افسردگی و خودکشی در میان زنان

مریم رحمانی
مریم رحمانی

1 ـ به خاطر پروژه ای تحقیقاتی سری می زنم به منطقه 4 تهران و البته خاک سفید؛ باید با زنان در رنج های سنی مختلف مصاحبه کنم. زن 36 ساله است، اهل روستایی از توابع اسفراین با پنج کلاس سواد؛ افسردگی فریاد می کشد از ذره ذره وجودش، اما کسی را ندارد تا او را مداوا کند. 36 ساله است و سختی روزگار پیرترش کرده. داماد دارد و هوو! داغ دارد و درد. بعد از تصادف و فوت پسر 14 ساله اش، شوهرش برای دلداری دادن به او زنی دیگر می گیرد و باز برای برداشتن بار از روی دوش او، زن دوم را می آورد در همان خانه! مرد زن گرفت چرا که حق اش بود؛ حقی که قانون گذار پیشکشش کرده بود. زن گرفت تا پسری داشته باشد تا تخمه اش بماند از پس مرگ او. اما زن حقی ندارد از این قانون. تحصیلات و کاری ندارد که در روستایشان مدرسه راهنمایی برای دختران نبود. البته پسران می توانستند به روستاهای دیگر بروند چرا که پسر بودند و دختر باید اول و آخر برود خانه بخت (بهتر است بگوییم نکبت که در صورت تصویب ماده 22 و 23 لایحه حمایت از خانواده، نکبت تر هم می شود برای زنان این خانه بخت)! او هیچ ندارد تا جدا شود از همسر بی وفایش، پس هر ثانیه زجر می کشد، که پناهی ندارد، که خانه امنی نیست در این کلان شهر ویران.

از خودم می پرسم اگر مجازات مردی که ازدواج دوم را بدون رضایت همسر اول انجام می دهد از قانون حمایت از خانواده مصوب سال 1353[با همه کاستی هایش] بعد از انقلاب ملغی نشده بود آیا باز شوهرش می توانست خوش خوشان زن دیگری بگیرد بی اذن او؟ آیا سردفتری بود که بدون اذن همسر اول حاضر شود خطر بسته شدن محضر و زندانی شدنش را به جان بخرد و ازدواج دوم مرد بی تعهد را ثبت کند؟

به منزل دیگری می روم زنی 74 ساله از اهالی استان فارس، با همه مهربانی مردمان این سرزمین در می گشاید برویم و داستان زندگی اش را نقل می کند. می گوید مادرش یکه زا بوده و پدرش به همین دلیل دوباره ازدواج کرده است. آه از نهادم در می آید؛ با خودممی گویم ببین قانون گذار ما چه کرده که مرد 40 ساله امروزی رفتار مردی را در 70 سال پیش تکرار کرده است؟!؟! راستی این واپسگرایی تا کجا ادامه خواهد یافت؟

2 ـ  برگه کمپین را جلوی زن جوانی می گیرم و شروع می کنم به توضیح؛ با خشم و با چشمانی اندوهبار نگاهم می کند و سفره دلش را باز. می گوید از زمانی که ازدواج کرده متوجه شده شوهرش مدام صیغه می کند. می گوید: سری بزن به دادگاه ها ببین هیچ حقی به زن نمی دهند. می گوید: چند وقت است دارم می دوم تا طلاق بگیرم نمی شود. نگاهش می کنم زیباست و جوان، پس شوهرش چه دردی دارد که مدام هر روز یکی را صیغه می کند؟ اگر قانون گذار صیغه را غیرقانونی اعلام کرده بود شوهرش می توانست اینگونه هوسرانی کند و دادگاه هم به او حق دهد؟

3 ـ  دیگر نمی دانم چه باید گفت؟ چه باید نوشت؟ چرا که انگار نمایندگان مجلس در گوش های شان پنبه گذاشته اند و قصد ندارند به حرفهای کسانی که دلسوز جامعه اند گوش دهند. نمی دانم چرا کسانی که باید اهل منطق و استدلال باشند لجبازی می کنند. این همه زن و مرد از طیف های فکری مختلف در نقد لایحه حمایت از خانواده می گویند، می نویسند و به جای آنکه نمایندگان به استدلال ها گوش سپارند، خیرخواهان جامعه را به سیاسی کاری و سیاه نمایی متهم می کنند.چرا نمایندگان مجلس به آمار آسیب های اجتماعی ایران نگاهی نمی اندازند و یک حساب دو دوتا، چهارتا با خود نمی کنند. این چه اراده ای است که قرار است جامعه ایران را به ته دره انحطاط پرتاب کند؟ اصلا تا به حال به آمار آسیب های اجتماعی توجهی کرده اند؟ اصلا نمی خواهد سراغ آمار بروند. نمایندگانی که دو زنه اند با دقت به وضعیت روانی و جسمانی همسر اول و فرزندانشان نگاهی بیاندازند. اصلا تا به حال شده به وضعیت خانواده شان توجه کرده باشند؟ آیا عدالت را رعایت می کنند؟ آیا هر دو همسر را به یک اندازه دوست دارند؟ یا یکی بوی کهنگی می دهد و دیگری سوگلی است؟ آیا عدالت این است که هر شب را با یکی بخوابند؟ آن وقت اگر یکی از دو همسر نیاز جنسی داشت و آن شب نوبت اش نبود چه؟ عدالت را چگونه برقرار می کنند؟…

4 ـ  مدام این روزها فکر می کنم سرانجام چه خواهد شد ؟ چه بلایی بر سر زنان ایران خواهد آمد اگر ماده 22 و 23 تصویب شود؟ بخصوص زنان طبقه پایین که بیشترین بی عدالتی ها را تحمل می کنند. مگر نه اینکه قانون وضع می شود تا عدالت در جامعه برقرار شود؟ ماده 22، 23 و 24 لایحه به اصطلاح حمایت از خانواده کجا مصداق عدالت است؟ اکنون که گرفتن همسر دوم قانونی نیست وضعیت جامعه ما اینگونه است اگر قانونی شود چه خواهد شد؟ در همه کشورهای مترقی دنیا وقتی قرار است قانونی را تصویب کنند از همه کارشناسان حقوقی، جامعه شناسان، روان شناسان… مشورت می گیرند. آیا در باره تمام مواد لایحه حمایت از خانواده این کارشناسی اعمال شده است؟ آیا از زنانی که به مجلس رفتند و با نمایندگان از نگرانی شان درباره این لایحه گفتند دعوت شد نظرات کارشناسی شان را ارائه دهند؟ البته که نه، پس چگونه می خواهند باور کنیم کار کارشناسی جامعی به عمل آمده است؟ اگر کارشناسی شده بود که این چنین صدای زنان از اسلامی تا سکولار را در نمی آورد. اگر کارشناسی شده بود که زنان اصولگرا این چنین اعتراض نمی کردند آنها که خودی اند اگر ما غیر خودی هستیم.

هرچه می نویسم خشم ام بیشتر می شود. اگر قرار است این لایحه برای ما دختران مجرد باشد که بی شوهر مانده ایم و می خواهند سبب تسهیل ازدواج ما شوند، باید بگویم که من اگر این قانون تصویب شود دیگر هرگز ازدواج نخواهیم کرد و دخترانی مانند من هم کم نخواهند بود. اگر این قوانین عادلانه بود دختران زودتر ازدواج می کردند و مدام نمی ترسیدند نکند روزی به آخر خط برسند. آن روز دست از پا درازتر بخواهند به خانه پدر بازگردند با فرزندانی که حضانت و ولایتشان از آن پدر است و سهم آنها از پاره جگرشان تنها هفته ای چندساعت…

نمایندگان مجلس! لطفا سرتان را مثل کبک در برف فرو نکنید و ببینید قانونی که وضع می کنید چه معضلاتی را گریبانگیر جامعه می کند. از همین الان می شود پیش بینی کرد در صورت تصویب ماده 22، 23 آمار همسرکشی، روان نژندی زنان، و افسردگی و خودکشی در میان زنان بالاتر خواهد رفت. شاید اصلا قرار است به همه ناهنجاری ها دامن بزنید که این چنین پا را در یک کفش کرده اید و مدام اصرار دارید این مواد را تصویب کنید!

 

منبع: مدرسه فمینیستی