چهره♦ سینمای ایران

نویسنده
مهدی کیانیان

یکی از بزرگترین شر آفرینان سینمای ایران سال ها از ایران دور بود و از حرفه اش دورتر… اما هر گاه فرصتی به ‏چنگ آورد نشان داد که هنوز قلبش برای انجام حرفه ای که با سخت کوشی در آن خبره شده، می تپد و از آن مهم تر “به ‏خاطر مردم کشورم، غیر از این مملکت در هیچ جای دنیا نمی توانم کار کنم….” روز در تهران پای حرف های جلال ‏پیشوائیان نشسته است.‏

jalalpishvaeeanb.jpg

گفتگو با جلال پیشوائیان

‎ ‎عاشقی ممنوع ؟!!‏‎ ‎

ساموئل خاچیکیان نه فقط کارگردان و تدوینگری برجسته، بلکه یکی از کاشفان بزرگ استعداد بود. بازیگران بسیاری ‏با وی آغاز کردند و بعدها تبدیل به چهره های موثر سینمای ایران شدند. یکی از آنان جلال پیشوائیان است که با یک قدم ‏تا مرگ[1340] به تماشاگران معرفی و بعدها تبدیل به بزرگ ترین شر آفرین های سینمای ایران در دو دهه بعدی شد. ‏جلال در سریال غارتگران و نقش عمرخان نیز استانداردهای تازه ای در بازی نقش های منفی از خود به جا گذاشت، ‏اما وقوع انقلاب باعث شد تا فاصله تصاویر روی پرده بازیگران با هویت واقعی شان مخدوش و بسیاری خانه نشین ‏شوند. جلال نیز یکی از این بازیگران بودکه به دلایل مختلف سال ها از ایران دور بود و از حرفه اش دورتر…. اما هر ‏گاه فرصتی به چنگ آورد نشان داد که هنوز قلبش برای انجام حرفه ای که با سخت کوشی در آن خبره شده، می تپد و ‏از آن مهم تر “به خاطر مردم کشورم، غیر از این مملکت در هیچ جای دنیا نمی توانم کار کنم…” ‏

‎ ‎خیلی ها فکر می کنند شما ایران نیستید. چه خبر و چه می کنید؟‎ ‎

یکی- دو پیشنهاد تله فیلم و سریال تلویزیونی داشتم که راستش را بخواهید خیلی به من نزدیک نبود و حس کردم بهتر ‏است از دوستان عذرخواهی کنم. درحال حاضر در تله فیلم “ شب های گناه” بازی می کنم. ‏

‎ ‎از کارهایی که آماده پخش یا اکران دارید، صحبت کنید؟‎ ‎

کاری با اکبر صادقی داشتم به نام “مقلد شیطان” که یک تله فیلم نود دقیقه ای است و شاید به سینمایی تبدیل شود. کاری ‏هم با آقای تکاور داشتم به نام “غریبه از قریب” و در سریال “در چشم باد” آقای جعفری جوزانی هم که حضور دارم. ‏فیلمی هم با موسسه آوینی به نام “ تله روباه” کارکردم که قرار است سینمایی شود. کار بعدی هم فیلم آقای روئین تن ‏است که در این کار در خدمت تعداد زیادی از دوستان بازیگر بودم. ‏

‎ ‎آخرین بار که تماشاگران جلال پیشوائیان را دیدند در مجموعه هر شبی “کمربندها را ببندید” بود…‏‎ ‎‎ ‎

بله، آخرین بار با سریال “کمربندها را ببندید” میهمان خانه های مردم عزیزم بودم. اما درآن کار اتفاقی افتاد که باعث ‏ناراحتی من هم شد و احساس کردم که دیگر باید از گروه جدا شوم. حدود یک ماه درآن مجموعه حضور داشتم و در چند ‏قسمت آن بازی داشتم. خیلی کار برایم دلچسب بود. خودم هم خیلی خوب با آن کار ارتباط برقرار کرده بودم. یک روز ‏مشغول کار بودیم که مدیر تولید سراغ من آمد و گفت: آقا امروز که کار تمام شد تشریف بیاورید دفتر من! خلاصه بعد ‏از اینکه همدیگر را دیدیم، گفتند از تلویزیون به ما پیغام دادند که شما نباید در این کار حضور داشته باشید!! گفتم چرا؟ ‏شما شش ماه با من قرارداد دارید. از مطالبی صحبت کردند که من بعد از پیگیری هایی که داشتم متوجه شدم این مسئله ‏نبوده است. اتفاقا چند بار خودم تلویزیون رفتم تا متوجه شوم داستان چه بوده است که موفق نشدم. و تا به امروز هم علت ‏این مسئله را متوجه نشدم. ‏

‎ ‎واکنش مهدی مظلومی درآن زمان در برابر این مسئله چه بود؟‎ ‎

ایشان هم از این مسئله خیلی ناراحت شدند و معتقد بود تازه داشتیم راه می افتادیم که این طور شد.‏

‎ ‎گویا خیلی وقت نیست از مسافرت خارج از کشور بازگشته اید. سفر تان کاری بود؟‏‎ ‎

من چند روز قبل از ماه مبارک رمضان به ایران برگشتم. من برای دیدار با خانواده ام فقط از ایران خارج می شوم و از ‏آنجا که واقعاً نمی توانم هیچ جا غیر از وطن خودم دوام بیاورم، خیلی سریع بازمی گردم. اتفاقا خیلی از دوستان خارج ‏از کشور فعالیت می کنند. فیلمسازی می کنند و حتی پیشنهاد هم به من داده اند، اما من قبول نکردم. ‏

‎ ‎شما چقدر مخاطب تلویزیون هستید؟‎ ‎

من هم اگر فرصت داشته باشم یکسری از کارها را دنبال می کنم و سعی می کنم در جریان کم و کیف کارهای مختلف ‏باشم، اما بیشتر اوقات من به دیدن فیلم های خوب و درجه یک دنیا در کنار یک سری از دوستان همکار می گذرد و به ‏غیر از این بیشترین وقت من به کشاورزی می گذرد که بعد از بازیگری که حرفه اصلی زندگی من است، بهترین ‏سرگرمی برای اوقات فراغت من است. ‏

‎ ‎شما در اغلب کارهایی که حضور داشتید نقش منفی یا ضد قهرمان را ایفا کردید، به نظر شما این شخصیت ‏ها در فیلمنامه های ما به خوبی پرداخت می شود؟‏‎ ‎

به نظر من داستان و فیلمنامه باید طوری باشد که ضد قهرمانش آتش افروز باشد. او را به حدی باید منفی نشان دهیم تا ‏قهرمان در کنتراست بهتر وبا شکل و شمایل بهتری در دل داستان دیده شود. ‏

‎ ‎کار و بازی در فیلم کدام کارگردانان در خاطر تان مانده است؟‏‎ ‎

من تا به امروز افتخار کار با کارگردانان بزرگی را داشتم. بازی جلوی دوربین مسعود کیمیایی برای هر بازیگر افتخار ‏است. آثار او مخصوصا کارهای گذشته اش، جزو آثار برتر سینمایی این مملکت است. آقای تقوایی و آقای مهرجویی ‏کسانی هستند که بسیار علاقه مند هستم در کارشان حضور پیدا کنم. خدا رحمت کند با فریدون گله هم کارهای خوبی ‏داشتم که هیچگاه فراموش نمی کنم. دوست دارم با مهدی فخیم زاده هم کار کنم که البته قرار بود این اتفاق بیفتد، اما بر ‏اثر یک سوء تفاهم که ختم به خیر شد این مسئله رخ نداد. ‏

‎ ‎اگر ناگفته ای از جلال پیشوائیان مانده…‏‎ ‎

من به عنوان فرزند این وطن و کسی که سال ها در این مملکت کار کرده و به مردم کشورش، علاقه مند است و به ‏همین دلیل الان در ایران زندگی می کند، از مسئولان محترم تلویزیون توقع دارم شرایط را طوری بچینند که یک ‏بازیگر بتواند رو در رو با مسئولان صحبت کند. دردش را بگوید… مدتی مجوز فعالیت مرا صادر نکردند و گردن فلان ‏آقا انداختند. این حق طبیعی من است که بروم آن دوست محترم را ببینم و علت را جویا شوم! آیا من اجازه ندارم سئوال ‏کنم چرا مرا ممنوع کار کردید؟ البته وقتی من سئوال کردم که چرا؟ گفتند تو ممنوع کار نیستی برو و فعالیت کن!! من ‏به خاطر مردم و عشقی که به سرزمینم دارم، در هیچ کجای دنیا نمی توانم فعالیت کنم و البته خدا را شکر الان شرایط ‏طوری شده که پیشنهادهای خوبی دارم و از میان آنها بهترین ها را انتخاب می کنم. ولی وقتی فلان تهیه کننده مجبور ‏است به خاطر حرف بزرگواران نام مرا از گروه بازیگرانش حذف کند. امیدوارم بتوانم روزی با مسئولان ملاقات ‏داشته باشم. ‏