تعبیر اشتباه از گزارش امنیتی درباره ایران؟

نویسنده

hasteiiirann.jpg

‏ ولیر سادی

‏ دیدگاه های متفاوتی راجع به جاه طلبی های هسته ای ایران در سطوح مختلف وجود داشته است. آخرین این ‏تفسیرها متعلق به گزارش سازمان امنیت ملی ایالات متحده در ماه دسامبر گذشته است که از توقف برنامه ‏توسعه تسلیحات هسته ای ایران در سال 2003 حکایت می کند. ‏

سالها ست جرج بوش جنبشی را به راه انداخته مبنی براینکه برنامه هسته ای ایران و به ویژه غنی سازی ‏اورانیم، تلاش برای دستیابی به تسلیحات هسته ای است. واشنگتن موفق شده پاریس و برلین را متقاعد سازد ‏که ایران در دوره محمود احمدی نژاد، تبدیل به خطر سهمگینی از نوع هسته ای شده است. برنامه دیگر ایران ‏برای توسعه توانایی های پرتاب موشک که قادر است علاوه بر اسراییل بسیاری از کشورهای اروپایی را نیز ‏هدف قرار دهد، به تقویت موضع کاخ سفید کمک کرده است. ‏

در همین اوضاع، محمد البرادعی- رییس آژانس بین المللی انرژی هسته ای - با دیده تردید نسبت به هراس ‏کشورهای غربی می نگرد. البرادعی معتقد بود مدرک مستدلی برای اطمینان از قصد تولید سلاح هسته ای ‏توسط ایران وجود ندارد. ‏

سپس نوبت به نهادهای امنیتی ایالات متحده در اواخر سال 2007 رسید که با آلوده بودن دستان ایران به ‏سلاح هسته ای، به مخالفت پرداختند. چنین برداشتی از سوی نهادهای امنیتی آمریکا، همگان را شگفت زده و ‏خصوصاً اسراییل را خشمگین کرد. اسراییل روی کمک ایالات متحده برای دست زدن به حمله احتمالی علیه ‏تاسیسات هسته ای ایران خیلی حساب باز کرده بود. سوال این است که چرا ایالات متحده درباره مقاصد هسته ‏ای ایران دست به چرخش موضع زده است؟ ‏

خیلی مشکل نیست که چرخش موضع ایالات متحده در تعبیرش از امیال هسته ای ایران را به تلاش این کشور ‏برای خلاص شدن از موضع سختگیرانه قبلی اش ربط بدهیم. موضع قبلی کار را به سوی یک جاده یکطرفه ‏می کشاند که سرانجام آن، انجام اقدام نظامی تا پیش از پایان دوره ریاست جمهوری جرج بوش پیش بینی می ‏شد. گزارش امنیتی به ایالات متحده تعادلی بخشید تا دقیقاً از اوضاع تندرویانه (بازهای آمریکا) رها شود. این ‏تصادفی نبود که دولت جرج بوش، غیر از مساله برنامه هسته ای، در چند جبهه مشغول رویارویی با ایران ‏بود.‏

از سوی دیگر، هرگونه خروج آبرومندانه ایالات متحده از گرداب عراق، نیاز به همکاری با تهران دارد. ‏گزارش هایی در دست است که نشان می دهد ایالات متحده به دنبال حمایت ایران از ثبات در عراق و ‏بازگرداندان آن کشور به وضعیت عادی بوده است. ضمناً ممکن است واشنگتن خواستار کمک ایران به پایان ‏بخشیدن به رکود انتخابات ریاست جمهوری لبنان و نیز حل وفصل مساله حزب الله لبنان باشد. ممکن است ‏ایالات متحده همچنین امیدوار به همکاری ایران در آرام نگاهداشتن حماس در نوار غزه باشد. ‏

از زمان انتشار برآوردهای امنیتی، هیچ پیشرفتی در هیچکدام از این مسایل اتفاق نیافتاده است. با اینحال هنوز ‏فشارها به خاطر برنامه هسته ای، متوجه ایران است. گفتگوها نزد پایتخت های کشورهای غربی و واشنگتن ‏درمورد تهدیدات هسته ای ایران و لزوم پیشگیری از این خطر قبل از اینکه دیر شود، از سر گرفته شده است. ‏نیکلاس سارکوزی، رییس جمهور فرانسه، در رویارویی با ایران حتی از بوش هم پیشی گرفته است. اسراییل ‏هم مدام به ارسال پیام ها درباره شوم بودن خطر تهدیدات ایران می پردازد و از این کار در هنگام دیدار بوش ‏از منطقه در فرودگاه تل آویو هم دریغ نکرد. ‏

اما بوش هنوز در انتخاب شیوه ای که اسراییل در پیش گرفته کمی دچار تردید است. شاید علت آن هم ترس او ‏از درگیر شدن در یک اقدام نظامی با تحریک اسراییلی ها پیش از ترک کاخ سفید باشد. اسراییل هم به نوبه ‏خود تنها چند ماه وقت دارد تا بوش را برای حمله به ایران ترغیب کند زیرا هیچکدام از روسای جمهور ‏احتمالی آتی آمریکا عجله ای برای صدور دستور حمله ندارند.‏

البته وقایعی نظیر رویارویی کشتی های جنگی ایالات متحده و قایق های تندروی سپاه در تنگه هرمز، هرچند ‏غیر عمدی بوده است، برای برخی گروه ها در واشنگتن می توانست به عنوان دستاویزی قرار گیرد تا ایالات ‏متحده را درگیر یک حمله سنگین نظامی علیه ایران کنند. احتمالاً چنین حمله ای تاسیسات هسته ای این کشور ‏را هم دربر می گرفت. ‏

از سوی دیگر البرادعی در خلاف جهات تحریکات اسراییل، اصرار دارد ایران هیچ تهدید هسته ای محسوب ‏نمی شود. او در عوض می گوید، ایالات متحده و شرکایش باید متوجه پاکستان شوند که ترس از افتادن کنترل ‏زرادخانه هسته ای اش در دست افراد ناصالح در حال افزایش است. ‏

منبع: دیلی استار – 6 فوریه ‏