شیرین عبادی را تنها نگذاریم

میر حمید سالک
میر حمید سالک

همان طور که قابل پیش بینی بود که با وقوع درگیری نظامی در غزه افراطیون منطقه توش و توان تازه ای بیابند، در کشور ‏ما هم آتش این فتنه به جان جامعه افتاد. به بهانۀ چاپ اطلاعیه ای در روزنامۀ کارگزاران در مورد مسئلۀ غزه این نشریه، ‏بدون رعایت هیچ گونه تشریفات قانونی، توقیف می شود. حمله به سفارتخانه های خارجی و تشدید تنش بین ایران و ‏کشورهای جهان از جمله کشورهای عربی در دستور کار عده ای قرار گرفته است. همه می دانند که تندروان ایرانی از ‏بهبود رابطۀ ایران با جهان و سیاست های تنش زدایانۀ خاتمی دل خوشی نداشتند. ‏

در این فضای افراطی موج جدیدی از تهدیدها علیه شیرین عبادی و دوستانش شکل گرفته است. چندی پیش دفتر کانون ‏مدافعان حقوق بشر در تهران پلمب شد. پس از آن به بهانه ای واهی دفتر وکالت این بانوی آزاده مورد تفتیش قرار گرفت. ‏در این روزها هم خبر می رسد که عده ای، به بهانۀ دفاع از حقوق مردم غزه، آرامش را از خانه و خانوادۀ برندۀ جایزه ‏صلح نوبل سلب کرده اند. کسانی که در مقابل منزل عبادی تظاهرات می کنند، همان هایی هستند که مدتی است در مقابل ‏نمایندگی های سیاسی تعدادی از کشورهای جهان رژه می روند و حتی امکان می یابند به درون باغ تابستانی سفارت انگلیس ‏وارد شوند. در کشوری که تجمع چند جوان دانشجو، برای بازگشت سر کلاس درس و مشق شان، با شدیدترین برخوردها ‏مواجه می شود، چگونه عده ای، بدون حمایت کانون های قدرت، قادر هستند در هر مکانی که صلاح می دانند تجمع کرده، ‏به قدرت نمایی مشغول شوند؟

این تهدیدها علیه بانوی صلح جهان مسبوق به سابقه است. از روزی که خانم عبادی موفق شده است جایزه صلح نوبل را ‏دریافت کند، تا به امروز، زمانی را نمی توان یافت که ایشان بدون تهدید سپری کرده باشد. جایزه ای که در هر کشور ‏صاحب دموکراسی برای گیرنده اش می توانست کوهی از افتخار به همراه داشته باشد، در ایران موجب دردسرهای متعددی ‏برای این برندۀ ایرانی شده است. روزگاری اهالی توپخانه، او و دخترش را به بهایی بودن متهم می کنند. امروز هم دوستان ‏ساکنین کیهان فریاد برداشته اند که چرا او از حقوق کودکان غزه ای دفاع نمی کند؟ شاید آنها نمی خواهند بدانند که کودک ‏تهرانی، غزه ای و اشکلونی، فارغ از مسلمان، یهودی و یا بهایی بودن آنها، نزد عبادی از یک موقعیت برخوردار هستند. ‏حتماً دل ایشان برای هر کودک که در هر یک از نقاط دنیا، به هر علتی به قتل می رسد، به یک اندازه به درد می آید.‏

فشار بر بانوی صلح جهان در حقیقت یک روند ساده و تک گیر نیست. عبادی امروز نه به عنوان یک فعال سیاسی، بلکه به ‏عنوان فردی مدافع حقوق بشر پرچم دار حرکتی اصلاحی در کشور شده است. این آن چیزی است که تندروان به هیچ رو ‏قادر به پذیرش آن نیستند. به همین دلیل، از روز نخست که عبادی به این افتخار نایل آمد، راست گرایان افراطی تلاش ‏کردند، با وارد کردن انواع و اقسام برچسب های سیاسی بر وی و همکارانش، او را مورد هجوم قرار دهند. افراطیون ‏تصور می کنند، با توجه به شرایط حاکم بر جامعه، این پتانسیل در حرکت خانم عبادی و دوستانش وجود دارد که به عامل ‏وحدت در میان ناراضیان جامعه تبدیل شود. از این رو تلاش دارند از عبادی یک “آن سان سوجی” ایرانی بسازند. در این ‏شرایط امکان مواجهه با او را آسانتر، به هر طریق که می دانند، خواهند داشت. برای آنها مهم نیست که تمام تلاش خانم ‏عبادی و دوستانش دوری از هر گونه شائبۀ فعالیت سیاسی است.‏

رادیو و تلویریون ایران بعد از مرگ هارولد پینتر، نویسندۀ انگلیسی برندۀ جایزۀ نوبل به خاطر موضع مخالف وی با آمریکا ‏در جنگ با عراق، به نیکی یاد کرد. رسانۀ رسمی جمهوری اسلامی بارها از برنده شدن جایزه نوبل توسط این ادیب ‏انگلیسی یاد کرد. اما دریغ و صد افسوس که حتی یک بار حاضرشود از خبر دریافت این جایزه توسط این بانوی ایرانی ‏ذکری به میان آورد. معلوم نیست چرا باید مرغ همسایه غاز باشد؟ در همین زمان که شرکای مطبوعاتی دست راستی صدا ‏و سیما به ناسزا گویی به عبادی مشغول هستند، تنها گذاشتن وی و دوستانش توسط وفاداران به این ملک و ملت، به صلاح ‏این آب و خاک نیست. علم تکفیری که امروز علیه این مدافع حقوق کودکان، زنان و فعالان سیاسی بلند شده است، در حقیقت ‏چماقی است که بر سر تمامی جنبش مدنی در مجموع فرود خواهد آمد. بنا بر این فعالین این حوزه موظف هستند به دفاع از ‏سنگر اول خود برخیزند. زمستان به اندازۀ کافی سرد است. امیدوارم با فرو خسبیدن مساعی حرکت های اجتماعی بر ‏برودت آن افزوده نشود. ‏

خانه ام! سرد است هوایت، آسمانت تیره تار کی نشیند بر مشامم بوی گل بوی بهار ‏

‏ ‏