از آنجا

نویسنده

ادبیات کودکان، رونق اقتصادی، رکود فرهنگی

 فرج سرکوهی

 

“دومین دوره‌نمایشگاه تخصصی کتاب کودک و نوجوان” از ۱۳ تا ۲۰ بهمن در تهران برگزار و با بی اعتنایی به تقریب کامل رسانه ها و محافل فرهنگی و آموزشی ایران رو به رو شد.
دلمشغولی رسانه های ایران به مراسم دهه انقلاب و تدارک تظاهرات ۲۲ بهمن اما تنها دلیل بی اعتنایی رسانه ها، محافل فرهنگی و آموزشی و خانواده ها به نمایشگاه کتاب کودک و نوجوان نبود چرا که نخستین دوره این نمایشگاه نیز، که انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن را برگزار می کنند، با فضایی مشابه رو به رو بود.



افزایش کمی، افت کیفی
کتاب کودک و نوجوان شاید تنها بخشی در صنعت بحران زده نشر ایران باشد که بازگشت سرمایه و سود متعارف در آن، بدون یارانه های مستقیم و غیر مستقیم دولتی، تضمین شده و شاخص های اقتصادی از رونق کسب و کار در این عرصه خبر می دهند.
تیراژ کتاب کودک در بازار کتاب ایران، در سنجش با دیگر بخش ها، بالا است و افزایش تیراژ در این عرصه در سه دهه گذشته نیز ضرباهنگی پر شتاب داشته است.
اما رونق اقتصادی، رشد کمی، سودآوری و افزایش تیراژ در عرصه کتاب کودک و نوجوان در سه دهه اخیر نه با ارتقاء کیفی که در هر دو بخش دولت و خصوصی با افت کیفی در محتوا، ساختار، زبان، گرافیک و چاپ همراه بوده است. اغلب بررسی های کارشناسی افت کیفیت محتوایی، هنری و فنی کتاب کودک و نوجوان را، در سنجش با دهه های چهل و پنجاه، از شاخص های بازار کتاب ایران می دانند.
در سه دهه اخیر اثر با ارزش و ماندگاری چون «فرهنگنامه» یا «دائره المعارف کودک و نوجوان»، از انتشارات «شورای کتاب کودک و نوجوان»، منتشر شد و کسانی چون «هوشنگ مرادی کرمانی» برخی معیارها و کیفیت های ساختاری و زبانی داستان کودکان را در آثار خود حفظ کردند، اما استثناءها، قاعده را تایید و روند کلی از نزول کیفی کتاب کودک خبر می دهد.
در سه دهه اخیر شمار آثاری که با استاندارهای حرفه ای همخوانی دارند، در عرصه کتاب نوجوانان نیز، به انگشتان یک دست نرسید و در سی سال گذشته اثری قابل مقایسه با کتابی چون «شاهنامه به نثر» برای نوجوانان تالیف «ایرج گلسرخی»، که پیش از انقلاب چاپ شد، منتشر نشد .
کارشناسان برآن اند که محتوا، نثر، ساختار، زبان، ایلوستراسیون ــ طراحی یا خلق معادل تصویری برای کلام مکتوب ــ صفحه آرایی و مراحل فنی چاپ کتاب کودک در ایران، که در دهه های چهل و پنجاه ارتقاء یافته بود، در سه دهه اخیر به دلایلی چون سانسور، اسلامی کردن اجباری، تحمیل پیام های مکتبی، بی توجهی ناشران دولتی و اغلب ناشران بخش خصوصی کتاب کودک به موازین و معیارهای تخصصی و… با افت کیفی رو به رو بوده و رشد و رونق کمی با ارتقاء کیفی نسبت معکوس داشته است.

از هدایت تا اشغال کانون پرورش فکری
قصه گویی برای کودکان در زبان فارسی نیز سنتی به قدمت داستان گویی داشته و از اعصار کهن آغاز می شود.صادق هدایت در دهه های ۲۰ و ۳۰ در متن ثبت و گردآوری فولکور ایرانی، که در عرصه داستان کودک نیز غنی بود، تعدادی از داستان های کودکان را نیز ثبت کرد.
فضل الله صبحی مهتدی، در برنامه رادیویی موفق و پرشنونده روز جمعه خود، قصه گویی برای کودکان را پی گرفت و شمار بالایی از قصه های فولکوریک و داستان هایی برگرفته از فرهنگ عامیانه و ادبیات کلاسیک فارسی را برای کودکان زمانه خود بازآفرینی کرد.این داستان ها -که در چند مجموعه منتشر شد- و چند اثر «جبار باغچه بان» از نخستین گام ها در ادبیات کودکان در ایران در دوران معاصر به شمار می روند.
در دهه های بعدی «ابوالقاسم انجوی شیرازی» کار صادق هدایت را در ثبت فولکور و داستان های کودک در فرهنگ عامه دنبال کرد و «عباس نمینی شریف» از کوشندگان عرصه داستان نویسی برای کودکان بود.
داستان نویسی برای کودکان اما تا پیش از «صمد بهرنگی» اغلب به بازنویسی ادبیات کهن یا آداپتاسیون و بومی کردن داستان های غیر ایرانی محدود بود و آثار صمد بهرنگی را، که در دهه چهل منتشر شدند، می توان پیشگام و سرآغاز داستان نویسی مدرن برای کودکان در ایران ارزیابی کرد.
صمد بهرنگی با خلق کتاب هایی چون اولدوز و کلاغ ها، پسرک لبو فروش، ۲۴ ساعت در خواب و بیداری و به ویژه بهترین اثر خود «ماهی سیاه کوچولو»، داستان نویسی برای کودکان را در زبان فارسی متحول کرد.
در آثار صمد بهرنگی ساختار، زبان، شخصیت ها و پیرنگ داستان به جهان و ذهن و تخیل کودک و به زندگی مردم معاصر نزدیک می شود هر چند نویسنده ایدئولوژی و مواضع سیاسی خود را به واقعیت داستانی تحمیل می کند. موفقیت چشمگیر آثار صمد بهرنگی موجی ناموفق از مقلدان سبک و روال او را در پی داشت.
در دهه های چهل و پنجاه «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» از مشوقان رشد کمی و ارتقاء کیفی ادبیات کودکان در زبان فارسی بود و لایه هایی از طبقه متوسط شهرنشین ایران نیز به تدریج به سنت کتاب خریدن و کتاب خواندن برای کودکان خو کردند.
نویسندگانی چون م.آزاد ــ محمود مشرف تهرانی ـ و محمود کیانوش، که با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز همکاری داشتند، نثر، زبان، ساختار و محتوای ادبیات کودکان را در زبان فارسی ارتقاء دادند و گرافیست هایی چون فرشید مثقالی و زرین کلک، ایلوستراسیون ایرانی را در عرصه ادبیات کودکان تا سطح معیارهای جهانی برکشیدند.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از نخستین نهادهایی بود که پس از انقلاب به اشغال هواداران نظام نو درآمد.نظام اسلامی، که نظامی مکتبی و فرهنگی است و می کوشد تا فرهنگ تک صدایی را بر جامعه تحمیل کند، تربیت اسلامی نسل های جوان را در سطح کلان و اسلامی کردن ادبیات کودکان را در عرصه کتاب کودک در محور سیاست های فرهنگی خود قرار داد.
جمهوری اسلامی کوشید تا با حذف آثاری که پیش از انقلاب خلق شده و با معیارهای مکتبی همخوان نبودند، با اعمال سانسور و با سرمایه گذاری کلان مالی، معنوی و تبلیغاتی ادبیات کودک و کتاب کودک را در ایران اسلامی کند.
این سیاست در سه دهه گذشته در بخش دولتی و نیمه دولتی به تولید انبوهی از کتاب های کم ارزش، بیگانه با معیارهای تخصصی و حرفه ای و نامتناسب با زبان، جهان، ذهنیت و نیازهای کودکان و نوجوانان منجر شد، اما در اسلامی و تک صدایی کردن جهان کودکان و نوجوانان کامیاب نبود چرا که ذهن و جهان و زبان و تخییل رنگین کودکی با جهان تک رنگی و تک صدایی جزمیات مکتبی سازگر نیست.
اغلب کتاب هایی که در روند تولید انبوه آثار اسلامی برای کودکان منتشر شدند، داستان یا نکته ای را بر اساس قصه ها و روایات اسلامی، تاریخ مقدس دینی و ادبیات عرفانی کلاسیک عرضه می کنند. این داستان در قالب نثر و زبانی نامتناسب با زبان مخاطبان، در ساختارهایی نامنسجم و با گرافیکی نازل ارائه می شوند. تولید انبوه مکتبی ادبیات کودکان ایران را به پند، اندرز، موعظه و خطابه مستقیم و البته ناموثر تقلیل داد.
سانسور شدید کتاب کودک و ناآشنایی ناشران با موازین حرفه ای و تخصصی، ناشران بخش خصوصی را نیز به انتشار آثار کم ارزش سوق داد چرا که اغلب آثار با ارزش، که با زبان و نثر و ساختاری تخصصی و متناسب با جهان کودکان خلق شده اند، با سد سانسور دینی، اخلاقی و سیاسی اداره بررسی کتاب وزارت ارشاد و با اجبار به ترزیق میعارهای مکتبی به اثر فرهنگی رو به رو شده و حذف یا ناقص می شوند.
نمایشگاه کتاب کودک و نوجوان در اغلب کشورهای جهان به انفجار رنگین کمان شادمان حضور رنگارنگ کودکان و نوجوانان و به فضایی برای عرضه زیباترین خلاقیت ها بدل می شود اما سانسور، اسلامی کردن، بی توجهی به معیارهای تخصصی و افت کیفیت نمایشگاه کتاب کودک و نوجوان را در ایران به مراسمی شریفاتی تقلیل داده و نمایشگاه تنها بخش پررونق صنعت نشر ایران را به نموداری از رکود فرهنگی بدل کرده است تا جایی که حتی رسانه های دولتی نیز بدان بی اعتنا ماندند.

 

منبع: رادیو فردا