جمهوری اسلامی: یک دیکتاتوری

نویسنده

ganjiakbar603.jpg

ایزابل لانگلوا

اکبر گنجی، به دلیل تحقیق در مورد نقش رییس جمهور سابق رفسنجانی در قتل مخالفان [سال 1998] به مدت شش سال به زندان ‏افتاد. این روزنامه نگار و نویسنده که اکنون در ایالات متحده زندگی می کند، اخیراً برای دریافت جایزه آزادی جان هامفری به ‏کانادا سفر کرده. آلترناتیو در مدت اقامت اکبر گنجی در کانادا با او مصاحبه ای انجام داده است.‏

او نحیف و خنده رو است؛ یک روشنفکر جنگ آزموده و یک مدافع حقوق بشر فکور. گویی مطالب زیادی برای بازگو کردن دارد. ‏در دوران فعلی ایرانی بودن به واقع سخت است. و بسیار مشکل است که شخصی عاشق کشور خود باشد و در عین حال با برداشت ‏ها و پندارهایی که به اشتباه نسبت به کشورش شکل گرفته مبارزه کند؛ برداشت هایی که تنها رفتار حکمرانان کشورش در آنها ‏منظور شده و نه عموم مردم. به راستی که سخت است شخصی در آن واحد جرج بوش ها و احمدی نژادهای جهان را مورد انتقاد ‏قرار دهد.‏

سخنانش ساختار یافته، آرام و موشکافانه است. او می گوید: “ایران یک دیکتاتوری کلاسیک است، نه یک حکومت استبدادی یا ‏فاشیست. یک دیکتاتوری تنها بر مخالفان خود تکیه می کند. مذهبی های محافظه کار در رأس قدرت هیچ علاقه ای ندارند که رسانه ‏ها به نقش و عملکرد آنها بپردازند. آنها از 30 سال پیش تاکنون به مانند دیگر حکومت های استبدادی رفتار کرده اند. آنها می ‏خواهند تنها یک عقیده و رأی واحد را تحمیل کنند، ولی نتوانسته اند.” این مسأله موجبات سانسور و سرکوب را فراهم کرده است. ‏اکبر گنجی به خوبی می داند که با این حال، عقاید مخالف مطرح می شوند و او نیز دقیقاً همین کار را کرده و بهای آن را با زندان و ‏سپس جلای وطن پرداخت کرده. او می افزاید: “امروز با وجود وسایل ارتباطی، و در وهله اول تلفن همراه، دیگر داشتن کنترل ‏کامل بر اطلاعات ممکن نیست.” ‏

اگر در ایران تنها یک رادیو و تلویزیون وجود دارد و هر دو نیز از سوی دولت کنترل می شوند، ولی ده ها روزنامه و مجله نیز ‏وجود دارند. البته اکثر آنها از پرداختن به مسایل سیاسی دوری می کنند و تنها سه یا چهار روزنامه به عنوان “اصلاح طلب” ‏شناخته می شوند. با این حال، حتی اگر تمامی رسانه ها محافظه کار باشند، ولی عقاید و طرز تفکرشان یکسان نیست. پس از آن می ‏توان به اینترنت و رادیوهایی اشاره کرد که از خارج از کشور پخش می شوند، مانند بی بی سی، صدای امریکا و همچنین ‏رادیوهایی که در آلمان و فرانسه قرار دارند.‏

از نظر اکبر گنجی، اپوزیسیون، یعنی جناح اصلاح طلب، از شک و تردیدها به دور نیست. این روزنامه نگار مخالف در این ‏خصوص می گوید: “آنها وانمود می کنند که دلیل شکست شان در انتخابات اخیر، رسانه های مستقل بوده اند.” نباید فراموش کرد ‏که در نزد اصلاح طلبان نیز تندروهایی هستند که برخلاف جناح محافظه کار فکر نمی کنند. گنجی می افزاید: “آنها دیگر به ‏استقلال رسانه ها معتقد نیستند و تصورشان این است که رسانه ها باید به تمامی چراغ های قرمز وضع شده توسط حکومت احترام ‏بگذارند. پس تفاوت آنان با محافظه کاران چیست؟” ‏

از نظر اکبر گنجی، شکی نیست که اصلاح طلبان به دلیل عملکرد خودشان شکست خورده اند و بیش از هر چیز به این دلیل که به ‏وعده های خود عمل نکرده اند. مردم، مأیوس از عملکرد اصلاح طلبان، ترجیح داده اند که به جای رأی دادن به نفع آنها، انتخابات ‏مجلس را بایکوت کنند. گنجی می افزاید: “رسانه ها باید برای اطلاع رسانی و گفتن حقایق تلاش کنند. گفتن حقیقت جزو قوانین ‏اخلاقی و اصول پایه در روزنامه نگاری است. این مسأله همیشه با حکومت بر سر قدرت، حال هر حکومتی که باشد، در تعارض ‏قرار دارد. بدین طریق می توان به مسایل جنجالی و بزرگ، مانند رسوایی واترگیت در ایالات متحده پرداخت. مسؤولیت ما این ‏است که اخبار را منتشر کنیم. اگر نسبت به این مسؤولیت بی تفاوت باشیم، پس فایده انتشار روزنامه چیست؟” ‏

ولی در ایران پرداختن بهای این وظیفه و مسؤولیت می تواند بسیار سنگین تمام شود. گنجی در ادامه می گوید: “به مانند هر ‏دیکتاتوری، اکثر روزنامه نگاران می خواهند حقایق را بنویسند، ولی همه حاضر به پرداختن این بها نیستند. حتی در یک ‏دموکراسی نیز همه حاضر نیستند به اخباری مانند واترگیت بپردازند. من شخصاً پذیرفته ام که بهای آن را پرداخت کنم.“‏

آقای گنجی در سال 1979 در زمان انقلاب اسلامی، یک دانشجوی جوان بود. او رؤیای انقلابی را در سر می پروراند که ‏پیامدهایش آزادی و عدالت باشند، ولی خیلی زود پس از چند سال توقعاتش از این انقلاب کاهش یافت. اکنون 30 سال پس از آن ‏واقعه دیگر به هیچ وجه خوش بین نیست. او می گوید: “البته امروز وضعیت خیلی بهتر شده و گشایش بیشتری برای گفتگو وجود ‏دارد. حتی می توان گفت که با گذشته قابل مقایسه نیست. اکنون بردباری بیشتر شده و برای بیان اختلاف نظر، دیگر به مانند گذشته ‏سلاح را از رو نمی بندند.” این مخالف سپس با لبخندی غم انگیز می افزاید: “ولی هنوز از داشتن یک وضعیت تمام عیار بسیار ‏دور هستیم.“‏

اکبر گنجی در پایان اظهار امیدواری می کند که با سفر خود به کانادا بتواند برخی ایده های نسنجیده درخصوص ایران را از بین ‏ببرد. او در این باره می افزاید: “یک اختلاف بسیار بزرگ بین جامعه و دولت ایران وجود دارد. ایران یک کشور بسیار جوان ‏است و جوانان در مدرن کردن جامعه بسیار فعال اند. بیش از 50 درصد از دانشجویان دانشگاه ها را دختران تشکیل می دهند و ‏قوانین در قبال آنان بسیار محدودکننده است، ولی جامعه معمولاً دید بسیار مثبتی نسبت به زنان دارد. جنبش زنان نیز بسیار قوی ‏است.“‏

آقای گنجی که مطالب بسیاری در زمینه حقوق زن نوشته معتقد است که پرداختن به وضعیت زن بسیار مهم است. به گفته او، ‏‏”وضعیت زنان در اکثر کشورهای همسایه ایران وخیم است”.‏

گنجی در پایان با اشاره به این که اگر انتخابات آزاد در ایران برگزار می شد، برخلاف دیگر کشورهای مسلمان، بی شک ‏اسلامگرایان با شکست روبه رو می شدند، می گوید: “زیرا 30 سال است که حکومت آنها بر ما حکم می راند و ما به خوبی می ‏دانیم که چنین حکومتی نتیجه نمی دهد.” ‏

منبع: آلترناتیو، 30 نوامبر 2007‏

مترجم: علی جواهری