انتخابات مجلس هشتم با رد صلاحیت گستردهی نامزدهای اصلاحطلب و منتقد و دگراندیش، توسط هیاتهای اجرایی، و بعدتر، هیاتهای نظارت، هر روز روند غیرسالم خود را تکمیل میکند؛ فرجام کیفیت برگزاری انتخابات در مرحلهی بعدی -و نهایی- با اعمال نظارت استصوابی شورای نگهبان، مشخص و قطعی خواهدشد.
آشکار است که مجموعهی لابیها و چانهزنیهای شخصیتهای موثر و محوری در اردوگاه اصلاحطلبان با هستهی اصلی سیاستگذاری و مدیریت کلان انتخابات، و نیز حجم تمامیتخواهی اقتدارگرایان، در نهایت، “24 اسفند” را صورتبندی خواهد کرد. در این روند، اصلاحطلبان -به مثابه رقبای اصلی محافظهکاران- با موانع سخت و چالشها و مقاومتهای عمده و قابل توجهی، روبرو شدهاند و خواهند شد. مستقل از نحوهی رسیدگی به صلاحیت نامزدها- که موضوعی بسیار مهم و تعیینکننده در روند تکوین انتخابات محسوب میشود-، و صرف نظر از بحث هایی قابل تأمل و کلیدی (چون صیانت از آرای انتخابکنندگان)، مقولهای که به شکل غیرمستقیم و نامحسوستر از دو محور فوق بر سیر و سرانجام انتخابات تأثیرگذار است و فعلاً -به ویژه با توجه به ردصلاحیتهای “فاجعه”بار- در حاشیهای امنتر قرار گرفته است، عملکرد و رفتار رسانهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی است.
برکنار از نحوهی مواجهه و تبلیغات پرحجم صدا و سیما در روزهای منتهی به انتخابات که اثرات غیرقابل اغماضی بر کیفیت و کمیت مشارکت شهروندان دارد، عملکرد تبلیغاتی و رسانهای رسانهی رسمی حکومت در هفته های منتهی به انتخابات نیز قابل توجه و تحلیل است.
بدیهی به نظر میرسد که سیاست حاکم بر صدا و سیما، برکنار از دیدگاه ها و راهبرد جریان مسلط در بلوک قدرت نیست. این چنین، و در عمل، صدا و سیما بیش از آن که- و پیش از آن که- به مثابهی “رسانه ملی” ایفای وظیفه کند، سیاست های جریان واجد هژمونی در ساخت قدرت را محقق میسازد. این ادعا را به سهولت میتوان در رفتار تبلیغاتی، خبررسانی، تحلیلها و اطلاعرسانیهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی، ردیابی و مشاهده و اثبات کرد. به عنوان نمونه، دقیق شدن بر کیفیت اخبار دو بخش خبری 20 (مربوط به شبکه خبر) و بخش خبری 20:30 (مربوط به شبکه دوم) در چند هفتهی اخیر، نتایج در خور تحلیلی به همراه دارد. گفتنی است این دو بخش خبری، به عنوان مهمترین بخش های خبری، مورد توجه نگارنده قرار گرفته است. یکی (اخبار شبکه خبر) از شبکهای بینالمللی پخش میشود و با توجه به کیفیت اطلاعرسانیاش، به عنوان بدلی از خبر 20:30 شبکه دوم، متفاوت از دیگر بخشهای خبری سیماست؛ و دیگری (اخبار 20:30 شبکه دوم) از سیاسیترین شبکه سیما و با محتوایی متمایز از دیگر اخبار، مدتهاست اطلاع رسانی میکند. به عنوان چندنمونه- و نکته قابل توجه- میتوان به موارد زیر در موردعملکرد تبلیغاتی-رسانهای دو بخش خبری یاد شده، اشاره کرد:
1. انعکاس کامل اخبار جبهه اصولگرایان؛
2. برخورد طبقهبندیشده با اخبار جبهه اصلاحطلبان و لایه های گوناگون آن؛
3. عدم پوشش اخبار اپوزیسیون و طعن و تهمت به آنان ؛
4. تبلیغ غیرمستقیم و برجستهسازی برخی افراد و نامزدها؛
5. برجسته سازی جریان های رقیب یا موازی ائتلاف اصلاحطلبان؛
6. و…
اجمالاً- و برای تبیین بیشتر موارد فوق- میتوان گفت که به عنوان نمونه، علی لاریجانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، و شهابالدین صدر، دبیر اجرایی جبهه متحد اصولگرایان، از لطف ویژهای در این دو بخش خبری برخوردار میشوند. جالب اینجاست در حالی که مجلس و شورای نگهبان، نصب و الصاق پوستر توسط نامزدها را در رقابتهای انتخاباتی، ممنوع کردهاند، تصاویر و اظهارنظرهای آقایان به گونهای برجسته و کامل (کلوزآپ) و با آب و رنگ، از سیمای جمهوری اسلامی، در گسترهای چند ده میلیونی و به بهانهی اطلاعرسانی پخش میگردد. آن هم در حالی که همزمان، خبر “تبلیغات غیرمستقیم” بعضی از نامزدها در برخی از شهرها، منعکس میشود و مورد انتقاد قرار میگیرد! این وضع(تبلیغ و ترویج غیرمستقیم بعضی از نامزدها یا جناحهای سیاسی، توسط صدا و سیما) البته شامل برخی دیگر از افراد یا نامزدهایی که مدیریت کلان “رسانه ملی” “صلاح” ببیند آنان را نیز مورد توجه قرار دهد، میشود.
تبلیغ و انتشار اخبار جریان های موازی ستاد ائتلاف اصلاحطلبان، مانند جبهه آزادی و برابری خواهی- که ابراهیم اصغرزاده آن را نمایندگی میکند- یا ستاد مردمی اصلاحات- که مصطفی کواکبیان در آن فعال است- یکی دیگر از رفتارهای قابل اشاره محسوب میشود.
افزون بر اینها، برجسته سازی نقدها و انتقادهای درون جبهه اصلاحطلبان، به ویژه مانور بر اظهارات شخصیتهایی چون مهدی کروبی و سخنگوی حزب اعتماد ملی، قابل توجه است.
سیمای جمهوری اسلامی با مخاطبان چند ده میلیونی خود، نقشی را در روند تکوین انتخابات و پیروزی افراد یا جناح های گوناگون سیاسی ایفا میکند که قابل صرفنظر کردن نیست. فلان مدیر سابق فوتبال کشور ناگهان اینجا و آنجا و در پرمخاطبترین برنامههای ورزشی، ظاهر میشود و به اظهار نظر میپردازد؛ دیگر همراه رییس جمهور که حالا نامزد مجلس شده است به یکباره مورد توجه مضاعف قرار میگیرد و تصاویر او روی آنتن میرود؛ کارشناسان و صاحب نظران برنامه های مختلف تلویزیونی، هرچه به روز انتخابات نزدیکتر میشویم، طبقهبندی شدهتر و با تأمل و برنامهریزی دقیقتر، انتخاب و معرفی و “تبلیغ” میشوند…
پوشش رسانهای صدا و سیما قابل اغماض نیست؛ به عنوان یک نمونه دیگر، مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور در مصاحبهای زنده با بخش خبری 20:30 شبکه دوم سیما در تاریخ 3بهمن، تأکید مجری جوان را در مورد کیفیت رد صلاحیت نامزدها توسط هیاتهای اجرایی، چنین پاسخ گفت که نامزدهای وابسته به طیف اکثریت مجلس و اصولگرایان، بیش از نامزدهای وابسته به طیف اقلیت مجلس و جبهه دوم خرداد، رد صلاحیت شده اند (قریب به مضمون). پورمحمدی حتی در برابر اصرار مجری برای بیان درصد رد صلاحیت ها در بندهای گوناگون به کلیگویی پرداخت و از پاسخ جزیی و شفاف، پرهیز کرد. آیا میتوان تصور کرد و انتظار داشت که سخنگوی ائتلاف اصلاحطلبان با رقم و آمار، میزان و درصد رد صلاحیت نامزدهای طیف خود، و علل رد صلاحیت آنان را از طریق “رسانه ملی” بیان کند و توضیح دهد؟! پاسخ قطعاً منفی است؛ نه چنین چیزی رخ داده و نه میتوان چنین توقعی داشت.
صدا و سیما رفتار هیأتهای اجرایی و نظارت را در رد صلاحیت فلهای اصلاحطلبان و منتقدان و دگراندیشان، در عرصهای دیگر (رسانه) بازتولید و تکرار میکند. این وضع، در مراحل بعدی (نهایی شدن فهرست نامزدهای انتخابات مجلس هشتم) ادامه خواهد یافت و دستگاه تبلیغاتی عریض و طویل و بسیار تأثیرگذار و پرمخاطب صدا و سیما، همچنان پیچیده و نامحسوس، بر روند و نتیجه انتخابات آتی، اثر خواهد گذاشت.
انتخابات آزاد، سالم و عادلانه اگر نسبتی با نظارت استصوابی ندارد، و اگر محتاج برگزاری دقیق در مراحل مختلف (به ویژه روز رأیگیری و روند شمارش آراء) است، به همان میزان، نیازمند امکانهای تبلیغاتی عادلانه و رقابت سالم در عرصهی رسانه است؛ وضعی که با کمال تأسف شاهد آن نیستیم…