطاب به پیامبر آمده است با آنان مدارا کن، با اخلاق خوب روبه رو شو، در مقابل اهانت هایشان صبر پیشه کن و در امور اجتماعی از آنان مشورت بگیر. اما امروز می بینیم اگر کاریکاتوری از پیامبر کشیده شود، در جهان اسلام شورشی به پا می شود. البته من تاکید می کنم به هیچ وجه تایید نمی کنم که به هیچ شخص و پیامبری اهانت شود.

زندانی باسابقه سیاسی در ایران افزود: نکته دیگر اصل خود دینداری است. به صراحت در قرآن نوشته شده است در دین اکراه نیست. هیچ کس را نمی توان مجبور کرد. پیامبر همیشه در مواجهه با مشرکان و کافران پس از پایان گفت و گو تاکید می کرده است، شما به راه خود و ما به راه خود. نه من شما را مجبور می کنم و نه شما ما را مجبور کنید. حتی قرآن از زبان حضرت نوح به مخالفانش می گوید آیا وقتی شما من را نمی خواهید، من شما را مجبور می کنم که بپذیرید؟

این روشنفکر ایرانی ضمن اشاره به برخی نکات در قران گفت: خطاب قرآن به همه انسان های کره خاکی است و بر اصل عدالت تاکید دارد اما متقابلا بنیادگرایان فقط در قرآن به دنبال اصل جهاد هستند و درگیری های طبیعی که در زمان پیامبران بین یهود و مسیحیت و… وجود داشته است را بهانه قرار می دهند. طبیعتا هر پیامبری که می آمده با پیروان ادیان قبلی دچار مشکل بوده است(البته اگر امروز کسی ادعای پیامبری کند زندانی اش نمی کنند بلکه او را به تیمارستان می برند).

در ادامه گنجی به توضیح اسلام 3 پرداخت و گفت: وقتی از تفسیر خارج می شویم، به اسلام 3 که همان دینداری است قدم می گذاریم. ما در طول تاریخ شاهد جنگ های صلیبی بوده ایم. در اروپا نیز شاهد جنگ های 30 ساله بوده ایم که با یک قرارداد پایان یافت. همچنین در اروپا شاهد واقعه هولوکاست بوده ایم. از سوی دیگر شاهد عدم رواداری با بهائیت در ایران نیز بوده ایم.

وی ادامه داد: اما این واقعیت است که در طول تاریخ، پیروان همه ادیان مختلف در ایران در صلح و صفا زندگی کردند. ما هیچوقت مسیحی کشی یا یهودی کشی نداشتیم. یهود ها را هم ما نکشتیم اما نحوه برخورد نابخردانه احمدی نژاد سبب شده این ماجرا به نحوی وانمود گردد گویی ایرانیان آنان را کشته اند!اگر به تاریخ دینداری انتقادی باشد به همه ادیان این انتقاد وارد است. دیندارها که از آسمان نیامده اند. همین من و شما هستیم که هر وقت می خواهیم جنگ یا صلح کنیم از ادیانمان استفاده می کنیم.


وی افزود: اینگونه نیست که اسلام را عامل خشونت بدانیم و محاکمه اش کنیم در حالی که بقیه ادیان نیز پاک پاک نیستند.

اکبر گنجی در خصوص رابطه اسلام با دموکراسی و حقوق بشر نیز گفت: لیبرالیسم نیازی به هیچ بنیاد فلسفی- اخلاقی و دینی ندارد. اگر این رویکرد درست باشد می توان پروژه دموکراسی و حقوق بشر را بدون اتکا به باورهای دینی پیش برد.

این روزنامه نگار افزود: از سوی دیگر ما با تحولات ساختاری جوامع مواجه هستیم. دین در هر دوره تاریخی می تواند خودش را متناسب با شرایط جامعه وفق دهد. کما اینکه در دوره فئودالی، دین هم حالت فئودالی می گیرد و در دوره مدرن و سرمایه داری نیز همینطور. اگر خاورمیانه تحولات ساختاری پیدا کند دین هم متناسب با شرایط جدید خواهد شد. اکنون نیز بحران جنگ در خاورمیانه نتیجه این بنیادگرایی هاست. از سه طرف بنیادگرایان مسیحی، یهودی و مسلمان در رویارویی با یکدیگر منطقه را به جنگ کشیده اند. شما در رسانه های غربی هیچگاه سخن از اسلام گرایان حقوق بشری نمی شنوید. تمام روز صحبت از بن لادن، احمدی نژاد و القاعده است. در یک روزنامه، اسمی از عبدالکریم سورش شنیده نمی شود در صورتیکه جهان اسلام متفکران مسلمان نوگرا بسیار دارد. آنان جدی گرفته نمی شوند چون به درد جنگ نمی خورند در این چارچوب است که احمدی نژاد بزرگ می شود، بن لادن مهم می شود.

وی افزود: نکته مهم دیگری در باره حقوق بشر وجود دارد. بنیادگرایان همیشه می گویند اصول اعتقادات ما مطلق است و هر چه ما بگوییم حقیقت مطلق است. رژیم ایران نیز چنین ادعایی دارد. زمامداران کشورهای اسلامی می گویند حقوق بشر مقوله ای غربی است. ما حقوق بشر اسلامی داریم. روسیه می گوید ما ارزش های خودمان را داریم. چین هم به نوع دیگری عمل می کند اما نباید ما به هیچ کس اجازه دهیم که حقوق بشر را از جهانشمولی بیاندازد. سست کردن زیر پای آن به همه ما صدمه خواهد زد. دو گروه در جهان غرب نیز به این ضربه می زنند. یکی پست مدرنهایی که حرف از حقوق بشر می زنند و دیگری گروه هایی مثل دولت های تونی بلر و بوش که با نقض عملی این قوانین آنها را زیر سوال برده اند و باعث از اعتبار افتادن حقوق بشر شده اند چرا که وقتی ما از آن سخن می گوییم، با این سوال مواجه می شویم که آیا منظورتان ابوغریب و گوانتانامو است؟ !

روزنامه نگار ایرانی خطاب به دولت هایی آمریکا و انگلیس گفت: وقتی شما خودتان زندان های غیر قانونی درست می کنید، آدم ربایی و شکنجه می کنید، تکلیف ما جهان سومی ها دیگر روشن است.

وی افزود: حقوق بشر در ایران، آمریکا و اسرائیل فرقی نمی کند. در همه جا باید رعایت شود. چیزی که ما گرفتارش هستیم، بنیادگرایی در منطقه است تا پرونده ای باشد برای جنگ در منطقه. بنیادگرایان مسلمان در منطقه حاکمند که آزادی شهروندان را سلب کردند تا تفسیرهای خود را به زور تحویل مردم دهند. با چنین خصلتی است که همیشه در توهم دشمن هستند و از مردم خود می ترسند. همیشه صحبت از دشمن است. مطبوعات پایگاه دشمنند، روشنفکران مزدوران دشمنند، دشمن به دنبال انقلاب مخملی در ایران است، دشمن به ایران تهاجم فرهنگی می کند، دشمن به همه نیروهای مخالف پول می دهد. عین همین هم برای همه بنیادگرایان حاکم است.

گنجی ضمن برشمردن نکاتی در این زمینه گفت: مصاحبه ای از بوش می شنیدم از صدای آمریکا. در 5 دقیقه ای که صحبت کرد 5 بار عنوان دشمن را به کار برد. این ملاک تشخیص بنیادگرایان است که همه هم به دین استناد می کنند. جملگی نماینده خدا بر روی زمینند و ماموریت دارند تا مردم را به زور به بهشت ببرند و به خاطر بهشت جهنم درست کرده اند. بوش هم به زور می خواهد منطقه را به سوی دموکراسی ببرد. جنگ عراق برای همه بس است دیگر با ایران چنین کاری نکنیم.

گنجی در پایان سخنانش به سوالات دانشجویان جوان ایرانی و خارجی پاسخ داد. وی در جواب یکی از آنان گفت: دو چیز در حال حاضر به ما ضربه می زند. فشارها و تهدیدات جهانی باعث به وجود آمدن هرج و مرج در کشور می شود و در شرایط آمادگی کشور برای مقابله با جنگ همه بحث نیروهای دموکرات می شود جنگ و صلح و حقوق بشر به حاشیه رانده می شود. در حالی که ایران بهترین پیش شرط های پذیرش دموکراسی را دارد چراکه اگر در هر یک از کشورهای منطقه انتخابات آزاد برگزار شود، بنیادگرایان پیروز خواهند شد اما اگر به راستی انتخابات آزادی در ایران برگزار شود، دموکرات ها انتخاب می شوند.

وی در پاسخ به سوال دیگری در خصوص نقش آمریکا گفت: وقتی دولت آمریکا برای براندازی رژیم در ایران بودجه تصویب می کند، نیروهای نظامی و امنیتی بر سر کار می آیند و بیشترین ضربه را نیروهای دموکرات می بینند. من از صبح تا شب برای دموکراسی تلاش می کنم. با حمله آمریکا به ایران مخالفت می کنم، تحریم اقتصادی را به نفع مردم ایران نمی دانم باز با این حال تلویزیون دولت ایران در برنامه ای می گوید گنجی به شورای روابط خارجی آمریکا رفته و تنها راه آمریکا را بمباران نیروهای آنان به ایران دانسته است! در هفته اخیر زنان، کارگران، معلمان و دانشجویان به شکل وسیعی برای احقاق حقوق طبیعیشان تلاش می کنند و به زندان هم می روند اما به آنان به چشم دشمن نگریسته می شود. کارگران می گویند حقوقمان را نگرفته ایم. دولت می گوید کار سازمان سیا است. زنان خواستار لغو سنگسار هستند. دولت می گوید از کاخ سفید هدایت می شوند. این وضع همه افراد ایران است. ایران که ترمز بریده است اگر اینجا هم ترمز نداشته باشد، عقل حکم می کند تصادف صورت گیرد.