افغانها، غیر مجاز یا متجاوز مرزی؟

شیرزاد عبداللهی
شیرزاد عبداللهی

پنجاه هزار نفر از افغانستانی های ساکن شهرستان پاکدشت ورامین، “متجاوزان مرزی” هستند و میان متجاوزین مرزی با اتباع غیرمجاز تفاوت وجود دارد. این جمله تهدید آمیز، بخشی از واکنش هادی تمهیدی معاون سیاسی انتظامی فرمانداری پاکدشت به خبر تنبیه غیر انسانی ۴ دانش آموز افغانستانی است. تمهیدی خبر را از اساس کذب دانست و گفت: “در شهرستان پاکدشت ۱۰۰ هزار اتباع افاغنه حضور دارند که بیش از ۵۰ درصد آنان از متجاوزین مرزی هستند یعنی بدون هیچ گونه اوراق هویتی وارد کشور شده اند و میان متجاوزین مرزی با اتباع غیرمجاز تفاوت وجود دارد.” از خانواده های چهار دانش آموز تنبیه شده، دستخط گرفته اند که خبر تنبیه غیرانسانی دانش آموزان، دروغ است. یک طرف وزارت آموزش و پرورش و فرمانداری پاکدشت است و طرف دیگر خانواده چهار کودک بی گناه افغانستانی که به گفته معاون فرماندار احتمالا “متجاوز مرزی” به شمار می روند و یک زن افغانستانی که عضو انجمن اولیا و مربیان مدرسه بوده و خبر به نقل از او منتشر شده است. نتیجه این جدال نابرابر در فضایی که رسانه ها هم از ترس شکایت وزارت آموزش و پرورش جرات روشنگری ندارند، از پیش معلوم است. خانواده ها روایت مسئولان را تایید و همه گفته های خود را انکار کردند.

همه عناصر ماجرا در اختیار دولت است. به نظر من اکنون این قضیه از بُعد حقوق انسانها ارزش آن را دارد که رییس جمهور یک هیات بی طرف را مامور رسیدگی به ماجرا کند.هرچند پوست احساسمان کلفت شده و کمتر حادثه ای ما را بر می انگیزاند اما تلاش مقامات آموزش و پرورش و مسئولان محلی برای ماستمالی کردن یک اتفاق شنیع، از خود آن حادثه دردناک تر و زشت تر است. بر اساس اخبار موثق، خانواده چهار دانش آموز افغانستانی برای تکذیب خبر و دادن دست خط تحت فشار قرار گرفته اند. چهار کودک افغانستانی تهدید و مجبور به دروغگویی شده اند. منبع خبر خانم سکینه بهره مند تهدید به شکایت و اخراج از ایران شده و خانواده های کودکان مدرسه، جمعا تهدید شده اند که به خاطر انتشار این خبر مدرسه بچه هاشان تعطیل می شود. شناعت این اعمال از کار آن معلم خاطی، به مراتب بیشتر است. در ماجرای اصلی یک نفر خطا کرده اما اکنون یک سیستم برای پوشاندن و وارونه نشان دان ماجرا با روش های غیر اخلاقی دست به کار شده اند. اتباع افغانستان، امکان دفاع از خود را در این ماجرا ندارند و این امر مسئولیت ما را به عنوان انسان سنگین تر می کند.

محمد فاضل مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش، در باره نتیجه ارزیابی تیم اعزامی از سوی دفتر وزیر، در خصوص حادثه مدرسه حکمت پاکدشت گفت:‌ “ماجرا به این صورت که در رسانه‌ها منتشر شده، رخ نداده است و متاسفانه ماجرا بدجلوه داده شد. در پایه سوم دبستان مدرسه حکمت که ویژه اتباع افغان است، معلم مدرسه 4 دانش‌آموز پسر را که تکالیف خود را برای چندمین بار انجام نداده‌، به حیاط مدرسه فرستاده و مجبور می‌کند حیاط مدرسه را تمیز کنند. معلم این ۴ دانش‌آموز را تهدید می‌کند که اگر بار دیگر نیز تکالیف خود را انجام ندهند، آنها را وادار خواهد کرد تا سرویس بهداشتی مدرسه را با دست تمیز کنند.” فاضل افزود: “نامه‌هایی از سوی چهار اولیای دانش آموزی که تنبیه شده‌اند، داریم که اعلام کرده‌اند معلم مدرسه، فرزندشان را مجبور کرده تا زباله‌های حیاط مدرسه را جمع آوری کنند.” در واقع آقای فاضل با تایید کلیات مطلب، جنبه های پلید و غیر انسانی رفتار با دانش آموزان یعنی مجبور کردن آنها به انگشت زدن در چاه توالت و مکیدن انگشت را از داستان حذف کرده است.

مدیرکل دفتر وزارتی در ادامه گفت:‌ “خانمی که از اتباع افغان بوده… در تاریخ ۲۵ آذر ماجرا را به یکی از رسانه‌ها اطلاع می‌دهد اما ماجرا را به نقل از فرزند خود شرح می‌دهد، در حالی که فرزند وی اصلا دانش آموز این کلاس نیست”. آقای فاضل به این نکته اشاره نمی کند که خانم سکینه بهره‌مندی، عضو سابق انجمن اولیا و مربیان این مدرسه بوده و صلاحیت دخالت در موضوع و دفاع از دانش آموزان را داشته است. خانم بهره مندی گفته بود: «هفته گذشته بود که پسرم این ماجرا را برای من تعریف کرد. بعد از آن شنیدم مدرسه پدر و مادرها را خواسته، با آنها جلسه گذاشته و مدیر به آنها گفته که معلم خاطی را اخراج کرده و بهتر است که دراین‌باره شکایت نکنند، چرا که اگر به قول او دراین‌باره جار و جنجال راه بیندازند، مدرسه تعطیل می‌شود و فرزندانشان از درس و مشق می‌افتند. پدر و مادرهای این ۴ دانش‌آموز هم ترسیدند و به هیچ‌کس گزارشی دراین‌باره ندادند. ”

خانم بهره مندی در ادامه توضیح داده بود: “این ۴ بچه از بس ترسیده بودند کلا ماجرا را برای پدر و مادرهایشان تعریف نکرده بودند و این مدیر مدرسه بود که با خانواده‌ها جلسه گذاشته و اتفاق را برای آنها تعریف کرده بود. بعد از آن بود که خانواده بچه‌ها را پیدا کردم و با خود بچه‌ها هم حرف زدم و آنها به من گفتند که چنین اتفاقی افتاده است.” بر خلاف گفته آقای فاضل، خانم بهره مندی تنها به اظهارات فرزند خود اکتفا نکرده و ماجرا را از زبان خود بچه ها شنیده بوده. علاوه بر این، یکی از دانش آموزان به نام محمدرضا احمدی، مستقیما به خانم الناز محمدی خبرنگار شهروند گفته بود: “ما آن روز دفترمان را به مدرسه نبرده بودیم. آقا به من و ۳ نفر دیگه گفت از این به بعد یا درس می‌خوانید، یا… می‌خورید. ما خیلی گریه کردیم ولی آقا به امیرحسین گفت باید ما را به دستشویی ببرد، به او گفت که اگر ما این کار را نکنیم، او را خط کش می‌زند. بعدش امیرحسین ما را به دستشویی برد و حمید انگشت خودش را که داخل دستشویی کرده بود، خورد، من و بقیه اما انگشتمان را زدیم.”

خبرگزاری فارس به نقل از سایت پاکدشتی ها، گفت و گوی رئیس اداره آموزش و پرورش پاکدشت و معاون سیاسی انتظامی فرمانداری پاکدشت را بازتاب داده است. غلامعلی خانی، رئیس اداره آموزش و پرورش پاکدشت، خبر منتشرشده را کذب دانسته و گفته است: “با پیگیری های انجام گرفته و براساس شواهد و مستندات…هیچ گونه تنبیه رخ نداده است.” او با تکرار این ادعا که خانم سکینه بهره مندی، بنابرادعای فرزندش ماجرا را نقل کرده است؛ می گوید: “فرزندی که اصلا در جریان ماجرا قرار نداشته و برحسب ذات کودکانه، خبری کذب را برای مادر خود روایت کرده است.” خانی می گوید: “معلم صرفاً از روی دلسوزی تهدید به تنبیه کرده است و الا هیچ تنبیهی رخ نداده است.” رییس آموزش و پرورش می گوید: “اولیای این ۴ دانش آموز نیز یادداشتی را تنظیم و در آن، هرگونه تنبیهی را تکذیب کردند.” خانی در ادامه می گوید: “معلم، مدیر، اولیا و حتی ۴ دانش آموز مدرسه مذکور، تنبیه را تکذیب می کنند و فرد انتشار دهنده این خبر، خارج از دایره اتفاق واهی مورد بحث است و نقش دایه دلسوزتر از مادر را ایفا کرده است.”

به گزارش فارس هادی تمهیدی، معاون سیاسی انتظامی فرمانداری پاکدشت نیز در گفتگو با سایت پاکدشتی ها گفت: “طبق بررسی های انجام شده و براساس مستندات و شواهد، خبر منتشر شده در یکی از روزنامه های کشور، از اساس کذب است و تکذیبیه رسمی از طرف اداره کل آموزش و پروش شهرستان های استان تهران منتشر می شود. وی گفت: “در عصر حاضر، معلمی با ۲۶ سال سابقه تدریس، چنین تنبیهی را انجام نخواهد داد و این اتفاق دور از ذهن به نظر می رسد.” تمهیدی افزود: “وقتی خبر مذکور را مطالعه کردم، بغض کرده و منقلب شدم؛ زیرا باور نداشتم چنین تنبیهی برای دانش آموزان در نظر گرفته شده باشد.” معاون سیاسی انتظامی فرمانداری پاکدشت در ادامه گفت: “برای بررسی بیشتر، یک روانشناس با این ۴ دانش آموز صحبت کرد که نهایتاً، هر ۴ دانش آموز، آن تنبیه را تکذیب کردند.” اخبار منتشر شده از قول مسئولان محلی آموزش و پرورش و دفتر وزارتی و فرمانداری پاکدشت در باره این اتفاق پر از تناقض است.

اگر آنگونه که مسئولین گفته اند اتفاقی در مدرسه حکمت نیفتاده و یا یک تنبیه ساده در حد جمع کردن آشغالهای حیاط مدرسه بوده، چرا معلم کلاس سوم مدرسه حکمت را با ۲۶ سال سابقه ناگهان به دورترین نقطه شهرستان تبعید کرده اند؟ مدیرکل دفتر وزارتی می گوید: “ بعد از این ماجرا [ کدام ماجرا؟] اولیای دانش آموزان به مدیر مدرسه مراجعه کرده و ماجرا را گزارش می‌کنند، مدیر مدرسه نیز طی نامه‌ای در تاریخ ۸ آذر معلم را به اداره آموزش و پرورش پاکدشت معرفی می‌کند و اداره آموزش و پرورش نیز در تاریخ ۹ آذر به معلم توبیخ کتبی می‌‌دهد که این توبیخ کتبی عواقب حقوقی برای معلم همچون تاثیر در وضعیت ارتقاء و اختصاص پاداش به وی را به همراه دارد. در این ماجرا محل کار معلم نیز تغییر یافته و وی به دورترین نقطه منطقه یعنی مدرسه‌ای در روستای علی آباد منتقل می‌شود.” حتی اگر معلم دانش آموزان را مجبور به جمع کردن آشغالهای حیاط مدرسه کرده باشد، مستحق چنین تنبیهی نیست.

در اظهاراتی متفاوت، غلامعلی خانی رییس آموزش و پرورش پاکدشت؛ انتقال معلم پایه سوم مدرسه حکمت در آذر ماه را چنین توضیح می دهد: “معلم مذکور با ۲۶ سابقه تدریس، از چندی قبل درخواست انتقال و انجام کار سبک تر را داشت و با توجه به تعامل پائین وی با مدرسه و مشکلات جسمی، با درخواست انتقال او موافقت شد. ” تمهیدی معاون فرماندار پاکدشت که متوجه تناقض بین تکذیب خبر از بیخ و بُن و مجازات معلم شده، گفت: “انتقال معلم در این برهه از زمان به نوعی بی تدبیری آموزش و پرورش محسوب می شود.” تمهیدی افزود: “اگر واقعا چنین اتفاقی صورت می گرفت، مجازات معلم، سنگین تر از جابجایی و انتقال به مدرسه ای دیگر بود.” قاعدتا وقتی قرار است که معلم بیمار با ۲۶ سال سابقه به کار سبک تری گمارده شود اول توبیخ کتبی و بعد به دورترین روستای شهرستان تبعید نمی کنند! شاید پرده بعدی داستان ارتقای معلم خاطی باشد تا آقایان مانند آن داستان معروف ثابت کنند که اصولا نه خانی آمده است و نه خانی رفته است!