حسین شریعتمداری برای سخنرانی درباره شانزده آذر به دانشگاه شریف رفت. خب! وقتی این جمله را می خوانید چه احساسی پیدا می کنید؟ آیا عصبانی نمی شوید؟ آیا فکر نمی کنید که اگر آن سه دانشجویی که روز شانزده آذر کشته شدند، کشته نشده بودند و فرضا در سال ۱۳۶۰ در سن ۴۸ سالگی گرفتار شریعتمداری شده بودند، تکه بزرگ شان گوش شان بود؟ یا مثلا همان شریعت رضوی و قندچی و بزرگ نیا بفرض اگر زنده بودند، الآن ۷۸ سال شان بود و سر ۷۸ سالگی مثل دوستان شان مرحوم صدر حاج سیدجوادی افتاده بودند زندان بخاطر حمایت از جنبش سبز و شریعتمداری خواستار اعدام شان می شد. یا مثلا فرض کنید اصلا دانشجویان حواس شان نبود که شریعتمداری برای سخنرانی آمده و خبرش را یکهو می دادند و عده ای زیردست و پا له می شدند، یا مثلا به عده ای حزب الله می گفتند حاج حسین گفته برید دانشگاه و آنها همراه شریعتمداری می آمدند به دانشگاه و حمله می کردند و یادشان می رفت که امروز نباید کارهایی که روزهای قبل کردند انجام دهند، خب انتظار دارید چکار کنند؟ همین می شود که یک دفعه داغ می کنند و یاد طالبان و کم شدن و این حرف ها می افتند، خلاصه، خبر همین که حسین شریعتمداری رفته بود برای دانشجویان شریف سخنرانی کند، جلوی سخنرانی اش را گرفتند و علیه او شعار دادند. خب! مرض داشت رفت برای دانشجویان شریف سخنرانی کرد؟ می رفت برای دانشجویان بسیجی سخنرانی می کرد که هم شریف نبودند و هم ساندیس می خوردند هم تکبیر می فرستادند.
لباس ورزشی اندازه باشد
حسن روحانی هم رفت کوه. البته گویا قبلا هم می رفت کوه. خاتمی هم اولش که رئیس جمهور شده بود دو سه بار با اتوبوس سر کار رفت، هاشمی هم وقتی گفتند پیر شده دائم می رفت کوه و عکس اش منتشر می شد. آقای خامنه ای هم که همیشه می رود کوه، بالاخره یک وقت آدم رئیس جمهور است چهار سال کوه می رود، یکی رهبر است بیست سال باید کوه برود. اصولا کوه جای خوبی است. حتی احمدی نژاد هم که احتیاجی به کوه رفتن نداشت و دائم از درودیوار داشت بالا می رفت، او هم برای تمرینات تیم ملی می رفت و همین شد که هی گل خوردیم، ولی به نظرم چند تفاوت مهم میان لباس های اجمدی نژاد و روحانی وجود داشت.
اول: لباس های روحانی اندازه خودش بود، نه شلوارش زیر گردنش رسیده بود و نه پیراهنش رسیده بود روی زانویش( نتیجه: لباس ورزشی باید اندازه باشد.)
دوم: لباس روحانی مال خودش بود، مال تیم ملی نبود.( آدم باید لباس اندازه خودش بپوشد)
سوم: تعداد دوربین های همراه روحانی از تعداد کسانی که با هم رفته بودند برای ورزش بیشتر نبود.
چهارم: لباس روحانی به او می آمد، لباس احمدی نژاد به او می رفت، هنوز هم دارد می رود.
لیونل مسی و خردل زبان فارسی
قرعه کشی انجام شد و ایران با نیجریه و آرژانتین و بوسنی در یک گروه قرار گرفت. بطور طبیعی اگر ایران بازی خوبی بکند، با دو اختلاف گل به آرژانتین می بازد، با یک اختلاف گل از نیجریه می خورد، احتمال دارد با بوسنی مساوی کند و اگر شانس بیاورد ممکن است بوسنی را که تا امروز نتایج خوبی در مقابلش آورده ببرد. اگر سوم گروه بشویم خوب است. حتما انتظار ندارید که ایران شش تا گل به نیجریه بزند و سه بر صفر هم آرژانتین را لوله کند؟ من که هر هفته یک شب کارهای انفرادی مسی را نبینم یا گل های او را تماشا نکنم حالم خراب می شود، فوتبال است دیگر. اصلا طرف بهترین بازیکن تاریخ جهان است. حالا حتما باید زیر چرخش میخ پرچ بگذاریم و هفت تا فحش چارواداری به او بدهیم که هنوز هیچی نشده هر چه آرژانتینی است از هر چه ایرانی است متنفر بشود؟ این یعنی چه که تا یک قرعه کشی می شود یک سری برادران و خواهران( حالا القاب درخشان و قابل توجه را نگفتم) ولی زشت است که برای یک کسی زبان فارسی بشود زبان فحاشی، آن هم کسی که در جهان ارزش خبری دارد. البته که امیدواریم که تیم فوتبال ایران بازی خوبی بکند و بهترین نتیجه تاریخ جام جهانی اش را بگیرد، ولی قطعا بهترین نتیجه تاریخ جام جهانی مان این نیست که بزنیم فک لیونل مسی بیچاره را بیاوریم پائین. اصلا چه مرضی داریم هی می خواهیم رو کم کنیم. نصف مان می خواهیم عرب ها را نابود کنیم چون ۱۴۰۰ سال قبل گروهی از اعراب به ما حمله کردند. نصف مان می خواهیم افغان ها را نابود کنیم. اسرائیل را هم که می خواهیم از روی نقشه جهان حذف کنیم. بحرین هم که مال ماست. برادر من! دست بردارید. حالا به فکر اسم خودتان نیستید، به زبان فارسی رحم کنید، زبان فارسی بقول مرحوم جمالزاده زمانی شکر بود، خردلش نکنید.
این دل و دل و دل و دل و دل و دل
خوب است برادرمان هفته قبل فرق ته بیل را با سرش متوجه شده، حالا این هفته می گوید که “متن توافقنامه ژنو غیر حقوقی است.” نه شما بگوئید ما این یکی را کجای دلمان بگذاریم؟ اصلا از صد عکس اول برگزیده آیفون چهار خود آقای رسائی اگر فقط یکی اش در حال نعره کشیدن نبود، من خودم به تنهایی حاضرم این جمله را روی چشم بند فرشته عدالت رسما بنویسم، ولی اگر نبود آن وقت این حرف حمید رسائی را کجای دلمان بگذاریم؟ من اصلا شرط، من اصلا پیش پرداخت، من اصلا نذر، من اصلا نذر دوازده هزار صلولت، من که مطمئنم این حمید رسائی جز حقوق مجلس و کمک های نقدی وزارت ارشاد و سازمان تامین اجتماعی اصولا ربطی به حقوق ندارد و فرق حقوق و غیر حقوق را نمی داند، اگر نداشت من که شرط، اگر داشت آن وقت به من بفرمائید که این جمله آقای رسائی را کجای دلمان بگذاریم؟ فکر کن نصف سازمانهای حقوقی شش قدرت صنعتی، به اضافه تمام مقامات حقوقی مملکت خودمان همگی جمع شدند، و خانم اشتون هم که خودش تازه ترازو را گذاشته زمین و چشم بند را برداشته رفته اجلاس ژنو، آن وقت حمید رسائی که تیک زیر چشم راستش را با حاج آقا کوچک زاده سینک کرده تیک زیر چشم چپش را با حاج آقا طائب گفته “متن توافقنامه ژنو غیرحقوقی است” جدا خدا رحمتش کند همان مرحومه ای که دائم دنبال این ور دلش و آن ور دلش و جاهای دیگرش می گشت، واقعا ما این جمله آقای رسائی را کجای دلمان بگذاریم؟
جلیلی و کامل کردن حماسه انتخابات
واقعا یکی از کارهایی که در کشور ما کمبودش شدیدا حس می شود و در ادوار مختلف تاریخی هم کمبودش حس می شده همین کارهای نیمه تمام مملکت ماست. مثلا همین کوروش، خدا رحمتش کند، جالا من نمی دانم کوروش قبل از خداوند بود یا بعدش، ولی به هر حال اگر بود رحمتش کند، همین کوروش واقعا اگر این روج پاک آریایی در ملت ما تداخل نمی کرد و ما یک دفعه کشف نمی کردیم که کورش درباره نظریه نسبیت و فیزیک هسته ای و هنر آشپزی چه چیزی گفته ما الآن با یک لوح خشتی می خواستیم چه خاکی به سرمان بریزیم. شما فقط ببینید که از همین لوح کوروش روزی ده هزار تا استتوس فقط در فیس بوک در می آید، حالا من اصلا کاری به توئیتر و لینکدن و اینها ندارم. یا مثلا همین امام خمینی که سال ۱۳۵۷ آمد و یک چیزهایی را گفت که ما اصلا نفهمیدیم که معنی اش چیست، نه که فقط ما نفهمیدیم بلکه حتی پسرش احمد آقا و حسین اقا و حسن آقا و عروس اش اشراقی و نتیجه و ندیده و هیچ کدام از فامیل های ایشان خودشان نفهمیدند، در عوض هر هفته یک کشف جدید از قم می کنند و یک دفعه دیدید همین صحیفه نور که قبلا ۲۲ جلد بود و الآن دارد می شود هفتاد هشتاد جلد یک چیز عظیمی شد که اصلا حدس اش را نه که ما حتی همین نوه خودشان هم نمی توانند بسازند یکهو فیلمش را هم ببینیم نمی شناسیمش. اینها که شوخی نیست. مثلا همین انتخابات اخیر که تازه فقط پنج ماه از آن گذشته بقول حاج آقا سعید جلیلی یک دفعه می بینی چنان نشانه هایی از آن آشکار می شود که هیچی به هیچی اصلا مگر کسی می تواند بفهمد چی شد و کی چی گفت و کی کجا رفت. یکهو دیدی همینطوری کل کابینه بقول مش قاسم دود شد رفت هوااااااااا
مثلا همان انتخابات قبلی از نظر حماسی درست بود، الآن این یکی را فرصت نشد هماهنگ کنند، باید روحانی و خانم و بچه ها و عارف و خانم و بچه ها را محبوس می کردند، بعد ظریف و نجفی و زنگنه و بقیه وزرا را زندانی می کردند، بعد جلیلی با ۶۳ درصد انتخاب می شد و می رفت نیویورک و بعد به جای هاله نور تشت طلا می دید، بعد در ژنو جلیلی کاترین را با لگد پرت می کرد بیرون و الآن… می گویم نکند اینها بیایند موسوی و کروبی را آزاد کنند بگویند مگر رای تان را نمی خواهید بیا، این هم رای تان، بعد چی کار کنیم؟