رئیس سازمان زندانهای کشور، طی گفتگویی از پائین آمدن متوسط سن بزهکاری در ایران خبر داد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، اصغر جهانگیر گفته: “در سالهای گذشته بیشترین متوسط سنی مجرمان ۳۶ سال بود، اما اکنون بررسیهای ما نشان میدهد که این عدد به ۳۰ سال نزدیک شده است. […] ما در حال آسیبشناسی این موضوع هستیم، زیرا که میانگین سن جرم در کشور در حال پایین آمدن است.”
او تاکید کرد: “دو جرم مهم ما مواد مخدر و سرقت است که میدانیم مواد مخدر ارتباط تنگاتنگی با بیکاری، عدم اشتغال و وضعیت مرزهای کشور دارد؛ همچنین بیشترین حجم سرقتهایی که در کشور ما انجام میشود، سرقتهای سبک است که این نوع سرقتها نیز به دلیل مشکلات اقتصادی اتفاق میافتد.”
پائین آمدن سن بزهکاری در کنار افزایش بیسابقه تعداد زندانیان می تواند نشانههای فروپاشی اجتماعی در ایران را آشکارتر کند.
اواسط اردیبهشت ماه گذشته، رضا محبوبی، معاون مرکز امور اجتماعی وزارت کشور طی گفتگو با خبرگزاری رسمی ایرنا خبر داد که سالانه پانصد هزار نفر به زندانهای کشور وارد میشوند. او با تاکید بر اینکه “ورودی به زندانها در کشور بیش از مقیاس جهانی است.” تاکید داشت: “خانوادههای زندانیان بیپناهترین قشر اجتماعی هستند، در حال حاضر تنها ۲۰ درصد از خانواده زندانیان تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند و خانواده زندانیان در بدترین شرایط بسر میبرند، این میزان باید با عدالت قضایی افزایش یابد.” او همچنین گفته بود: “کمتر از ۱۰ درصد از زندانیان را زنان تشکیل میدهند و سرانه فضای زندان نیز هشت متر مربع است.”
از طرفی، اصغر جهانگیر، رئیس سازمان زندانهای کل کشور در اواخر اسفند ماه سال گذشته از آمار رو به رشد تعداد زندانیان در سال ۹۳ خبر داده بود.
از سوی دیگر در سالهای گذشته اخباری از پائین آمدن سن اعتیاد و همچنین سن فحشا در ایران منتشر شده است. اواخر آبان ماه گذشته، نادر قربانی، مدیرکل امور اجتماعی استانداری لرستان اعلام کرد: “مشکل مواد مخدر باید از طریق اجتماعی دنبال شده و با اجبار چیزی درست نمی شود، آموزش پرورش در پیشگیری فرهنگی مسئولیت بسیار سنگینی دارد چراکه سن اعتیاد به سنین بسیار پایین رسیده و این یک فاجعه است.” سرهنگ محمد مهدی کریمی جانشین فرمانده انتظامی رفسنجان هم چندی پیش اعلام کرد: “همیشه سن اعتیاد مشخص بود اما الان آن را گم کردیم، پایین آمدن سن اعتیاد زنگ خطر بزرگی است.”
گفته می شود اکنون سن اعتیاد به کمتر از چهارده سال رسیده است. در اسفندماه سال گذشته نتایج پژوهشی منتشر شد که نشان میداد مصرف مواد مخدر صنعتی در میان دانشآموزان مقاطع راهنمایی هم مرسوم شده است. در آن زمان سایت راستگرای دانا، طی گزارشی آورده بود: “براساس پژوهش ملی بررسی میزان خطر ابتلای دانش اموزان به سوءمصرف مواد مخدر در سال ۱۳۹۰ که بین دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی، متوسطه و هنرستان های تمامی مراکز استان های کشور صورت پذیرفت، مشخص شد میزان خطرپذیری دانش آموزان در زمینه گرایش به مواد مخدر از نیم درصد در سال ۱۳۸۱ به یک درصد در سال ۹۰ افزایش یافته است.” نویسنده گزارش اضافه کرده بود: “در حال حاضر مصرف قرص های روانگردان و شیشه که از مهم ترین مواد مخدر صنعتی است در بین دانش آموزان به تهدیدی جدی تبدیل شده است که استفاده از این مواد موجب بروز پدیده های اجتماعی ناخوشایند مانند قتل،جنایت و رفتارهای پرخطر در جامعه آنهم در بین نسل جوان جوان و دانش آموزان می گردد.”
پیش از آن نیز سردار توحید عبدی، معاونت اجتماعی و ارشاد نیروی انتظامی اعلام کرده بود که تغییرات ایجاد شده در شرایط اجتماعی باعث شده تا سن برخی از جرایم مانند اعتیاد و روسپی گری کاهش بیابد و به حدود ۱۳ سالگی برسد.
پائین آمدن سن فحشا در ایران نیز انتقادات گستردهای را به دنبال داشته است. آیتالله جوادی آملی، اواخر اردیبهشت ماه گذشته طی سخنانی در دیدار با یکی از مقامات دولتی گفت: “خانواده، ازدواج جوانان، خطر بالا رفتن سن ازدواج و پایین آمدن سن فحشا، از جمله مسائل وجود در جامعه است که باید در تمامی عرصه ها مورد توجه قرار گیرد.”
با اینهمه باید توجه کرد که تنها انتقاد از وضعیت بحرانی جامعه ایران کمکی به حل مشکل نکرده است. مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی چند سال پیش اعلام کرد که “بر اساس آمار به دست آمده از دختران فراری در شهر تهران، میانگین سن دختران فراری ۹ تا ۱۷ سال است.” و رییس انجمن جامعه شناسی ایران نیز در سال ۱۳۹۰ اعلام کرد که سن روسپی گری در ایران حدود هشت تا ده سال کاهش یافته و از سن ۲۰ تا ۳۰ سال به ۱۲ تا ۱۸ سال رسیده است.
انتشار آمارهای باورنکردنی از وضعیت بحرانی جامعه ایران به موضوعی تکراری در سالهای اخیر تبدیل شده است. اوایل آذر ماه، علی مطهری فاش کرد که اخیرا گزارشی از آسیبهای اجتماعی در ایران به سیدعلی خامنهای ارائه شده و “شنیدم رهبری خودشان ۶ ساعت وقت گذاشتهاند و گزارش را شنیدند و در آخر گفتند که خودشان مسئولند و در برخی حوزهها نیز اشک ریخته و گریه کردهاند. این نشان میدهد این مسأله مهمی است و حاکی از نفوذ فرهنگی میباشد.”
به نظر میرسد که رهبر جمهوری اسلامی در این سالها بجز “اشک ریختن”، اقدام عملی دیگری برای حل بحرانی که هر لحظه در حال گسترش است نکرده باشد.