جشنواره ♦ گفت وگو

نویسنده
بهرام تقوی

mbmasoudkb.jpg

او فقط یکی از نام های سینمای ایران نیست. مسعود کیمیا ئی یکی از پایه های سینمای ملی ماست. فیلم تازه او - رئیس - در آخرین روزها از جشنواره خارج شد، اما فیلم مستندی که در باره کیمیائی ساخته شده است به نمایش در آمد. هنر روز بااو گفت و گوئی دارد.


حرف های تازه مسعود کیمیائی

اصول نه، زمانه عوض شده

این سوال همیشه برای مردم مطرح بوده است که چرا مسعود کیمیایی دیگر قیصر و گوزنها نمی سازد؟آیا این را باید به حساب دور شدن او از روزهای اوجش گذاشت؟

این سوالی است که همواره برای خود من هم وجود داشته است. نکته این است که آن دوران دوران دیگری بود. مناسبات دیگری درجامعه وجودداشت. درآن دوران اگر اتفاقی برای کسی می افتاد حتی اگر خانوادگی هم بود همه با خبر می شدند وهمدردی می کردند. الان دیگر ان فرهنگ نیست. متاسفانه الان که من درآپارتمانم می نشینم همسایه بغلی خودم را نمی شناسم. وقتی با جوانان امروزی صحبت می کنی دیگر آن جوانها ی گذشته نیستند.

درواقع نظر شما این است که قیصریا گوزنها فیلمهایی متعلق به دوران خودشان بودند واین روزگار فیلمهای مختص به خودرا می طلبد؟

بله. این روزگار ومناسبات فرهنگی آن نشان از حرکت بسیار سریع جامعه دارد. برای مثال اگر به فرهنگ زبانی آن نگاه کنیم می بینیم امروز یک اصطلاح رایج میان مردم است اما روز بعد دیگروجود ندارد واصطلاح دیگری جایگزین آن شده است. جوان امروز اصلا مساله متفاوتی با گذشته دارد. فیلمهایی که امروزه می پسندد چیز متفاوتی با گذشته است. اگر از جوان امروز درمورد شاملو بپرسی نمی داند. اگر درمورد نثر ابراهیم گلستان بپرسی نمی داند. اگر درمورد شعر حافظ بپرسی نمی داند و یا نخوانده است وجالب اینجاست که همه هم شاعر هستند. البته باید شعرهای آنها را خواند.

چه شد که به سراغ دستمایه ای همچون قصه فیلم “رییس”رفتید. ایده این فیلم از کجا درذهن شما شکل گرفت؟

پیدا شدن ایده فیلمهایی که می خواهی درموردشان بسازی خبرنمی کنند. مثل شعر می مانند. ازراه می رسند، ذهن را مشغول می کنند، واحساس می کنی باید آن را به تصویر بکشی. برای آدمی درسن وسال من روبرو شدن با تغییرات سریع جامعه وتاثیراتی که برمن می گذارد یک حس گم گشتگی به وجود می آورد. فیلم رییس هم از میان این گم گشتگی ها به وجود آمد.

پس باید بپذیریم که فیلم رییس حاصل نگاه همیشگی شما به مناسبات جامعه است. جامعه ای که درطول زمان بسیار تغییر کرده است.

بله. اصل تغییر نکرده، یعنی در “حکم” یا در “رییس” اصولی که من با آن نگاه می کنم تغییر نکرده، بلکه خود موضوع فرق کرده، شکل بیانی اش فرق کرده، درواقع تجاوز شده و تجاوزگر دیگر مثل گذشته نیست واینها نشانه هایی از تغییر فردیت و نوع نگاه من است.

آقای کیمیایی درفیلمهای قبلی شما چاقو به عنوان سلاحی بود که شخصیتهای اصلی فیلم شما برای دستیابی اهدافشان ازآن استفاده می کردند اما دراین دو فیلم (حکم ورییس)می بینیم که اسلحه جایگزین آن شده است. آیا این تغییر هم حاصل همین تاثیر پذیری از دنیای امروز است؟

چاقو برای خود معنای دیگری داشت که فرهنگی خاص را با خود تعریف می کرد. اسلحه چنین شرایطی ندارد وبا مناسبات و اخلاقی که درمیان این طیف آدمها که امروز شاهد آن هستیم بیشتر تناسب دارداما چاقوخاص آن مناسباتی است که مثلا درقیصریا گوزن ها می بینیم، چراکه فرهنگ خاص خودش را داشت، حرمتی داشت که مردی ونامردی درآن مطرح می شد.

درپاره ای از فیلمهای اخیر شما شاهد همان شخصیتهای قبلی اتان هستیم، منتهی قدری تغییر یافته اند. چه اصراری برای استفاده از این آدمه دارید؟

بعضی از اینها همان آدمها هستند برای این است که درشرایط تغییر پذیری آنها را دراین جامعه ببینیم. شکل پذیری آنها را ببینیم. این که چنین مناسبات و جامعه با آنها چه می کند. این که حالا چه جایگاهی دارن دو…

به نظر می رسید که درفیلم “حکم”شما بیشتر از اینکه به قصه توجه داشته باشید، به آدمها، موقعیتها وروابط آنها توجه داشتید. آیا در “رییس”هم با چنین فیلمی روبرو هستیم؟

نه، درعین همانطور که دیدید سعی کرده ام قصه هم داشته باشم. فیلم به دنبال قصه آن جلو می رود. فکرمیکنم دوباره برمی گردم به دورانی که در/سینما قصه پردازی می کردم.

به نظرخودتان “رییس”چگونه فیلمی شد؟

فکر می کنم درمجموع رییس فیلم بهتری نسبت به حکم باشد. و این به خاطر این است که درسالهای اخیر گرایشی جدید به جوانها را می بینم.

کار با جوانها که درفیلمهای اخیرتان هم زیاد شده چگونه است؟

با اینکه دردسرش خیلی زیاد است اما بسیار برایم لذت بخش است.

]شما معمولا دربازی گرفتن از هنرپیشگان تبحر خاصی دارید. معروف است که کیمیایی از چوب هم بازی می گیرد. درمورد شیوه کارتان با بازیگرانتان برایمان می گویید؟

ببینید خیلی مهم است که کسی که جلوی دوربین می رود کیست ونگاهش به دنیای پیرامونش چگونه است. همه اینها به باعث شکل گیری نظرات آن بازیگر است وحالا اگر قرار باشد درمورد چیزی حرف بزند برپایه همین نظرات است. اگر راجع به چنین چیزی شناخت داشته باشی توی صحنه خیلی کار راحت می شود. اگر قرار باشد قبل از قرارگرفتن جلوی دوربین زیاد به آنها توضیح دهی به خاطر اینکه فکر می کنند باید بهترین باشند ازدست می روند. یعنی یک حس مخدوش شده ای با آنها توی صحنه می اید، یک حس دست خورده ای که ازکیفیت کار می کاهد. من همیشه می گویم که قرار ما باشد جلوی دوربین وآنجاست که همه چیز پیدا می شود. دراین جور مواقع همیشه نتیجه خوب می شود.

شما یک مدرسه بازیگری درتهران راه انداخته اید. مدرسه شما به شیوه های متفاوت وموثری که دارد معروف است. بد نیست کمی درباره آن بگویید.

ما دراینجا برای بچه ها فیلم را با آپارات نشان می دهیم برای اینکه آنها برگردنند به فضای سینما وچگونگی آن را درک کنند. اصلا نوع میزانسنی که برای تلویزیون است با سینما فرق می کند. خیلی چیزها درنمایشهای تلویزیونی دیده نمی شود. بنابراین وقتی آن را با آپارات ببینید متوجه اختلافات می شوید. دراینجا بچه ها فیلم را ازجنبه فنی وسینمایی دیده و تحلیل می کنند. استادانی را که دوست دارند دعوت می کنیم و…

آیا از میان آنها شاگردان موفقی را هم داشته اید؟

بله. بچه های زیادی بوده اند که فیلم ساخته اند واتفاقا درجشنواره های داخلی وخارجی مطرح بوده است.


راه انداختن این مدرسه برای شما که وقت وانرژی زیادی را ازتان می گیرد عجیب بود. به خصوص درمورد شما که سرتان هم بسیار شلوغ است.

خب اگر چند سال پیش به چنین موقعیتی برمی خوردم اصلا نمی پذیرفتم اما حالا برایم بسیار مهم است که با جوانها کار کنم وچیزهایی که دراین چند سال یاد گرفته وتجربه کرده ام ادامه یابد.