پارو کردن پول با فرهنگ لومپنی…
اخراجی های 2 در ادامه نسخه اولیه خود پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شد.فیلمی که با استفاده از فرهنگ لومپنی، سیل مخاطبان را به سالن های سینمای ایران کشانیده و این روزهادرصدرجدول فروش سینمای ایران قرار دارد.
” هنر روز” این پدید ه را از نگاه نویسندگان خود و دیگر منتقدان سینمائی،
پیام رهنما: شوخی های تکراری
کارگردان دراین اثر با گروه محوری داستان فیلم راهکارهای بی شماری را برای تماشاگران خودارائه می دهد تا مخاطبان عمومی را با خود همراه سازد.استفاده از اقشار مختلف جامعه وعلی الخصوص طبقه متوسط و فقیر ادبیات وزبان فیلم را برای اغلب تماشاگران قابل هضم و راحت ترمی نماید.رویارویی اغلب کاراکترهای فیلم درموقعیت های متفاوت باعث به وجودآمدن تضادهای رفتاری وکلامی می شود و این همان دست مایه نهایی ده نمکی به عنوان کارگردان اخراجی های دو است. حضور شخصیت ها که می توانست نگاه مخاطب را از سطح و حضور فیزیکی کاراکتر به لایه های درونی ترارجاع دهد، در حد یک تیپ نگه می دارد.
رد و بدل شدن اصطلاحات اقشار پائینی درفیلم بن مایه کمدی ساخته شده توسط زنجیر بدست سابق است که به یمن دولت امام زمانی جایگزین ابراهیم حاتمی کیا ورسول ملاقلی پور شده است.
تکرار بر مسیر چنین شوخی هایی که حتی بکر هم نیستند به قدری همه چیز را تحت تأثیر قرار می دهد که مثلاً در کاراکترهای فرعی که در جبهه هم طراحی شده اند، شاهد تکرار همین شوخی هاهستیم.اخراجیها درقیاس با فیلم های جنگی تولید شده در ایران دارای داستان و ساختاری است که برای عمده مخاطبان خود باورپذیر نیست.این جریان درست از لحظه ای اتفاق می افتد که دومسیروماجرای درون هواپیما و اردوگاه اسراء به صورت موازی و همزمان پیش می روند.غیرطبیعی بودن این وقایع در لحظه برخورد این دوگروه با یکدیگر شکوفا می شود.یعنی زمانی که مسافرین هواپیمای ربوده شده در داخل اردوگاه اسرای ایرانی دیده می شوند و با آنها ارتباط برقرار می کنند.
فیلم “اخراجی ها” علاوه بر تم ذکرشده یک مفهوم زیرساختی مهم را هم یدک می کشد. رسیدن از یک معشوق مادی به عشقی معنوی که تحول نهایی را واجد ابعادی خاص می کند. طبعاً در امتداد هم قرار دادن این دو تم و پیوند آنها می توانست منجر به اثری کامل و همه جانبه شود. اما چگونه است که “اخراجی ها” بیش از هر چیز یک اثر مفرح با نیم نگاهی به واقعیت های جدید از دفاع مقدس تلقی می شود بیش از آنکه بتوان رد پای تغییر و تحول چندجانبه را در آن برجسته نمود؟
مسعود فراستی: در باره اسارت
مسعود فراستی تنها منتقدی است که صراحتاً اخراجیها را اثری قابل قبول میداند: «”اخراجیها2” قدمی به جلو است و به نظرم بعد از “عیار14” بهترینِ جشنواره امسال. فیلمی کمدی- سیاسی و جنگی؛ که ما را میخنداند و سریعاً جدی میشود و باز طنز و باز جدی و این اصلاً کار کمی نیست. صحنه اول جنگ قبل از عنوانبندی را در هیچ فیلم جنگی دیگر ندیدهایم. بازیها غالباً خوباند و کارگردان توانسته خیل عظیم بازیگران را خوب هدایت کند و کنترل؛ که کار بسیار سختی است.
تیپهای این کمدی انتقادی خوب از کار درآمدهاند. دکوپاژ فیلم درست است و فیلمبرداری بسیار خوب. زاویهها، اندازه قابها، حرکتهای دوربین، رنگ و نور کار شدهاست و پخته. تدوین و موسیقی خوباند. ضعفهای طبیعی فیلم دوم را دارد اما بسیار جلوتر از مدعیان.
”اخراجیها 2” درباره اسارت است نه شهادت. درباره وحدت ملی است و سرود آخرش نیز مؤثر و بجا.
مهمتر از همه “اخراجیهای2” مثل “اخراجیها” فیلم مخاطب عام است؛ تنها فیلم مخاطب عام این جشنواره و همین است که دوستان را خوش نمیآید و حسودی میکنند و سعی در اخراجش کردهاند و خواهند کرد. سیاسی بودنش هم مزید علت است و جشنوارهبازان برمیآشوبند، چرا که آنها دنبال زندگیاند؛ دنبال نان و کاسبی، نه دنبال خطر. خزعبلاتی چون “شبانهروز”، “میزاک”، “همه خوابند” را ترجیح میدهند؛ خنثی بودن را تبلیغ میکنند و سترونی را.»
خسرو نقیبی: سطحی…
دیدگاه خسرو نقیبی در مورد فیلم “اخراجیها 2” در مقابل دیدگاه مسعود فراستی قرار دارد و این فیلم را فیلمی سطحی و بیارزش میداند. او فروش میلیاردی “اخراجیها2” را اینگونه ارزیابی میکند: «این میزان فروش محصول شرایط اجتماعی ـ سیاسی و سینمایی ماست که آشفته و ملغمه است و میتواند در یک جشنواره، دو خروجی مانند “اخراجیها” و “دربارهی الی…” در کنار هم داشتهباشد که اگر فیلم “دربارهی الی…” نیز اکران شود احتمال میرود در گیشه موفق باشد. اما یکی کلاس درس سینما است و دیگری محصولی مبتذل. احساس میکنم در این ملغمهای که در فضای اجتماعی ـ سیاسی هست مردم سلیقهی واحدی ندارند و نمیتوانی بگویی چه فیلمی میفروشد. یعنی مردم میتوانند هم فیلم ”اخراجیها” را دوست داشتهباشند و هم “دربارهی الی…” و این حاصل نوعی بیسلیقگی است. به طور کلی طبقهی متوسط و پایین جامعهی ما ابتذال را دوست دارد و این همان سلیقه ایست که فیلمفارسیها را میپذیرفت و پرفروششان میکرد. به نظرم آن زحماتی که جهت ارتقای سلیقهی مردم در دهههای 60 و 70 کشیده شد، در این چند سال کاملاً از بین رفتهاست.»
”اخراجیها2” فیلمی شعاری است و آنچه بیش از همه در خصوص دلایل استقبال مردم از آن مطرح میشود شوخیهای متعدد و سطحی آن و عبور از خط قرمزها است. ضمن اینکه احساسات در این فیلم با لودگی در میآمیزد و به سادگی به تصویر کشیده میشود. ستارگان سینما هر کدام به نوعی سعی میکنند مردم را بخندانند و در این مسیر از رقصیدن هم ابایی ندارند.
این فیلم به غیر از چند بازیگر جدید هیچ چیز تازهای برای مخاطبانش ندارد اما ابراهیم حاتمیکیا پس از تماشای ”اخراجیها2” اعلام کرد: «تماشاگران بسیاری برای دیدن فیلم سینمایی “اخراجیها2” به سینما آمدهاند که نفسشان به انسان انرژی میدهد و از این لحاظ به مسعود دهنمکی غبطه میخورم.»
سعید مروتی: لودگی
سعید مروتی که بر سطحی بودن فیلم “اخراجیها” تأکید کرده و شوخیهای این فیلم را “سبک و جلف” میداند، در مطلبی تحت عنوان «فتح گیشه با شوخیهای سخیف» با اشاره به سخن ابراهیم حاتمیکیا بر بیاهمیت بودن نحوهی جذب مخاطب در سینما از سوی سازندگان فیلمها و مسئولان سینمایی کشور نوشتهاست: «جذب مخاطب چقدر اهمیت دارد؟ وقتی ابراهیم حاتمیکیا با دیدن انبوه تماشاگرانی که به تماشای “اخراجیها2” شتافتهاند میگوید به مسعود دهنمکی غبطه میخورد، جدیتر میشود به این سؤال فکر کرد. ظاهراً میزان اهمیت جذب مخاطب در سینمایی که سالهاست تماشاگر با اغلب محصولاتش قهر کرده، آنقدر اهمیت دارد که دیگر زیاد مهم نیست از چه راهی و به چه روشی تماشاگر به تماشای فیلمها ترغیب میشود. این اهمیت ندادن را هم میشود در فیلمهای پرمخاطب این سالها مشاهده کرد و هم در شیوه برخورد مسئولان سینمایی. در چند سال اخیر، سطحیترین کمدیها با سبکترین و جلفترین شوخیهای ممکن روی پرده آمدند و پرفروش شدند و جالب اینکه مدیران بلندپایه سینمایی هم یا چشم به چنین فیلمهایی میبندند و یا حتی تاییدشان میکنند. زیر استاندارد بودن اغلب فیلمهای پرفروش ایرانی، این سؤال را به ذهن میآورد که “آیا تماشاگر ایرانی خواهان سینمایی سهلانگار، سطحی و سرشار از لودگی است؟”
اگر چنین است پس چرا در سالهای نهچندان دور، فیلمهایی مثل “آژانس شیشهای”، “میم مثل مادر”، “کافه ستاره” و… پرفروش شدند؟ چه روندی طی شد که سینمای کمدی ایران که در حال حاضر پرچمدار ابتذال در سینماست از ”اجارهنشینها” و “لیلی با من است” به “چارچنگولی” و “اخراجیها” رسید؟ چگونه شوخیهای چالهمیدانی پرده سینما را به اشغال خود درآوردند؟ آیا نمیتوان تماشاگر را با رعایت استانداردها جذب کرد؟ آیا خنداندن تماشاگر با شوخیهای سخیف جایی برای غبطه خوردن باقی میگذارد؟
سینمای ایران برای جذب تماشاگر بهای سنگینی را میپردازد.»
نعمیه دوستدار: قمه کشان
نعیمه دوستدار نیز در وبلاگ شخصیاش در مطلبی تحت عنوان “تحول در قمهکشی” بخشی از مصاحبهی دهنمکی با روزنامهی اعتماد ملی (17 فروردین 88) را آورده است که طی آن دهنمکی عنوان کرده: «…اما نهایتاً می بینیم مجید سوزوکی که ابتدای فیلم برای دفاع از ناموس خودش در خیابان زنجیر می کشد، آخر فیلم برای دفاع از ناموس جمع قمه می کشد. این برای من معنی تحول بود نه بلند شدن ریش و بستن دکمه یقه.»
این روزنامهنگار در ادامه مینویسد: «اصلاً جای تعجب ندارد که “اخراجیها2” سه میلیارد تومان بفروشد و مردم تا صبح برای دیدنش صف بکشند. مسعود دهنمکی مردم را خوب شناخته است. مردمی که از طنز جز لودگی چیزی نمی فهمند، کارگردانشان هم باید آدمی باشد که مفهوم تحول در نظرش این است. اما نکتهی دیگر اینجاست که روزنامههای به اصطلاح اصلاحطلب به جای اینکه درباره فیلم دهنمکی صحبت کنند، درباره ی خود دهنمکی حرف میزنند و در این میان به جای این که ضعفهای واقعی کارش به رخ کشیده شود، تنها جنبههای به ظاهر اسرارآمیز شخصیت او کاویده میشود که اتفاقاً خیلی هم پیچیده و اسرارآمیز نیست و ثابت میکند که ده نمکی امسال همان ده نمکی ۱۰ سال پیش است!»