تعدادی از روزنامههای ایران، صبح دیروز(یکشنبه، ۲۰ بهمن ۹۲) با عکسی از آیتالله خامنهای در جمع پرسنل نیروی هوایی ارتش به روی دکه رفتند؛ عکسی که تقریبا هر سال در این روز تکرار میشود تا یادآور روزهای سرنوشتساز بهمن ماه ۱۳۵۷ باشد. روزنامه کیهان در ۱۹ بهمن آن سال، با فونت درشتی که معمول آن روزها بود تیتر زده بود”میلیونها نفر به بازرگان گفتند: بله” و پایین آن عکسی از سلام نظامی جمعی از همافران در مدرسه علوی درج شده بود با این توضیح که “هزاران نظامی امروز از برابر امام رژه رفتند”.
در همان روز آیندگان خبر میداد که “حکومت بازرگان تقاضای شناسایی جهانی میکند” و پیشبینی کرده بود که همان روز در مصاحبه مطبوعاتی نخستوزیری، “بختیار حرف آخر را میزند”. روزنامه اطلاعات هم تیتر “مردم به بازرگان رای اعتماد دادند” را انتخاب کرده اما در همان صفحه نخست از بختیار نقل قول کرده بود که “من و بازرگان میتوانیم توافق کنیم”. توافقی که هیچ وقت حاصل نشد اما به تازگی و ۳۵ سال پس از سقوط سلطنت پهلوی و پیروزی انقلاب، افشا شده که تا خود روز ۲۲ بهمن هم امکان توافق وجود داشت.
تغییر آرام شکست خورد
عباس امیر انتظام، معاون نخستوزیر در دولت موقت مهدی بازرگان در گفتوگو با مجله مهرنامه روایت تازهای از تقابل و تعامل شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر حکومت پهلوی با انقلابیون و دولت موقت ارائه کرده است. به گفته این عضو ارشد دولت موقت، ممکن بود که بختیار در همان روز ۲۲ بهمن هم استعفا بدهد.
عباس امیرانتظام در این مصاحبه که توسط وبسایت تاریخ ایرانی، بازنشر شده از جلسهای خبر داده که روز ۲۲ بهمنماه در خانۀ کاظم جفرودی، سناتور سابق برگزار شده بود و علاوه بر خودش “آقای مهندس مهدی بازرگان (نخستوزیر)، آقای دکتر سحابی، آقای علیاکبر سیاسی (رئیس سابق دانشگاه)، آقای مهندس عبدالحسین خلیلی(رئیس اسبق دانشکدۀ فنی)، آقای جفرودی، تیمسار مقدم، ارتشبد قرهباغی” حضور داشتند. قرار بوده تا بختیار هم به این جلسه بیاید اما “به دلیل تشنجی که در تهران بود ایشان نیامدند”.
امیرانتظام تا پیش از تشکیل دولت موقت، بختیار را ندیده بود اما با “افزایش روزانه نابسامانیها” به بازرگان پیشنهاد میدهد که “ آقا کارها اینگونه پیش نخواهد رفت. اگر اینگونه پیش رود، خونریزی و تخریب بیشتری در پیش خواهد بود. بنابراین بهتر است آقای بختیار را قانع کنیم که از سمت نخستوزیری کنارهگیری کنند.”
به این ترتیب، خود امیرانتظام به عنوان نماینده دولت موقت به بختیار معرفی میشود و در حدود ۲۰ جلسه با او برگزار میکند. به ادعای معاون بازرگان، همین جلسات بود که بختیار را به استعفا و دیدار با آیتالله خمینی در پاریس ترغیب کرد.
به گزارش “تاریخ ایرانی”، تا پیش از این روایت غالب این بود که شاپور بختیار در اوایل بهمنماه پیش از بازگشت رهبر انقلاب به ایران پذیرفته بود به پاریس برود و استعفایش را تقدیم کند و سپس به عنوان مامور تشکیل کابینۀ انقلاب به ایران بازگردد اما تحولات بعدی، پیش از بازگشت امام به ایران مانع از تحقق این توافق شد و مصالحه به طور کلی منتفی شد.
احمد صدر حاج سیدجوادی، وزیر کشور دولت موقت در خاطرات خود قصد بختیار برای استعفا، رفتن به پاریس و ماموریت گرفتن برای تشکیل دولت جدید را تایید کرده است: “طرحی به نظرمان رسید به این صورت که بختیار به خدمت امام برسد و استعفای خود را تقدیم کند و امام هم موقتاً اداره امور را به خود او واگذار کنند. بختیار نگران عدم قبول امام بود. به او قول دادیم در این صورت عین نامه و امضای او را پس میدهیم. قبول کرد. متن استعفا را برایش فرستادیم و پس از دستکاریهایی به خط خود که عین آن نزد من است آن را فرستاد و موافقت شد.”
اما این نقشه هیچ وقت عملی نمیشود و دلیلش هم سخنرانی غیرمنتظره آیتالله خمینی بود: “دکتر بختیار قرار شد به پاریس بروند و در آنجا استعفا بدهند. اما پس از شنیدن متن سخنرانی آقای خمینی در روز بعد، دکتر بختیار بسیار عصبانی شد و فرودگاه را با تانک محاصره کرد و به پاریس نرفت.”
سیدجوادی یادآوری میکند که “این درست در روز پنجشنبه قبل از کشتار تهران بود. یادآوری میکنم تا آن وقت، یعنی در نخستوزیری بختیار، کشتاری در تهران اتفاق نیفتاده بود.”
آن طور که در منابع مختلف آمده، احتمال استعفای بختیار و دیدار با رهبر انقلابیون به گوش تعدادی از روحانیان، از جمله صادق خلخالی رسیده و آنها با این استدلال که این موضوع از سوی ابراهیم یزدی پیگیری میشود و باید بیواسطه از نظر “امام” مطلع شوند، با پاریس تماس تلفنی برقرار میکنند. پاسخ خمینی به ابراز نگرانی این روحانیون، تکذیب احتمال آشتی و تفاهم با نخستوزیر حکومت پهلوی است و پیام شدیداللحن او نیز در تاریخ ۷ بهمن ۵۷، راه را بر مصالحه میبندد: “آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را با سمت نخستوزیری من میپذیرم، دروغ است بلکه تا استعفا ندهد او را نمیپذیرم چون او را قانونی نمیدانم. حضرات آقایان به ملت ابلاغ فرمایید که توطئهای در دست اجرا است و از این امور جاریه گول نخورید. من با بختیار تفاهمی نکردهام و آنچه سابق گفته است که گفتوگو بین او و من بوده، دروغ محض است.”
حالا امیرانتظام عنوان کرده که حتی پس از این پیام و گسترش اعتراضات و درگیریها، بختیار همچنان مایل به استعفا بود: “چند روز بعد با مشاهدۀ تحولات سریع کشور ایشان تغییر عقیده داد و دستور داد تانکها را برچیدند و سرانجام پذیرفت تا استعفای دوم خود را در ۲۲ بهمن در منزل آقای جفرودی ارائه دهد.”
او حتی متن استعفایش را هم نوشته و به دست بازرگان میرساند اما موفق به حضور در جلسه مهم روز ۲۲ بهمن نمیشود: “ایشان نیامدند ولی متن استعفایشان را فرستادند. آقای بازرگان اصلاحاتی در آن انجام دادند و متن جدید را به پیکی که آورده بود دادند تا نزد آقای بختیار برده و ایشان با خط خودشان آن را بنویسند. این استعفا به عنوان یک سند تاریخی نزد مرحوم مهندس بازرگان بود، ولی در حال حاضر نزد چه کسی هست نمیدانم.”
رفراندوم آرام
“بازرگان مردی وفادار است و ما در بسیاری مسائل میتوانیم به توافق برسیم. برای مذاکره با او هیچ شرطی قائل نخواهم شد.” این بخشی از سخنان نخستوزیر است که در روزنامه اطلاعات روز پنجشنبه ۱۹ بهمن به چاپ رسیده است. او همچنین از پذیرش یک رفراندوم در محیطی آرام و دموکراتیک سخن میگفت.
اما سیر وقایع به گونهای پیش رفت که روز ۲۱ بهمن ماه، کیهان با تیتر “جنگ خونین لشکر گارد با نیروی هوایی” منتشر شد و از “دهها نفر کشته و صدها نفر مجروح” خبر داد. اطلاعات هم تیتر زده بود: “نبردهای خونین میان واحدهای مسلح در تهران” و در صفحه اول از ۶۳ کشته در تهران و ۲۸ کشته در شهرستان گزارش میداد و این که “عده کشتهها و زخمیها را از نظر کثرت هنوز نمیتوان تعیین کرد”.
روز بعد اطلاعات، تهران را “صحنه جنگ خونین مسلحانه” توصیف کرده بود و کیهان از “جنگ تانکها با مردم مسلخ در خیابانها” خبر میداد. همان روزی که بختیار به جلسه موعود نرفت و روز آخر حکومت پهلوی هم شد.