یک چهره یک کتاب

نویسنده
رهیار شریف

رونمایی از دفتر تازه اشعار اسماعیل خویی در لندن

ای شعر ناگفته…

 

 

دو دفتر شعر تازه از اسماعیل خویی به نامهای “ قهقاه ناشنیدنی مرگ ” و “ ولایت شه شیخ ” به تازگی توسط نشر “ پرینت تودی ” در لندن به چاپ رسیده و به بازار کتاب عرضه شده است.

به همین مناسبت سالن اجتماعات خلیلی دانشگاه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن، عصر روز دوشنبه طی برنامه ای با همکاری بنیاد ژاله اصفهانی، میزبان مراسمی برای رونمایی از این کتاب شعر بود.

در این مراسم، پیش از شعر خوانی شاعر، دکتر شاداب وجدی و دکتر ماشاءالله آجودانی به ایراد سخن پرداختند و جنبه های مختلف شعر اسماعیل خویی را به نقد و بررسی نشستند.

دکتر وجدی، در آغاز کلام از استادی و اشراف خویی به ادبیات مدرن و کلاسیک ایران گفت و سپس وجه های اجتماعی شعر خویی را بر شمرد. وی اسماعیل خویی را شاعری آگاه به اوضاع و احوال زمانه معرفی کرد و این اشعار را آیینه ی صادق روزگار ما دانست:

” درونمایه اغلب شعرها نشان می دهد که شاعر از اوضاع سیاسی- اجتماعی دوران ما جدا نیست و از این رو اغلب شعرها آیینه تمام نمای روزگار ما ست. حتی در شعرهایی که حدیث نفس می گوید و به کلام خودش “با هر سرودن / کمی بیشتر از خود خویش بیرون می آیم” سایه سنگین زمانه ای که آن را نمی پسندد در کلامش دیده می شود: “دلم گرفته برادر جان / و نیست دیگر هیچ / مگر خستگی م در تن و در جان / از این همه بر روز و شب، گردیدن / در این پلشت، در این بویناک، در این نا روانگی پر لجن / دنبال درّ و گو هر و جان”. همه ی این شعرها فریاد هایی است که در آنها شاعر خود را بر در و دیوار می کوبد. و این هنگامی است که به نظر می رسد که مثل بسیارانی از نسل خود، فراری از تنگنا پیش رو نمی بیند: “یاد تو ام به گریه می آرد هنوز هم / و آن هم چه گریه ای، که به درد و به سوز هم / ایران من! جدایی ما دیر ساله شد / اما چکد ز دیده ی من خون هنوز هم”. “

دکتر وجدی در ادامه شعر کوتاهی از اسماعیل خویی را قرائت کرد و تریبون را به دیگر سخنران برنامه سپرد.

دکتر آجودانی نیز با اشاره به جلوه های سخنوری و شاعرانه ی آثار خویی به مقاله ای اشاره کرد که بیست سال قبل به رشته ی تحریر در آورده. وی گفت که در انتهای آن مقال اشاره کرده که جلوه های سخنورانه ی آثار خویی بر جلوه های شاعرانه ی کار او سنگینی می کند اما اکنون، پس از گذشت بیست سال حرف خود را پس می گیرد و در هیات باوری تازه، اسماعیل خویی را شاعری تمام می داند با جلوه های شاعری و قدرت استفاده ی بالا از زبان فارسی.

گفتنی ست که کتاب حاضر به کوشش سبا خویی فرزند شاعر گرد آوری و به دست چاپ سپرده شده است. سبا خویی در یادداشت کوتاهی بر آغاز کتاب، اینطور نوشته است:

” جان زندگی من، زادروزت شاد باد. ندارم چیزی که لیاقت جانت را داشته باشد، مگر شادمان کردنت. در آستانه ی زاد روز هفتاد و سه سالگی ات بر آن شدم که کتابی از شعرهای چاپ نشده ات را پیشکش کنم. چه کنم که سبا نامم دادی، یعنی کبوتر سپید عشق، دختری که عزیز و جان و روح پدر می باشد. “

در ادامه ی جلسه نیز، اسماعیل خویی به قرائت چند شعر برگزیده از این دفتر پرداخت و چون آن چون دیگر برنامه های شعرخوانی اش، مرور اشعار سیاسی اش را نیز در برنامه گنجاند.

سروده ی “ آذر، ماه آخر پاییز ” از جمله ی اشعار دفتر قهقهای ناشنیدنی مرگ است که در حال و هوای بیست و دوم بهمن ماه سروده و به ابراهیم گلستان تقدیم شده است.

 

آذر، ماه آخر پاییز

 

باد آذر پیام آرد از بهمن،

                                انگار،

بس که سرد است.

باغ در هم فرو ریخته،

                     هر چه هر جاش در هم شکسته،

گسترایی ست از بهت و از سوک،

خامشای هراس آفرینی ز میدان بعد از نبرد است.

 

زان همه زنده بالنده سبزینه پوشان رویان و پویان،

هیچ بر جا نبینی مگر ریشه سختان.

 

دیگر اکنون به پایان رسیده ست

ترکتاز مغول وار پاییط

بر زادگان بهارینه ی برگ و بار درختان.

اسفند 1386 – بیدرکجای لندن