انتشار دو هزارمین شماره روزنامه روز آنلاین را به شورای سردبیری و تحریریه ثابت و غیر ثابت آن تبریک می گویم. رسم است که در جشن تولد حرفهای تعارف آمیز زده می شود اما من ترجیح می دهم به نکاتی اشاره کنم که جنبه تعارف و تعریف ندارد. انتقاد من ناظر به رسانه ای است که خود را ارگان یک گروه سیاسی یا مجموعه اپوزیسیون نمی داند، بلکه طبق شناسنامه اش از تعدادی “روزنامه نگار مستقل و اصلاح طلب” تشکیل شده که روز را برای “تحقق دمکراسی و حقوق بشر” و با اولویت خوانندگان داخل منتشر می کنند. با این پیش فرض نوشته ام را ادامه می دهم. فرض دیگر من این است که شورای سردبیری بر خط مشی روزنامه مطابق آنچه که در شناسنامه آمده است، نظارت و کنترل داردو می تواند خط مشی خود را اعمال کند. فرض سوم من این است که روز یک رسانه جدی و اثرگذار است و درست به همین دلیل باید به آن انتقاد کرد. در شناسنامه روز انلاین آمده : “این روزنامه، محصول مشترک جمعی از روزنامه نگاران مستقل و اصلاح طلب مدافع دموکراسی و حقوق بشر در داخل و خارج ایران است. یک شورای سردبیری، وظیفه تعیین سیاست های روز را به عهده دارد.”. روزنامه ای که خواستار شفافیت در فضای سیاسی و اجتماعی کشور است باید از خودش شروع کند و اعضای شورای سردبیری و دبیر سرویس ها و منابع مالی و اسپانسرهای خود را اعلام کند. علاوه بر این فضایی برای آگاهی از بازخورد مطالب و طرح انتقادهای خوانندگان ایجاد کند.
روز آنلاین سال ۸۴، در شرایطی منتشر شد که فضای داخلی به سمت انسداد اطلاع رسانی پیش می رفت. این روزنامه الکترونیکی ۸ سال دوام آورده است. در شرایطی که عمر رسانه ها در داخل و خارج به دلایل متفاوت کوتاه است، این یک نقطه درخشان درکارنامه روز است. دوهزارمین شماره روز انلاین مصادف شده با آزادی نسبی رسانه ها و به وجود آمدن فضای مناسبی برای انتشار روزنامه های جدید در داخل کشور. این تقارن را باید به فال نیک گرفت. تداوم و تثبیت این فضا، احتمالا کار رسانه هایی مانند روز آنلاین را سخت تر خواهد کرد. تجربه سال ۷۷ و ۷۸ نشان داد که اقبال مردم به رسانه های مستقل و آزاد داخلی بیشتر است. قاعده کار هم همین است که در داخل کشور رسانه های حرفه ای و معتبری داشته باشیم که علاوه بر جلب اعتماد عمومی در داخل، به عنوان منبع معتبر خبری و تحلیلی در خارج از کشور هم شناخته شوند. انتشار روزنامه های جدید به سردبیری شمس الواعظین و قوچانی و روزنامه نگاران برجسته دیگر و افزایش اعتماد به نفس روزنامه های اصلاح طلب موجود، بسیار نویدبخش است. واکنش روزآنلاین به باز شدن فضای رسانه ای در داخل کشور، ممکن است تندتر شدن و حرکت به سمت رادیکالیسم باشد تا بتواند خوانندگان خود را نگهدارد، اما اگر این رسانه بر اساس شناسنامه اش عمل کند قاعدتا شاخک های حسی خود را با فضای جدید تنظیم می کند و نگاه به داخل با رویکرد متعادل در آن تقویت می شود.
نقطه ضعف روزآنلاین که در اغلب رسانه ها دیده می شود، نگاه پررنگ سیاسی به همه مسایل کشور و ربط دادن همه چیز به سیاست است. ظاهرا همه چیز ذیل سیاست طبقه بندی می شود. وقتی تیترهای یک روزنامه همه چیز را در حال بحران و خرابی نشان می دهد، خواننده ممکن است غمگین و افسرده شود و تصمیم بگیرد اصلا به سایت یا روزنامه منتقد نگاه نکند. انتقاد های زیاد وتند و همه چیز را تیره و تار دیدن، خواننده را دچار نوعی اشباع سیاسی و مسمومیت ذهنی می کند. همچنان که اوضاع را یکسره گل و بلبل نشان دادن هم اعصاب خواننده را خط می اندازد. استاد شفیعی کدکنی دوسال خبر از گم شدن طفلی به نام شادی داد. یکی از کارهای رسانه ها این است که در شرایط غلبه فضای افسردگی دنبال این طفل بگردند.
تقریبا همه رسانه های منتقد در کمین نشسته اند که یک مقام دولتی چیزی بگوید و آن را سوژه کنند. عیبی ندارد که گفته یک مقام بهانه ای برای نوشتن شود. اما گزارش باید از سطح کَل کَل کردن های رایج عبورکند و اطلاعات دقیق در اختیار خواننده بگذارد و علاوه بر آن نویسنده در جایی که لازم است به کارشناس مراجعه کند و اگر مدعایی دارد برای اثبات آن دلیل بیاورد. متاسفانه در روزنامه نگاری نوعی حجم سازی رایج شده. یک تیتر خوب مثل قلاب ماهیگیری خواننده را صید می کند اما در پایان خواننده احساس می کند سرش کلاه رفته. نمونه این کارها را در میان گزارش های روز می توان دید. در بعضی از گزارش ها واقعا از کاه، کوه ساخته می شود. بعضی اسم ها و عکس های مقاله نویس ها هم از یک کیلومتری داد می زنند که اصلا لازم نیست سراغ ما بیایی. انگار ما را هزار بار خوانده ای و به سیاق انشاهای قدیم، البته واضح و مبرهن است که چه نوشته اند. وقتی خواننده به تجربه دریابد که فلان نویسنده مقاله دایما یک سری حرفها را تکرار می کند طبع وقت خود را برای خواندن مطلب تکراری تلف نمی کند و اگر روی مطلب کلیک کند دوسه سطر آن را می خواند و صفحه را می بندد.
وقتی اصل در یک رسانه انتقاد با دز بالا باشد، بعد از مدتی انتقادهای تند هم عادی می شود. در نتیجه افراد خاص، دست به جنجال آفرینی می زنند که دیده شوند. به همین دلیل است که یکباره نوشته یا طرحی را در روزنامه می بینی که نه با کار روزنامه نگاری مستقل جور در می آید و نه با رویه اصلاح طلبی و آدم را یاد افشاگری های روزنامه مرد امروز محمد مسعود می اندازد. ما مردمان یک کشوریم و چاره ای نداریم جز اینکه با هم زندگی کنیم. سیاست غیرسازی و خودی و غیر خودی کردن هموطنان فقط کار برخی نهادهای دولتی نیست. در میان مخالفان هم این رویه جاری است. روزنامه نگاران باید در جهت کاهش دشمنی ها بنویسند. وقتی یک تحلیلگر سیاسی مطلبی می نویسد که خواننده داخل کشور جرات و یا رغبت نمی کند از آن پرینت بگیرد و دست یک دوست یا همسایه و همکار بدهد آن مطلب بی تاثیر است. وقتی ادبیات یک روزنامه نگار یا فعال سیاسی آمیخته به متلک و دشنام سیاسی و نوعی نفرت پراکنی است هرچه در باره فواید دمکراسی و تحمل مخالف بگوید ارزش ندارد. دمکراسی با دامن زدن به احساسات غریزی مردم بدست نمی آید. یک روزنامه نگار مقیم خارج از کشور اگر برای خوانندگان داخل کشور می نویسد، به یاد داشته باشد که خواننده اش در فضای متفاوتی زندگی می کند.
روزنامه نگارانی که به هر دلیل درخارج از کشور زندگی می کنند اکثرا از تقسیم بندی و خط کشی بین داخل و خارج گلایه می کنند. حرف آنها درست است محل زندگی یک نفر تعیین کننده تفکر و سبک کار او نیست. اما برخی از روزنامه نگاران مهاجر با نوشته هایشان چنین خط فارقی را ترسیم می کنند. روزنامه نگاران باید قاعده کوهنوردی را رعایت کنند. گروه کوهنوردی پابه پای ضعیف ترین عضو گروه حرکت می کند. البته در روزنامه نگاری بحث ضعیف و قوی نیست و ممکن است این مثال ایرادهای دیگری هم داشته باشد، منظور من رعایت ملاحظات قانونی و فرهنگی جامعه است. روزنامه نگاران خارج از کشور می توانند به پرکردن فاصله ها کمک کنند. منظور من تن دادن به سانسور و یا دست برداشتن از انتقاد نیست منظورم پیرایش نوشته ها از کینه و بغض و اهانت و تندی است. می دانم که نمی توان به نویسنده امر و نهی کرد که چه بنویسد و چه ننویسد اما به هرحال وقتی که روزنامه الکترونیکی روز شورای سیاستگذاری دارد، لابد مکانیسم هایی برای اعمال سیاست های این شورا وجود دارد.