فاجعه ای در راه اوین

سامان رسول پور
سامان رسول پور

آغاز هفته همزمان بود با ششمین روز اعتصاب غذای 17 زندانی سیاسی: علی ملیحی، بهمن احمدی امویی، حسین نورانی نژاد، عبدالله مومنی، علی پرویز، حمیدرضا، جعفراقدامی، بابک بردبار، ضیا نبوی، ابراهیم (نادر) بابایی، کوهیار گودرزی، مجید دری، مجید توکلی، کیوان صمیمی، غلامحسین عرشی، محمد حسین سهرابی راد و پیمان کریمی آزاد.

لغو ملاقات ها، برخوردهای “بد” ماموران زندان با زندانیان، “محروم بودن از حقوق اولیه”  از جمله دلایل آغاز این اعتصاب بود.

اعتصاب در تمامی روزهای هفته ادامه داشت. اعتصاب کنندگان به انفرادی منتقل شدند. شماری از آنها به دلیل وخامت حالشان به بهداری زندان منتقل گردیدند.

در بیرون زندان، خانواده های این زندانیان به شدت نگران بودند. اما همانطور که سایت کلمه نوشت نگرانی آنها چنین پاسخ داده شد: “نیروهای پلیس ضد شورش که باتوم در دست داشتند با حمله به خانواده های زندانیان سیاسی در سبزه میدان تهران، مقابل دراصلی اداره کل دادستانی تهران، عکس های زندانیان سیاسی را به زور از دست خانواده ها بیرون کشیدند و ضمن پاره کردن عکس ها، به مادران زندانیان فحاشی و توهین کردند”.

همزمان، در برخی از کشورهای جهان، شماری از ایرانیان در همبستگی با اعتصاب کنندگان، دست به اعتصاب غذا زدند.

اما تنها این 17 نفر نبودند که به برخوردهای بد زندانبانان اعتراض داشتند. حمزه کرمی، زندانی سیاسی، به دلیل “شکنجه های اعمال شده” به اغما رفت. او طی نامه ای به آیت الله خامنه ای اعلام کرده بود که نیروهای امنیتی برای گرفتن اقرار از او، سرش را در توالت فرنگی فرو کرده بودند.

پیشتر میرحسین موسوی گفته بود:“آیا اسلام قبول می کند که از یک انسان هتک حرمت شود یا با فروکردن سر یک زندانی در توالت از او اعتراف گرفته شود؟”

آنطرفتر، محمد مصطفایی پس از اینکه از کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان درخواست پناهندگی کرد، از سوی پلیس ترکیه بازداشت شد. او پیش از اینکه درخواست پناهندگی خود را ارائه دهد، طی نامه ای به دادستان تهران خواستار آزادی همسر و برادر همسرش شده بود: “بازپرس تحت نظارت شما یا دیگر مامورینی که دستی بر قدرت شما دارند نه تنها بر خلاف قانون عمل کرده اند بلکه به هیچ عنوان وجدان و اخلاق را سر لوحه اعمال خود قرار نداده اند. دختر نازنین و با محبت شش ساله ای را از مادر و پدرش گرفته اند او را آواره کرده اند”.

البته فقط محمد مصطفایی نبود که خبرساز شد. سکینه محمدی، موکل او که به سنگسار محکوم شده نیز کانون توجهات بود. ماجرا از آنجا آغاز شد که رییس جمهوری برزیل اعلام کرد کشورش آماده است تا به سکینه محمدی پناهندگی سیاسی بدهد. بلافاصله آمریکا هم از این پیشنهاد استقبال کرد. اما در نهایت سخنگوی وزارت خارجه ایران جواب منفی جمهوری اسلامی به این درخواست را به این شکل اعلام کرد: “با توجه به شناختی که ما از جناب آقای داسیلوا داریم وی شخصیتی بسیار انسانی و عاطفی است که احتمالاً اطلاعات کافی درباره این پرونده به دستش نرسیده است.”

آنسوتر جمهوری اسلامی دو درخواست دیگر را نیز بدون جواب گذاشت: درخواست آزادی محمد رضا تاجیک که از سوی فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران مطرح شده بود؛ و تقاضا برای آزادی سه کوهنورد آمریکایی که از سوی وزیر امورخارجه آمریکا مطرح شده بود.

در همین حال، حکم اعدام جعفر کاظمی از بازداشت شدگان پس از انتخابات و محمد حاج آقایی که به همکاری با مجاهدین خلق متهم شده، از سوی دادگاه تجدید نظر تایید شد. بعلاوه جواد لاری، از بازاریان زندانی نیز به اعدام محکوم شد.

این در حالی است  که در این هفته 9 تن در کرمان به اتهام نگهداری مواد مخدر به اعدام محکوم شدند و البته دو زندانی نیز به همین اتهام اعدام شدند و یک زندانی دیگر نیز قصاص شد.

از سوی دیگر، عیسی سحرخیز، روزنامه نگار زندانی به 15 ماه حبس تعزیری و محرومیت از فعالیت های مطبوعاتی محکوم شد و رسول بداقی معلم زندانی به تحمل شش سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از فعالیت های اجتماعی محکوم گردید. همچنین در این هفته، گذرنامه مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان از سوی نیروهای امنیتی توقیف شد و به این ترتیب او از سفر به عربستان بازماند.

هفته برغم همه این اتفاقات تمام شد اما چیزی که همچنان ادامه داشت، نگرانی ها پیرامون وضعیت جسمانی زندانیان اعتصاب کننده بود. زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر طی نامه ای از خواسته های اعتصاب کنندگان بند 350 حمایت کردند و در عین حال خطاب به اعتصاب کنندگان نوشتند: “جنبش سبز دموکراسی خواهی، برای ساختن ایرانی آزاد به وجود نیروهایی توانمند وجوانان برومندی همچون شما نیاز دارد”. اعتصاب اما ادامه داشت و همه نگران وقوع یک چیز بودند: فاجعه ای انسانی در زندان اوین.