دختر جوانی از دست پدرش گریخت

نویسنده

» گزارشی از تلگراف

الن براون، نورنبرگ

مهدی کلهر، بعنوان مشاور رسانه ای و هنری محمود احمدی نژاد، شهرتش را مدیون انتقادات سخت علیه تاثیر مهلک “فرهنگ منحط” غربی است.

اما او که از بی بی سی گرفته تا هالیوود همه را زیر تیغ انتقاداتش گرفته است، حالا درگیر یک چالش خانوادگی شده است، یعنی دختر فیلمساز خودش.

دختر بیست و پنج ساله مهدی کلهر، نرگس، در اقدامی که نشاندهنده شکاف عمیق بین نسل انقلاب و فرزندان طرفدار غربشان است، از آلمان درخواست پناهندگی کرده است؛ او می ترسد که به دلیل ساختن فیلمی که از حکومت اسلامی انتقاد می کند، امنیتش به خطر بیافتد.

فیلم او برگرفته از داستان کوتاهی از فرانتس کافکاست، فیلم “دار خیش” منتقد آشکار تمامیت خواهی است که اوایل ماه اکتبر در جشنوراه فیلم جقوق بشر نورنبرگ، به نمایش در آمد.

حالا چرخش تقدیر مانند آثار کافکا بگونه ای شده است که نرگس از رفتن به خانه سر باز می زند، او می ترسد که حضور او در این جشنواره حس انتقامجویی نظامی را که پدرش طرفدار آن است، بر انگیزد.

تصمیم  او زمانی قطعی شد که دولت احمدی نژاد تلاشش را برای سرکوب معترضان انتخابات ماه ژوئن، تشدید کرد: اوایل این ماه، دادگاه سه نفر از مخالفین دولت را به اعدام محکوم کرد و حکم پیگرد روحانی مبارز، مهدی کروبی را که اعلام کرده بود به تعدادی از زندانیان تظاهرات های خیابانی در زندان تجاوز شده است، تحت پیگرد قانونی قرار داد.

درحالی که دولت ادعاهای آقای کروبی را تکذیب کرد، اما این ترس همچنان وجود دارد و خانم کلهر به روزنامه ساندی تلگراف گفته است که می ترسم به محض ورود به ایران دستگیر شوم و در زندان به من تجاوز بشود.

او در مصاحبه ای که از یکی از کمپ های پناهندگان در نزدیکی نورنبرگ کرد، گفت: “در آخرین روز جشنواره فیلم، یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت که اگر به ایران بازگردم، در فرودگاه دستگیر می شوم. مندلن نمی خواهد به زندان بروم و مورد تجاوز قرار بگیرم یا بازجویی و شکنجه بشوم. البته احتمال این اتفاق بخاطر پدرم بسیار کم است اما من باز هم نگران هستم، تعداد زیادی از فرزندان مقامات حکومتی که در اعتراض ها شرکت کرده بودند،  به زندان افتاده اند”.

درخواست پناهندگی نرگس باعث بی آبرویی آقای احمدی نژاد و آقای کلهر شده است. آقای کلهر مدتهاست که از دختر و همسرش دور افتاده است که بخشی از آن به دلیل اختلافات سیاسی است.پدرش هم مانند مادرش کاملا از این تصمیم نرگس بی خبر بود و خبرش را از رسانه های رسمی ایران دریافت کرد و اعلام کرد که دخترش گروگان آنچه “انقلاب مخملی” اش می خواند در آمده است و تندروها معتقدند که انگلیس عامل تحریک مردم از ماه ژوئن گذشته است.کلهر گفت: “این موضوع نمونه ای از براندازی نرم و جنگ رسانه ای است که مخالفان به راه انداخته اند”.

داستان تنش در خانواده کلهر، از بسیاری جهات آئینه تمام نمای تنشی است که از بعد انتخابات ماه ژوئن در سرتاسر ایران موج می زند.

در یک سو دولت آقای احمدی نژاد ایستاده است که می خواهد ایران را به سال های پر از تندروی دهه هشتاد بازگرداند: در سوی دیگر جنبش اصلاح طلبی است که صدها نفر از طرفدارانش در جریان اعتراض به تقلب در انتخابات که در آن هفتاد نفر کشته شدند، دستگیر شده اند. صدها نفر هنوز در زندان هستند و دستکم چندین روزنامه تعطیل شده اند و نزدیک به سی روزنامه نگار ایرانی به خارج از کشور گریخته اند. سازمان گزارشگران بدون مرز این واقعه را بزرگترین موج خروج روزنامه نگاران از بعد از انقلاب 1979 توصیف می کند.میر حسین موسوی، از سران جنبش مخالفان و محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق اخیرا گفته اند:ایجاد فضای امنیتی به منظور سرکوب مخالفان بیشتر کسانی که خواهان تغییر هستند را تشویق می کند.

برای خانم کلهر، که پدرش که زمانی خود غیلمساز بوده است و اولین دوربین را برایش خریده است و در نوشتن فیلمنامه ها به او کمک می کرده است،سرکوب آزادی بیان موضوع تلخی است. او می گوید، زمانی که کودک بوده است، پدرش مواضع سیاسی اش را برای خودش نگهمی داشته و هرگز در مورد اینکه او حجاب اسلامی را رعایت بکند، اصراری نداشته است. اما در عین حال می افزاید که از وقتی پدرش مشاور احمدی نژاد شد، رفتارش سختگیرانه تر شد، نمونه ای ازاین تغییر رفتار را می شود در سخنرانی های او بعنوان مشاور فرهنگی و رسانه ای احمدی نژاد دید.

دو سال پیش، او از فیلم پرسپولیس نامزد اسکار را مورد انتقاد قرار داد و درباره آن که وقایع انقلاب ایران را در قالب انیمیشن روایت می کند،گفت که این یک فیلم”اسلام ستیز” است که تلاش می کند فرهنگ ایرانی را تخریب کند. مهدی کلهر که بعد از اعتراضات ماه اوت سخن می گفت، بی بی سی را بعنوان رسانه زاده سرویس اصلاعاتی انگلستان دانست و مجله تایم را متهم به دست داشتن در توطئه براندازی نظام در کنار اصلاح طلبان دانست.

نرگس کلهر که در اعتراضات ماه ژوئن شرکت داشته است، می گوید: “من و پدرم به دو نسل متفاوت تعلق داریم و دو راه متفاوت را در پیش گرفته ایم.مردان انقلاب به  دنبال آزادی بودند و این هدف اصلی شان بود اما آنها راه اشتباه را در پیش گرفتند و به سوی استبداد رفتند”.

“حالا شرایط ایران بسیار سخت شده است. محدودیت ها در مقابل آزادی بیان بیشتر و بیشتر می شود. مدرسه فیلمسازی که من در آنجا  درس می خواندم، به این دلیل که مقامات معتقد بودند که فضای آن به اندازه کافی اسلامی نیست، تعطیل شد و بسیاری از پروژه های سینمایی و هنری ممنوع شد. و از بعد انتخابات این فضا خفقان آور شد و خشونت به طرز وحشتناکی بیشتر شد”.

خانواده کلهر یکی از خانواده های ایرانی است که در جریانات انتخابات اخیر، از هم جدا شدند. محسن روح الامینی، پسر یکی دیگر از مشاوران یک فرد تندرو دیگر در حکومت اسلامی ایران، بعد از دستگیری در تظاهرات در زندان کشته شد. پدرش، عبدالحسین روح الامینی، اگرچه گفته است که همچنان به نظام معتقد است، خواستار تحقیق درمورد چگونگی مرگ فرزندش شد. مهدی خزعلی، پسر آیت الله خزعلی،اخیرا در وبلاگش نوشته است که به پدرش نارو زده اند و به او دروغ گفته اند و از اعتقادات مذهبی اش سوء استفاده کرده اند.

نرگس کلهر که در یک موسسه تبلیغاتی در تهران کار می کرد، با فیلم “دارخیش” بکه برگرفته از داستانی با عنوان گروه محکومین، اثر فرانتس کافکا است، در جشنواره نورنبرگ شرکت کرد. در این فیلم یک حمام تبدیل به اتاق شکنجه داستان کافکا شده  است. او توقع نداشت که کسی در ایران متوجه حضور او در جشنواره بشود اما این خبر توسط اینترنت همه جا پخش شد.

او در ادامه می گوید: “در مود اینکه دختر یکی از  مشاورین ارشد احمدی نژاد فیلمساز است و فیلمی درباره شکنجه ساخته است و عضو جنبش سبز است، باعث اظهار نظرات زیادی شده است، همه می پرسیدند “او  اینجا چه می کند؟”

از ترس اینکه فضای تبلیغاتی بوجود آمده در باره او و فیلمش بازجویی حتمی اش را در ایران به همراه داشت، به همین دلیل او در نورنبرگ تقاضای پناهندگی کرد. او هم اکنون در کمپ پناهندگان است که دورتادورش را  سیم خاردار پوشانده است و درحالی که در انتظار پاسخ درخواست پناهندگی اشاست، اتاقی را با یک زن کرد در این کمپ شریک شده  است.

او تا کنون نه با پدر و  نه با نادرش حرف نزده است و با توجهبه فضای حاکم بر ایران در آینده نزدیک نمی تواند به ایران بازگردد. نرگس می گوید: “من نمی دانم عقیده پدرم درباره درخواست پناهندگی من چیست اما فکر می کنم که او بگوید من تحت تاثیر دشمنان انقلاب دست به این کار زده ام. این موضوعی است که 25 سال از دوران زندگی من را به خودش اختصاص داده است. من دیگر یک دختربچه نیستم”.

 

منبع: تلگراف 25 اکتبر