ایران قربانی صلح اعراب و اسرائیل؟

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

سخنان شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل در جمع نمایندگان جوامع یهودی آمریکای شمالی را باید بسیار جدی ‏گرفت.‏

پرز خطاب به مخاطبان خود گفت: “روشنفکران عرب به من می‌گویند که اگر شما از ایران بیم دارید، ما بیش ‏از شما از آن بیمناکیم. شما سر جایتان ایستاده اید، اما ایران بزرگترین خطر برای ماست نه به علت بمب‌ها و ‏موشک های دوربردش، بلکه به علت جاه طلبی‌اش.“‏

پرز آنگاه ادامه داد: “در دنیای امروز تنها ایران است که جاه طلبی امپراتوری دارد. در واقع آنها می خواهند ‏بر خاورمیانه حکومت کنند.“‏

پرز باز هم ادامه داد: “آنها می‌خواهند بر خاورمیانه حکومت کنند به نام مذهب، تفسیر خاص خودشان از ‏مذهب. فارس‌ها در ایران 35 میلیون نفرند. جمعیت ایران 70 میلیون نفر است. نصف آنها اقلیت‌ها هستند و ‏نصف دیگرشان فارس‌ها. و این فارس‌هایند که آیت‌الله ها و افراد متعصب مذهبی را پدید آورده‌اند. آنها ‏می‌خواهند بر 350 میلیون جمعیت خاورمیانه مسلط شوند که 90 درصد آنها سنی هستند.“‏

من به عنوان کسی که در کشورم هزینه‌ای برای حمایت از برقراری صلح بین اعراب و اسرائیل پرداخته‌ام، ‏به عنوان کسی که به انتقاد از سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی در خاورمیانه شهرت دارم و به عنوان منتقد ‏سیاست دولت ایران در برابر قومیت‌های ایرانی، تاکید می‌کنم که خط فاصلی که شیمون پرز بین اقوام مختلف ‏ایرانی ترسیم کرده، رنگی از واقعیت ندارد و به طور کامل گمراه کننده است.‏

اگر آنچه آقای پرز از قول روشنفکران عرب نقل کرده، دقیق باشد و اگر به آنچه بر زبان خودش رانده شده، ‏باور داشته باشد و اگر سیاست اسرائیل و برخی اعراب منطقه بر این تلقی‌ها استوار باشد، در آن صورت باید ‏گفت که منطقه ما به سمت مصیبت در حرکت است.‏

این نکته برای من کاملا روشن است که اسرائیل و برخی کشورهای متنفذ عرب، با تاکید بر “خطر سلطه ‏ایران بر خاورمیانه” می‌کوشند تا اختلاف‌های تاریخی خود را پشت سر گذاشته و مردم خود را برای امضای ‏پیمان صلح نهایی متقاعد کنند.‏

این مساله مادامی که تنها محملی برای اقناع افکار عمومی دو طرف به منظور تاکید بر ضرورت انعطاف ‏برای دستیابی به صلح باشد، چندان جای نگرانی ندارد، اما اگر بخواهد به سیاست عملی منجر شود، برای ‏کشور ما به غایت خطرناک است.‏

از نظر من هر نوع کینه و عداوت قومی محکوم است، هر گونه فخرفروشی نژادی محکوم است، هر صورت ‏از تحقیر اقوام دیگر محکوم است و در کنار اینها، هر شکل از بهره برداری از تنوعات قومی برای دستیابی به ‏اهداف سیاسی نیز محکوم است.‏

با این همه، اندرز دادن شیمون پرز از راه مقاله‌ای که او احتمالا هرگز ار آن با خبر نخواهد شد، چه سودی ‏دارد؟ از این رو، به جای آن باید به مسئولان ایرانی هشدار داد که آیا واقعا در پی حفظ منافع کشور در ‏خاورمیانه هستند و یا می خواهند با سیاست عجیب و غریب خود، ایران را وجه‌المصالحه نزاع اعراب و ‏اسرائیل قرار دهند؟

می‌توان پذیرفت که به دلایل مختلف، ایران و عراق منافع مشروع متقابلی در برابر هم دارند، منافعی که دولت ‏آمریکا نیز به آن اذعان می‌کند، اما پیشتازی ایران در حمایت از برخی گروههای لبنانی و فلسطینی به نحوی ‏که منافع ایران را در مقابل منافع مشترک اعراب و اسرائیل و قدرت‌های موثر بین‌المللی قرار دهد، چه سودی ‏برای این کشور دارد؟

من که به طور روزانه اخبار خاورمیانه را پی می‌گیرم به وضوح حس می‌کنم که به علت حمایت ایران از ‏حماس و حزب‌الله و جهاد اسلامی، ائتلافی بین اعراب و اسرائیل علیه ایران در حال شکل‌گیری است که مانند ‏یک کوه یخی، قسمت اعظم آن از دیده ها پنهان است.‏

پادشاه سعودی بی جهت زحمت ابتکار برگزاری نشست گفتگوی ادیان در سازمان ملل را به خود هموار نکرد ‏و شیمون پرز نیز بی دلیل به ستایش علنی از طرح ملک عبدالله برای حل بحران خاورمیانه نپرداخت.‏

آیا باید هزینه نزدیکی و تفاهم اعراب و اسرائیل را ایران بپردازد؟ آیا این هزینه‌ها با فحاشی کیهان به امیر ‏سعودی و نامه نمایندگان مجلس در اعتراض به برگزاری نشست گفتگوی تمدن‌ها خنثی می‌شود؟ یا اینکه باید ‏با واقع بینی و تعریف صحیح از منافع ایران، به برخی از سیاست‌های فاجعه بار خاتمه داد؟

من بر این باورم که جمهوری اسلامی صرف نظر از هر ماهیتی که دارد و یا برای خود تعریف می‌کند به ‏عنوان یک نظام مستقر، برای حفظ منافع ایران باید در دو حوزه سیاست خاورمیانه‌ای و روش برخورد با ‏قومیت‌های ایرانی، به سرعت تجدید نظر کند. ‏

حمایت از گروههای لبنانی و فلسطینی به بهای اتحاد اعراب و اسرائیل علیه ایران و نیز صدور حکم‌های ‏سنگین و ناعادلانه علیه فعالان قومی اعم از ترک و کرد و بلوچ و عرب که طبعا رقیبان منطقه‌ای کشور را ‏برای بهره گیری از تنوع قومی در ایران به طمع می‌اندازد، هر دو چنان خسارت بار است که اگر ادامه یابد، ‏ایران را قربانی منازعات منطقه‌ای خواهد کرد.‏