هدف، برخورد با افرادی مشخص است‏

امید معماریان
امید معماریان

» مبارزه با خانه های مجردی در مصاحبه با نعمت احمدی

نعمت احمدی وکیل دادگستری در گفت وگو با روز با انتقاد از طرح برخورد با خانه های مجردی درتهران آن را محصول ‏نگاهی می داند که میلیون هانفر از جوانان کشور را تبهکار فرض می کند. به گفته این کارشناس مساپل حقوقی اجرای چنین ‏طرحی عملا امکان پذیر نیست و مهم تر آنکه اساسا برخلاف قانون اساسی است. این گفت وگو را می خوانید.‏

‎ ‎اولین باری که خبر برخورد با خانه های مجردی را شنیدید چه واکنشی داشتید؟‎ ‎

من سال ۱۳۵۰ وارد دانشگاه تهران شدم. در سال ۵۲ به علت معاذیری که برایمان به وجود آمد از خوابگاه دانشگاه بیرون ‏آمدیم و در خیابان شاه سابق (جمهوری امروز) به اتفاق دو تن از دیگر دوستان دانشجویم خانه گرفتیم. وقتی طرح این ‏موضوع را شنیدم یا سال های ۵۱ و۵۲ خودم افتادم که اگر اینها می امدند و در آن تاریخ ما سه نفر را از آن خانه بیرون می ‏کردند چه اتفاقی می افتاد؟ جالب اینکه آنجا مامن یک سری از همشهری ها و همکلاسی هایی بود که یکی دو سه شب را با ‏ما سپری می کردند، چرا که محلی برای اقامت نداشتند. بنابراین اگر این طرح آن موقع اجرا می شد ما باید می رفتیم کارتن ‏خواب می شدیم‎.‎


‎ ‎از یک طرف مقامات دولتی سعی می کنند سن رای دادن را به ۱۵ سال تقلیل بدهند واز طرف دیگر تلاش می ‏شود همین جوان ها حق انتخاب محل سکونت خود را نداشته باشند. این تضاد بیانگر چیست؟‎ ‎

نگاه های مثبت ومنفی وجود دارد. اگر می گویند پانزده ساله ها رای بدهند، از دید مثبت به قضیه نگاه می کند. به این تعبیر ‏که می گویند می شود جوان ها ومحصل ها را به این سو راند که به من رای بدهند. لذا بگذارید به آنها بگوییم که ما برای ‏شما استقلال فکری قاپل هستیم و شما هم می توانید بگویید انا شریک. یعنی من هم هستم. اما جنبه دیگر قضیه این است که ‏اگر پانزده ساله ای به بانک برود و بخواهد حساب بانکی باز کند ویا کارت اعتباری بگیرد به او اجازه نمی دهند. یعنی ‏حتی پول کارت را پرداخت کند تا کار اعتباری بگیرد امکان پذیر نخواهد بود. می گویند برو با والدینت بیا. این یک استفاده ‏ابزاری از سن است که رشد وبلوغ فکری مد نظر قرار نمی گیرد‎. ‎


‎ ‎چه اتفاقی افتاده که مسوولین برای حل مساپل اجتماعی چنین راه حل هایی ارائه می دهند؟‏‎ ‎

این نشان دهنده فقدان نظارتی است که در بخش های امنیتی وانتظامی و قضایی در ایران حاکم است. درخصوص احکامی ‏که محاکم صادر می کنند ما فقط دادگاه بدوی و تجدید نظر داریم و دیوان عالی کشور نظارت نمی کند. مثلا ببینند رکسانا ‏صابری هشت سال زندان می گیرد. اما آیا این حکم درست بوده است؟‌ یا در مورد بخش انتظامی، وقتی که نیروی پلیس می ‏رود یک سری افرادی را دستگیر می کند و آفتابه گردنشان می اندازد می پرسیم چرا این کاررا کردید؟ می گوییم آیا این ‏مجازات در قانون وجود دارد؟‌ می گویند نیست. اما ما برای شکستن هیبت این آدم های گردن کلفت در محله شان آفتابه ‏گردنشان انداخته ایم. می گوییم گردن کلفت و اراذل و اوباش یعنی چه؟‌ می گویند اینها سابقه شرارت و تجاوز و ردوبدل ‏کردن مواد مخدر دارند. می گوییم که اگر نظارت باشد و اگر فردی یک بار تجاوز و تخلف و تبادل مواد مخدر داشته باشد ‏متهم است. چرا بازداشتش نمی کنید؟‌ چرا صبر کردید که این آدم آنقدر بدی کند که مجبور شوید پلیس را شبانه با چهره ‏مخفی به خانه آنها بفرستید و بیرون بیاوریدشان و آفتانه به گردنشان بیاندازید تا مردم بدانند که این آدم از فردا دیگر زورگو ‏نیست؟ اگر نظارت بود به محض اینکه این آقا در اولین تخلف را مرتکب می شد با او برخورد می شد. در مورد مساپل ‏امنیتی هم همین طور است. تعداد جاسوس هایی که ما در طی چند سال گذشته دستگیر کرده ایم بنابه روایتی ازجاسوس هایی ‏که در جریان جنگ سرد بین روسیه و آمریکا دستگیر شدند بیشتر است. مثلا در مورد دستگیری رکسانا صابری که همه ما ‏او را می شناختیم به عنوان یک خبرنگار. حکمی هم که برای او صادر شده ناشی از عدم نظارت است‏‎. ‎احتمالا اتاق فکری ‏در حاکمیت وجود دارد اما نمی توانند با هم همفکری کنند تا بتوانند بر گروه های مختلف به گونه ای نظارت داشته باشند که ‏چنین شائبه هایی به وجود نیاید‎. ‎


‎ ‎به لحاظ حقوقی اینکه بخواهند افراد مکان سکونت خود را انتخاب کنند چه مشکلی دارد؟ به هر حال افرادی که ‏با خانواده زندگی نمی کنند یا ازدواج نکرده اند عملا با این سیاست باید شبها را کجا سپری کنند؟‏‎ ‎

ما یکی از جوانترین جمعیت های جهان را داریم. ۲۵ میلیون جوان در کشور زندگی می کنند. یعنی بیش از یک سوم ‏جمعیت کشور جوانان بالای ۲۵ سال هستند. باید گفت جایگزین این طرح چیست؟ این بیست و پنج میلیون که نمی توانند ‏همگی زندگی اشتراکی داشته باشند؟‌ برای اینکه شما نه برایشان مسکن و کار فراهم کرده اند و نه امید به آینده. بنابراین این ‏افراد مجبورند که بخشی از زندگی شان را به صورت تنها و به دور از خانواده برای آینده کار کنند. جوانی از روستا می آید ‏و می خواهد کار پیدا کند. حال یا می خواهد شبانه روز کار کند یا تحصیل تا درنهایت گشایشی در زندگی اش به وجود ‏بیاورد. حالا به این فرد بگوییم چون شما مجرد هستی نمی توانی زندگی کنی. این فرد باید برود یا در کیوسک تلفن یا ‏کارتنی پیدا کند که شبها آنجا بخوابد‎. ‎

نیروی انتظامی در عین حال منطقه ای را به عنوان منطق مدل خودش انتخاب کرده که از پرجمعیت ترین مناطق تهران ‏است. آقای رجب زاده فرمانده نیروی انتظامی تهران می گوید خانه های مجردی این منطقه محل تجمع تبهکاران است. ‏بگذارید بگویم این منطقه چه ویژگی هایی دارد. این منطقه شامل میدان شوش تا میدان امام حسین، خیابان هفده شهریور، ‏بازار، خیابان مولوی، خیابان حافظ وغیره است. از لحاظ سکونت جمعیت این منطقه پرتراکم ترین نقطه ایران است‎. ‎

بازار خودش محل تجمع سه چهار گروه است. یکی بازاریان، دوم خردپا ها و سوم کارگرهای فصلی وشهرستانی که در ‏داخل کوچه پس کوچه ها ودلالان های تودر توی بازار تهران کالاها را روی دوش خود و چرخ دستی بالا وپایین می کنند. ‏اینها ممکن است سن بالایی داشته باشند اما قادر نیستند زندگی خانوادگی شان را در تهران تامین کنند. چون خط فقر در ‏تهران هشتصد هزار تومان است. اگر درآمد شما کمتر از این حد باشد شما زیر خط فقر هستید. این فرد که نمی تواند این ‏مقدار را تامین کند بنابراین می رود با چهار نفر دیگر زندگی کند و از این مبلغ بخشی را به خوردوخوراک اختصاص می ‏دهد و بقیه حقوقش را به شهرستان می فرستند. دانشجو مجرد است، افرادی که از شهرستان برای شغل آمده اند وقادر هم ‏نیستند زن وبچه شان را در تهران نگهداری کنند وسر پناهی برایشان تهیه کنند هم مجرد هستند. لذا مجبورند که زندگی ‏مجردی داشته باشند. اینها مشمول این طرح می شوند. طرحی که درنهایت با دید مجرمانه به افراد نگاه می کند‏‎. ‎


‎ ‎معنی اینکه خانه مجردی محل تجمع تبهکاران است چیست؟‎ ‎

وقتی شما می گویید خانه مجردی محل تجمع تبهکاران است (عین جمله فرمانده پلیس تهران) یعنی نگاه یک مسوول انتظامی ‏پایتخت به ام القرای اسلام این است که هر فرد مجرد متهم است. درحالی که قانون اساسی را بری از اتهام می داند مگر ‏اینکه خلاف آن ثابت شود. اما نگاه امنیتی و اتهامی پلیس ایران یا حداقل پلیس تهران به یک جمعیت وسیعی این است که ما ‏شما را متهم می دانیم چون مجرد هستید. می گویند که هر فرد مجرد متهم است. حالا شما بروید ثابت کنید که متهم نیستید. ‏این نگاه امنیتی و قضایی غیرثابت شده نیروی انتظامی به حداقل ۲۵ میلیون نفر مجرد در ایران است‎. ‎

مجردها هم چنین تنها جوانان نیستند. کسی که زن وبچه اش در شهرستان هستند و در تهران کار می کند نیز خانه می گیرد. ‏او مجبور است در خانه ای تنها زندگی کند یا با چند نفر از دوستانش اتاقی بگیرند. زن و شوهری که به هر دلیل از هم جدا ‏شده اند مستقل باید زندگی کنند. به اینها هم مجرد می گوییم. من فقط را به تنها مورد هجوم این طرح خلق الساعه نیروی ‏انتظامی نمی دانم. افراد ممکن است فرزندان بزرگی داشته باشند ولی مجبور باشند که جداگانه زندگی کنند. آنها هم داخل این ‏طرح دیده می شوند‏‎.‎


‎ ‎سرانجام این طرح را چگونه می بینید؟‎ ‎

ما استاد طرح و تصویب قوانینی هستیم که قابلیت اجرا ندارند. من نمی دانم اتاق فکری که بخش نامه هایی از این دست ‏صادر می کند بر مبنای چه انگیزه و تفکری می چرخد؟ چطوری شما می توانید تشخیص دهید که من مجردم و دیگری ‏متاهل؟‌مگر اینکه شما یک مصوبه ای بگذارید که صاحب خانه ها ومعاملات ملکی حق نداشته باشند که خانه ها را به مجرد ‏ها اجاره بدهند. مخصوصا در این منطقه کارگر نشین وپرتراکم‎. ‎


‎ ‎به نظر شما هدف از طرح چنین ایده هایی از سوی نیروی انتظامی چیست؟‎ ‎

برداشت من این است که این طرح امکان برخورد با بعضی از افرادی که مورد نظر نیروی انتظامی است را فراهم می کند. ‏مثلا می خواهند با یک فردی برخورد کند، این فرد را به این اتهام که خانه مجردی دارد یا در خانه مجردی زندگی می کند ‏دستگیر می کنند. بنابراین استفاده ابزاری از این طرح زیاد خواهد بود؛ مانند طرح مبارزه با اراذل و اوباش. پیاده کردن ‏این طرح، و شناسایی این افراد و تک تک خانه ها در یک منطقه متراکم مسکونی موضوعی است که از من و شما و این ‏نیروهای انتظامی به سادگی برنمی آید و لذا ممکن است استفاده به خصوص از طرح ببرند تا بتوانند با برخی از افراد ‏شناخته شده که دراین منطقه زندگی می کنند واحتمالا خانه های مجردی دارند برخورد بکنند‎. ‎