یکی از بزرگترین شر آفرینان سینمای ایران سال ها از ایران دور بود و از حرفه اش دورتر… اما هر گاه فرصتی به چنگ آورد نشان داد که هنوز قلبش برای انجام حرفه ای که با سخت کوشی در آن خبره شده، می تپد و از آن مهم تر “به خاطر مردم کشورم، غیر از این مملکت در هیچ جای دنیا نمی توانم کار کنم….” روز در تهران پای حرف های جلال پیشوائیان نشسته است.
گفتگو با جلال پیشوائیان
عاشقی ممنوع ؟!!
ساموئل خاچیکیان نه فقط کارگردان و تدوینگری برجسته، بلکه یکی از کاشفان بزرگ استعداد بود. بازیگران بسیاری با وی آغاز کردند و بعدها تبدیل به چهره های موثر سینمای ایران شدند. یکی از آنان جلال پیشوائیان است که با یک قدم تا مرگ[1340] به تماشاگران معرفی و بعدها تبدیل به بزرگ ترین شر آفرین های سینمای ایران در دو دهه بعدی شد. جلال در سریال غارتگران و نقش عمرخان نیز استانداردهای تازه ای در بازی نقش های منفی از خود به جا گذاشت، اما وقوع انقلاب باعث شد تا فاصله تصاویر روی پرده بازیگران با هویت واقعی شان مخدوش و بسیاری خانه نشین شوند. جلال نیز یکی از این بازیگران بودکه به دلایل مختلف سال ها از ایران دور بود و از حرفه اش دورتر…. اما هر گاه فرصتی به چنگ آورد نشان داد که هنوز قلبش برای انجام حرفه ای که با سخت کوشی در آن خبره شده، می تپد و از آن مهم تر “به خاطر مردم کشورم، غیر از این مملکت در هیچ جای دنیا نمی توانم کار کنم…”
خیلی ها فکر می کنند شما ایران نیستید. چه خبر و چه می کنید؟
یکی- دو پیشنهاد تله فیلم و سریال تلویزیونی داشتم که راستش را بخواهید خیلی به من نزدیک نبود و حس کردم بهتر است از دوستان عذرخواهی کنم. درحال حاضر در تله فیلم “ شب های گناه” بازی می کنم.
از کارهایی که آماده پخش یا اکران دارید، صحبت کنید؟
کاری با اکبر صادقی داشتم به نام “مقلد شیطان” که یک تله فیلم نود دقیقه ای است و شاید به سینمایی تبدیل شود. کاری هم با آقای تکاور داشتم به نام “غریبه از قریب” و در سریال “در چشم باد” آقای جعفری جوزانی هم که حضور دارم. فیلمی هم با موسسه آوینی به نام “ تله روباه” کارکردم که قرار است سینمایی شود. کار بعدی هم فیلم آقای روئین تن است که در این کار در خدمت تعداد زیادی از دوستان بازیگر بودم.
آخرین بار که تماشاگران جلال پیشوائیان را دیدند در مجموعه هر شبی “کمربندها را ببندید” بود…
بله، آخرین بار با سریال “کمربندها را ببندید” میهمان خانه های مردم عزیزم بودم. اما درآن کار اتفاقی افتاد که باعث ناراحتی من هم شد و احساس کردم که دیگر باید از گروه جدا شوم. حدود یک ماه درآن مجموعه حضور داشتم و در چند قسمت آن بازی داشتم. خیلی کار برایم دلچسب بود. خودم هم خیلی خوب با آن کار ارتباط برقرار کرده بودم. یک روز مشغول کار بودیم که مدیر تولید سراغ من آمد و گفت: آقا امروز که کار تمام شد تشریف بیاورید دفتر من! خلاصه بعد از اینکه همدیگر را دیدیم، گفتند از تلویزیون به ما پیغام دادند که شما نباید در این کار حضور داشته باشید!! گفتم چرا؟ شما شش ماه با من قرارداد دارید. از مطالبی صحبت کردند که من بعد از پیگیری هایی که داشتم متوجه شدم این مسئله نبوده است. اتفاقا چند بار خودم تلویزیون رفتم تا متوجه شوم داستان چه بوده است که موفق نشدم. و تا به امروز هم علت این مسئله را متوجه نشدم.
واکنش مهدی مظلومی درآن زمان در برابر این مسئله چه بود؟
ایشان هم از این مسئله خیلی ناراحت شدند و معتقد بود تازه داشتیم راه می افتادیم که این طور شد.
گویا خیلی وقت نیست از مسافرت خارج از کشور بازگشته اید. سفر تان کاری بود؟
من چند روز قبل از ماه مبارک رمضان به ایران برگشتم. من برای دیدار با خانواده ام فقط از ایران خارج می شوم و از آنجا که واقعاً نمی توانم هیچ جا غیر از وطن خودم دوام بیاورم، خیلی سریع بازمی گردم. اتفاقا خیلی از دوستان خارج از کشور فعالیت می کنند. فیلمسازی می کنند و حتی پیشنهاد هم به من داده اند، اما من قبول نکردم.
شما چقدر مخاطب تلویزیون هستید؟
من هم اگر فرصت داشته باشم یکسری از کارها را دنبال می کنم و سعی می کنم در جریان کم و کیف کارهای مختلف باشم، اما بیشتر اوقات من به دیدن فیلم های خوب و درجه یک دنیا در کنار یک سری از دوستان همکار می گذرد و به غیر از این بیشترین وقت من به کشاورزی می گذرد که بعد از بازیگری که حرفه اصلی زندگی من است، بهترین سرگرمی برای اوقات فراغت من است.
شما در اغلب کارهایی که حضور داشتید نقش منفی یا ضد قهرمان را ایفا کردید، به نظر شما این شخصیت ها در فیلمنامه های ما به خوبی پرداخت می شود؟
به نظر من داستان و فیلمنامه باید طوری باشد که ضد قهرمانش آتش افروز باشد. او را به حدی باید منفی نشان دهیم تا قهرمان در کنتراست بهتر وبا شکل و شمایل بهتری در دل داستان دیده شود.
کار و بازی در فیلم کدام کارگردانان در خاطر تان مانده است؟
من تا به امروز افتخار کار با کارگردانان بزرگی را داشتم. بازی جلوی دوربین مسعود کیمیایی برای هر بازیگر افتخار است. آثار او مخصوصا کارهای گذشته اش، جزو آثار برتر سینمایی این مملکت است. آقای تقوایی و آقای مهرجویی کسانی هستند که بسیار علاقه مند هستم در کارشان حضور پیدا کنم. خدا رحمت کند با فریدون گله هم کارهای خوبی داشتم که هیچگاه فراموش نمی کنم. دوست دارم با مهدی فخیم زاده هم کار کنم که البته قرار بود این اتفاق بیفتد، اما بر اثر یک سوء تفاهم که ختم به خیر شد این مسئله رخ نداد.
اگر ناگفته ای از جلال پیشوائیان مانده…
من به عنوان فرزند این وطن و کسی که سال ها در این مملکت کار کرده و به مردم کشورش، علاقه مند است و به همین دلیل الان در ایران زندگی می کند، از مسئولان محترم تلویزیون توقع دارم شرایط را طوری بچینند که یک بازیگر بتواند رو در رو با مسئولان صحبت کند. دردش را بگوید… مدتی مجوز فعالیت مرا صادر نکردند و گردن فلان آقا انداختند. این حق طبیعی من است که بروم آن دوست محترم را ببینم و علت را جویا شوم! آیا من اجازه ندارم سئوال کنم چرا مرا ممنوع کار کردید؟ البته وقتی من سئوال کردم که چرا؟ گفتند تو ممنوع کار نیستی برو و فعالیت کن!! من به خاطر مردم و عشقی که به سرزمینم دارم، در هیچ کجای دنیا نمی توانم فعالیت کنم و البته خدا را شکر الان شرایط طوری شده که پیشنهادهای خوبی دارم و از میان آنها بهترین ها را انتخاب می کنم. ولی وقتی فلان تهیه کننده مجبور است به خاطر حرف بزرگواران نام مرا از گروه بازیگرانش حذف کند. امیدوارم بتوانم روزی با مسئولان ملاقات داشته باشم.