گفت و گو

نویسنده

گفت و گو با ابراهیم شیبانی کارگردان فیلم “هیچ کجا هیچ کس”

نگارش فیلمنامه 3 سال طول کشید

 

 

چطور شد به فیلمنامه ای از احمد رفیع زاده رسیدید؟

احمد رفیع زاده بعد از نگارش سریال “ساعت شنی” بود که توسط مهدی حسینی وند با هم آشنا شدیم. گپی با هم زدیم تا به فیلمنامه “هیچ کجا، هیچ کس” رسیدیم.

 

گویا قرار بود این فیلمنامه خیلی پیشتر توسط شخص دیگری ساخته شود چرا به مرحله اجرا نرسید؟

گویا به ترکیب کارگردان و تهیه کننده پروانه ساخت داده نشده بود.

 

به نظر می رسد در نگارش فیلمنامه وسواس زیادی داشتید که مدت زیادی نگارش فیلمنامه طول کشید تا به مرحله ساخت برسد؟

فیلمنامه 3 سال در حال بازنویسی بود تا به مرحله اجرا رسید.

 

ظاهرا با تهیه کنندگان مختلفی هم وارد مذاکره شدید.

نه، فقط سال 88 پروانه ساخت این فیلم را با منوچهر شاهسواری گرفتیم که در آن مقطع شرایط مساعد مالی برای تولید این فیلم برایمان فراهم نشد.

 

چرا اینقدر روی بازنویسی فیلمنامه وسواس داشتید؟

 مهم ترین بخش یک فیلم، فیلمنامه آن است. فیلمنامه “هیچ کجا هیچ کس” به دلیل نوع روایتش دقت و زمان بیشتری را طلب می کرد باید روی جزییات کار می کردیم. فیلمنامه می طلبید که به صورت گروهی روی جزئیاتش کار شود.

 

چند نفر با احمد رفیع زاده بازنویسی فیلمنامه را انجام دادند؟

احمد مرادپور، منوچهر شاهسواری، حسن کلامی و محمدرضا مویینی.

 

 تمام این افراد پیشینه خوبی هم به لحاظ کاری در سینما دارند.

دقیقا. این دوستان به عنوان مشاور در بازنویسی ها با ما همکاری داشتند. سال 90 امیر عربی هم به تیم ما اضافه شد. در 3 سالی که روی فیلمنامه کار میکردیم چیزی نزدیک به 10 بار فیلمنامه بازنویسی شد.

 

آن طور که تعریف می کنید فیلمنامه پرچالشی به لحاظ کارگردانی انتخاب کردید که ممکن بود حتی جزئیات فیلمنامه در مرحله ساخت، اجرایی نشود. چرا اصلا این فیلمنامه را انتخاب کردید؟

بخش عمده ای از جزییات به اجرا درآمد و همین که با فیلمنامه پر از جزییات روبه رو بودم برایم جذاب بود. روایت متفاوت فیلمنامه به این معنی است که بخشی از داستان فیلمنامه از مقطع صفر تا 60 تعریف می شود و بخش دیگر از 61 تا 100، این دو مقطع در کنار هم روایت می شوند و در این بین ما گذر زمان را هم می بینیم و این نوع روایت را باید با دقت و وسواس انجام می دادم. این پیچیدگی موجود در فیلمنامه برایم به عنوان کارگردان جذاب بود. مضاف بر این که فیلمنامه “هیچ کجا، هیچ کس” لایه های اجتماعی بسیار زیادی دارد که مهم ترینش بحث خانواده است.

 

موضوع جالبی است چرا که این باب در حال حاضر میان نسل جدید و خانواده ها گفت وگویی دیده نمی شود.

بله و جوانان امروزی به دل اجتماع می زنند و ظاهرا خبر از مشکلات چندین برابر اجتماع ندارند.

 

شاید این طور هم بتوانیم برداشت کنیم که فیلم “هیچ کجا، هیچ کس” متفاوت از دیگر فیلم های شماست.

تا حد زیادی بله.

 

6سال از آخرین فیلمتان در سینما می گذرد.

بله.

 

قرار بود در مقطعی فیلمنامه “آتش برای رقص” را بسازید. چه شد که این فیلم به سرانجام نرسید؟

“آتش برای رقص” با مشکلات تولید همراه بود و ما نتوانستیم در آن مقطع آن را بسازیم.

 

آقای شیبانی وقتی به ترکیب بازیگران این فیلم و آثار قبلیتان نگاه می کنیم همکاری شما با ستاره ها کاملا مشهود به نظر می رسد.

از نظر من در سینمای ایران ستاره وجود ندارد. بازیگران خیلی خوبی داریم . در تمام دنیا ستاره های سینما برای فیلم ها اعتبار هنری و مالی می آورند. به اعتقاد من تعریف ستاره بسیار متفاوت است که جای بحث مفصلی دارد.

 

شاید تمایل شما با بازیگران حرفه ای بیشتر باشد.

بله، با این تعریف موافقم. معتقدم باید فیلم سینمایی با بازیگر حرفه ای، با دانش و متخصص ساخته شود مانند فیلمبردار، طراح و … که در حیطه کاری خود تخصص دارند، مضاف بر این که بر اساس فیلمنامه و نقش هایی که داشتیم بازیگران را انتخاب می کنم البته از بازیگران جدید همچون بهاره کیان افشار هم بر اساس ضرورت فیلمنامه، دعوت به کار کردیم.

 

بعضی از کارگردانان از بازیگران غیر چهره برای اینکه فضای رئال تری به فیلمشان ببخشند استفاده می کنند و معتقدند بازیگران کار را قابل باور می کنند.

اینکه چه نقشی را چه کسی بازی کند فیلمنامه و ساختار آن مشخص می کند. در فیلم “نفس عمیق” ترکیبی از بازیگران ناشناخته حضور دارند که بعدها هم خیلی در فیلمی بازی نکردند. چون اول فیلمنامه و ساختار و بعد نگاه کارگردانش به همه این ها وابسته است انتخاب نوع بازیگر.

 

علاقه مندی به حضور عوامل حرفه ای در پشت صحنه فیلمتان هم دیده می شود.
 بله، در فیلم های کوتاهم، من از گروه حرفه ای سینما چون آقایان آلادپوش و خرقه پوش استفاده کردم. سینما یعنی تخصص و باید از بازیگران تا عوامل، افرادی متخصص در فیلم حضور داشته باشند.

 

همکاری با حسین جعفریان چطور بود؟

بی نظیر. دانش و شناخت آقای جعفریان نسبت به کارشان و سینما بسیار بسیار بالاست. آقای جعفریان هیچ وقت چیزی را به کار اضافه نمی کند که فقط فیلمبرداریش دیده شود که اتفاقا بالعکس، تمام تلاشش در کار اینگونه بود که فیلمبرداری از فیلم به هیچ وجه بیرون نزند و در خدمت کلیت اثر باشد. تمام ایده هایشان در راستای فیلمنامه و داستان است نه دیده شدن توانایی هایشان.

 

آقای شیبانی، با کیوان مقدم که صحبت می کردم خیلی راضی بود از همکاری با شما و این که 80 درصد ایده هایی که در زمان پیش تولید در طراحی صحنه در ذهن داشت به مرحله اجرا درآمد.

 به هر حال باید این اتفاق می افتاد. 3سال وقت گذاشتم با گروهی حرفه ای چرا نباید ایده هایم به مرحله اجرا برسد. بخش عمده ای از لوکیشن های این فیلم را کیوان ساخته است.

 

تعدد لوکیشن هم در فیلم داشتید.

بله. چیزی نزدیک به 40 تا 45 لوکیشن در این فیلم عوض کردیم. در شهرهای تهران، جاده های شمال و کیش فیلمبرداری داشتیم.

 

بازیگران فیلم گریم مشهودی ندارند.

این شناخت سعید ملکان از چهره پردازی را می رساند. همه چیز کاملا طبیعی شده و شاید تنها انداختن یک خط در کنار ابروی رضا کیانیان خود در جهت پرداخت این کاراکتر بسیار به ما کمک می کرد. اینجاست که تأثیر آدم های حرفه ای و صاحبنظر در فیلم مشخص می شود.

 

از اکران فیلمتان در سینمای مطبوعات برج میلاد صحبت کنیم. در روز اول جشنواره در اولین سانس چه نظری دارید.

خیلی ترسناک است (می خندد) در پایان سی ویک سالگی هستم و جشنواره هم در آستانه سی ویک سالگی و فیلم من سانس اول جشنواره، کمی دلهره دارم.

 

این دلهره طبیعی است، اما چه پیش بینی از دیده شدن فیلمتان دارید؟

 

محمدرضا فروتن ، مهناز افشار و رضا کیانیان در فیلم “هیچ کجا، هیچ کس” از آن قالب همیشگی خود خارج شده اند.

اجازه بدهید ببینیم.

 

نظرتان راجع به هیأت داوران جشنواره امسال چیست؟

تا این جای جشنواره به جز چند مورد معدود ، نظرات هیأت انتخاب و جمع داورها را منطقی و معقول می دانم. همچنین خوشحالم که این گروه هیأت داوران که از فیلمسازان سینمای ایران هستند قرار است در مورد فیلم داوری کنند.

 

اما خیلی ها به این ترکیب هیأت داوران انتقاد دارند.

هر کدام از این داوران از صاحب نظران حوزه سینما هستند و نظراتشان در خصوص دیگر بخش ها، از فیلمنامه تا موسیقی و صداگذاری کارشناسی است و حائز اهمیت است.