مهسا و مرجان وحدت و پری ملکی به همراهی گروه “ موسیقی اصیل ایرانی رفتند و لندن پر شداز طنین دلنشین موسیقی اصیل ایرانی.. بعد هم پای صحبت” هنر روز” نشستند…
این برنامه که با همیاری موسسه های “برعکس” و”میراث ایران” برگزار می شد، سبب ساز حضور دوباره ی علاقه مندان به موسیقی اصیل ایرانی در سالن کادگان هال شد، تا پس از گذشت ماه ها به نوعی خاطره ی حضور استاد شجریان در این سالن، تداعی شده باشد.
در این برنامه که از دو بخش کاملاً مجزا تشکیل شده بود، ابتدا مهسا و مرجان وحدت به همراهی سازهای نی و سه تار و پرکاشن به اجرای قطعاتی در دستگاه های شوشتری و بیات ترک پرداختند و سپس و در بخش دوم برنامه خانم پری ملکی و گروه خنیا قطعاتی را در آواز اصفهان و دستگاه چهارگاه اجرا کردند. در اجرای چهارشنبه شب گروه خنیا، سازهای دف و سنتور و تنبک و پیانو صدای پری ملکی را همراهی کردند. خانم ملکی که در تمام سالهای فعالیتش بیشتر به شعر و ترانه ی معاصر روی خوش نشان داده است این بار نیز در ساخته ی جدیدش، مثنوی “مرداب” فروغ را در مایه ی آواز اصفهان اجرا کرد تا ریتم شاد موسیقی و حزن بالذات شعر فروغ باعث اجماع نقیضین در این اثر شود. گفت و گوی اختصاصی روز با مهسا وحدت و پری ملکی پیش روی شماست.
حرف های پری ملکی
زنان آواز خوان ایران هر روز بیشتر می شوند…
خانم ملکی، در ابتدا لطفاً کمی از پیشینه ی گروه خنیا برای ما بگویید.
گرو خنیا از سال 1373 تاسیس شده است که در سالهای نخستین ما تنها برای بانوان برنامه اجرا می کردیم و از سال 79 توانستیم برنامه را برای همگان اجرا کنیم و آقایان هم به گروه ما اضافه شدند. البته هنوز هم در شهرستانها اجرا برای بانوان را داریم.
شما اولین خواننده ی زن ایرانی بودید که موفق به دریافت مجوز اجرا شدید، امروز احوال این راهی که شما آغاز کننده اش بودید چگونه است؟
بر تعداد زنان آواز خوان ایرانی روز به روز افزوده می شود. تعداد هنرمندانی که اجرا می کنند هم هر روز بیشتر می شوند. جوان های ما فوق العاده شده اند در طی این سالها. نمونه اش همین مهسا و مرجان که امروز کارشان را دیدید و من واقعاً امیدوارم که این روند همین طور ادامه پیدا کند و موسیقی سنتی ایران به بهترین نحو به کارش ادامه دهد.
شما هم به عنوان آموزنده ی موسیقی فعالیت داشته اید و هم به عنوان اجرا کننده ی آن، می خواستم بدانم چه فرق هایی بین این دو زمینه ی فعالیت وجود دارد؟
فرق که بسیار زیاد است. من بیست و چند سال است که مدرس موسیقی ام و خیلی ها را تعلیم دادم که امروز خواننده شده اند یا معلم موسیقی. البته کمتر هستند مدرسینی که اجرا هم بکنند ولی من همیشه فکر کرده ام که باید در هر دو زمینه تبحر داشت چرا که در هر اجرا نکات و تجربیات ارزنده ای نصیب هنرمند می شود که می تواند آنها را در اختیار دانش آموزانش قرار دهد. اما الزاماً هر مدرس خوبی اجرا کننده ایی خوب نیست.
و در باره ی موسیقی ای که جوانهای امروز بیشتر گوش می کنند. آیا درست است که موسیقی سنتی از اولویت جوانان خارج شده است؟
نمی شود این نکته را دقیق اعلام کرد. من قبل از پاسخ دادن به سوال شما بگویم که به نظر من برای رشد موسیقی باید تمام انواع آن وجود داشته باشند. در کشور ما هم. هر موزیسین باید به همه نوع موسیقی گوش بدهد و دگم نباشد. نمونه اش خود من. من به موسیقی متال، راک، پاپ و… گوش می کنم و به کنسرت هاشان هم می روم. همه ی اینها به تکمیل موسیقی کمک می کنند. موسیقی سنتی ما هم از بین نرفته است…
و از بین هم نخواهد رفت..
یقیتاً. موسیقی سنتی ما از بین نخواهد رفت چرا که هر هنرمندی باید ابتدا آن را دوره کند، حتی اگر بخواهد در سبک های دیگر فعالیت کند.
و این اجرای لندن، از ارتباط مخاطب با موسیقی راضی بودید؟
من در هر جای اروپا که برنامه داشتم، توانستم بسیار خوب با مخاطب ارتباط برقرار کنم.
فکر می کنید حضور ساز غربی در گروه به سهولت برقرار شدن این رابطه کمک کرده است؟
نه.معمولاً سازهای من تنها ایرانی است.
پساین پیانو…
این پیانو برای اولین بار بود که به گروه اضافه می شد. تنها در همین اجرای لندن. ولی در همین دو ماه پیش که در اروپا تور داشتم، فقط از سازهای ایرانی استفاده کردم.
اگر ناگفته ای باقی مانده…
آرزو می کنم شما ها که بیرون هستید، از موزیسین های ایرانی حمایت کنید و بگذارید که راهشان به خوبی پیش برود تا هنر موسیقی ما هم زنده و با صلابت باقی بماند.
پای حرف مهسا وحدت
هیچ مجوزی برای اجرابه زنان نمی دهند
اجرای لندن چندمین اجرای شما در خارج از ایران بود؟
ماقبلاً این کار را در آمریکا و نروژ و ایتالیا و فرانسه هم اجرا کرده بودیم.
و در میان این کشورها، کدام مخاطب بیش از بقیه با این موسیقی ارتباط برقرار کرد؟ منظورم البته مخاطب غیر ایرانی است.
نمی توانم به این سوال پاسخ دقیق بدهم. در همه جای دنیا اهل هنر از موسیقی سنتی ایران لذت می برند. اما شاید در ایتالیا و فرانسه مردم برای شنیدن موسیقی جدید کمی راحت تر باشند. و این را هم بگویم که در هر کشوری(فرهنگی) مردم یک واکنش و احساس خاص به این موسیقی داشتند و این گوناگونی برای ما واقعاً جالب بود.
دراین کاری که شنیدیم رگه های زیادی از شباهت با “ راز نو” ی آقای علیزاده و “ شب، سکوت، کویر” به چشم می خورد، این شباهت و تاثیر خواسته بود یا ناخواسته؟
نمی دانم.شاید ملودی های این دو کاری که اشاره کردید به ملودی کار ما شباهت داشته باشد. اما باید بگویم هر هنرمندی به هر حال از موسیقی ای که دوست دارد و زیاد به آن گوش می دهد تاثیر می پذیرد. ما هم این کارها را دوست داریم و دائماً این ملودی ها را زمزمه می کنیم پس اینگونه شباهت ها اجتناب ناپذیر است.
و اوضاع موسیقی سنتی در ایران، شرایط برای کار هنرمندان زن ایرانی چگونه است؟
هیچ مجوز اجرایی به زنان داده نمی شود. زنان در بهترین حالت می تواند تنها برای خانم ها اجرا کنند و مجوز اجرای سولو هرگز به خانمی داده نمی شود. در واقع اگر بخواهیم یک کنسرت کامل داشته باشیم باید حتماً صدای یک خواننده ی مرد هم همراه گروه باشد.
و نکته ی دیگر اینکه نگاه مردم غرب به موسیقی ایران بیشتر معطوف به موسیقی زیر زمینی است و سبک های راک و رپ، یعنی آنگونه ی موسیقی که در خود اعتراض سیاسی همراه داشته باشد با این توجه احساس نمی کنید کار موسیقی سنتی برای حضور و ادامه ی راه کمی دشوار تر شده باشد؟
درست است. در واقع موسیقی سنتی باید با یک نگاه جدید و ارائه ی فرم های تازه راهش را برای جذب مخاطب بیشتر هموار کند. البته این یک مشکل همیشگی بوده است که علاقه مندان به موسیقی سنتی معمولاً طیف گسترده ای را شامل نمی شوند. یک عده ی محدود و خاص هستند که با این موسیقی مانوس اند و کارها را دنبال می کنند. البته در کنار این موضوع بد نیست بگویم که اخیراً می بینم که جوانها هم به این موسیقی علاقه نشان می دهند و این البته که جای خوشحالی دارد.