مایوی دوتکه احمدی نژاد

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

گاهی اوقات آدم فکر می کند که این ملت بودند که دنبال اصلاحات بودند و خاتمی می خواست اصلاحات کند، به همین دلیل به او رای دادند، من فکر می کنم مردم بخاطر این به خاتمی رای دادند که فکر می کردند او جالب تر از رقبای دیگرش است و تازگی داشت، بعدا یک عده ای فکر کردند و به این نتیجه رسیدند که خاتمی اصلاح طلب است. من که فکر نمی کنم که از روز اول کسی می دانست چه خبر است. در مورد احمدی نژاد هم قضیه یک چنین چیزی است، آدم فکر می کند مردم حرفی را که احمدی نژاد می گوید قبول دارند، در حالی که اصلا این طور نیست، بلکه احمدی نژاد کارهایی را که فکر می کند مردم دوست دارند انجام بدهد، مثلا پیشرفت علمی، مبارزه با فقر، توجه به شهرستانها، کفش خریدن برای پابرهنه ها، کشاندن نفت به سفره ملت را از خود مردم می گیرد، بعد وعده می دهد که آن کارها را بکند، و آن کارها را نمی کند، بعد هم می گوید من نگفتم این کارها را می کنم. قضیه به همین راحتی است. یک گروه از برادران یکی از موسسات بررسی کننده که مطابق معمول نظر دارند، ولی اسم ندارند، به نقل از خبرگزاری فارس، معلوم شد که « ایده های احمدی نژاد بیشترین همسویی و هماهنگی را در میان پنج چهره شاخص کشور با نظرات مردم دارد.» در همین راستا اتفاقات زیر رخ داد.

اول: احمدی نژاد گفت من جلوی افزایش قیمت ها را می گیرم، مردم گفتند ما همین را می خواهیم، در نتیجه قیمت کالاها یک ماه کاهش و سپس بشدت افزایش یافت.

دوم: احمدی نژاد گفت نرخ بهره بانکی باید کم شده و 12 درصد بشود، مردم هم گفتند بله، ما هم همین را می خواهیم، دو ماه هم نرخ بهره پائین آمد، از هفته گذشته نرخ بهره دوباره شد 17 درصد.

سوم: احمدی نژاد گفت، من برای رسیدگی به امور مردم شهرستانها خودم به میان مردم می روم، در نتیجه به شهرستانها رفت و در هر دو دقیقه یک مصوبه برای مردم شهرستانها تصویب کرد، مردم هم گفتند ما همین را می خواهیم، در نتیجه دیروز اعلام شد که چون 80 درصد مصوبات سفرهای شهرستانی اجرا نشده است، به همین دلیل بهتر است دور جدید آن متوقف شود.

چهارم: احمدی نژاد روز 19 بهمن گفت، من تا 22 بهمن خبرخوش هسته ای می دهم و غنی سازی را به هیچ وجه تعلیق نمی کنیم و نیروگاه بوشهر را تا بهار امسال راه می اندازیم، مردم هم چیزی نگفتند، روز 22 بهمن آمد و خبری نشد، غنی سازی هم فعلا مالیده، نیروگاه بوشهر هم تا سال دیگر باید بزهای بوشهر نمیرند تا بهار بعدی بیاید تا کمبوزه و خیار ارزان شود. ضمنا دیروز دست راست احمدی نژاد گفت که فعالیت در نطنز شدیدا کاهش پیدا کرده است، اما امروز دست چپش ضمن درخواست خوردن یک چیز بد توسط دست راست، اعلام کرد که کاهش فعالیت نطنز تکذیب می شود.

پنجم: احمدی نژاد گفت، نفت را سر سفره مردم می برم، مردم هم گفتند دستت درد نکند، بعد بنزین سهمیه بندی شد و در نتیجه فعلا طرح سهمیه بندی بنزین هم صد تا سوراخ دارد، بنزین آزاد هم شد لیتری هزار تومان، به قول مسعود بهنود که قرار است در دور بعد به احمدی نژاد رای بدهد، من هم به او رای می دهم. چی بهتر از این! آی می خندیم!

ششم: احمدی نژاد گفت، ما کاری به موی جوان ها نداریم، در نتیجه مردم هم گفتند الهی بمیریم، این بدبخت کاری به مو و لباس جوان ها ندارد، در نتیجه تا به امروز به بیش از یک میلیون نفر تذکر داده شده و هزاران نفر بخاطر مو و لباس زندانی شده اند و تحقق وعده های الفنون ادامه دارد.

هفتم: احمدی نژاد گفت، ما مدیریت جهان را در اختیار می گیریم، مردم هم گفتند چی بهتر از این، در نتیجه سازمان مدیریت کشور به باد رفت و فعلا قرار است مدیریت خودمان را هم لبنانی ها در دست بگیرند.

نتیجه گیری اخلاقی: پوپولیزم یعنی تکرار حرف مردم و عمل نکردن به آن.

نتیجه گیری اجتماعی: مردم حرف پوپولیست را قبول ندارند، بلکه حرف خودشان را که پوپولیست تکرار می کند، قبول دارند.

نتیجه گیری فلسفی: نظرسنجی در کشور ما دو حالت دارد، یا به نفع قدرت است، یا نتیجه اش را نمی دانیم.

نتیجه گیری بی ادبی: به قول مرحوم هویدا در ایران آمار مثل مایوی دو تکه است، همه چیز را نشان می دهد، بجز چیزهای اصلی را.

عکس نتیجه گیری بی ادبی: چیزهای اصلی معمولا چیزهایی هستند که ما همیشه در تنهایی با آن مواجه می شویم و توجه به آنها قانونا اشکال دارد.

دولت پارانوئید

یکی از مشاورین احمدی نژاد گفت: « رسانه های حزبی دنبال براندازی نرم هستند.» یک وزیرش گفت: « مطبوعات در حال کودتای خزنده علیه دولت است.»، یک کارشناس اقتصادی گفت: « دولت احمدی نژاد دچار توهم توطئه است، چون دائما فکر می کند عده ای درحال توطئه برای براندازی این دولت هستند. البته یکی از روانشناسان توضیح داد که اصولا بیمار پارانوئید همیشه دو احساس دارد، اول اینکه دائما احساس می کند بقیه می خواهند علیه او توطئه کنند، دوم این که احساس عظمت می کند. به نظر شما کلمه دولت پارانوئید از نظر ادبی غلط است یا از نظر منطقی اشکالی ندارد؟

فوتبال، بسکتبال، والیبال و چند نقطه

ام پی، معروف به محمود پوپول( احمدی نژاد سابق) که تا یک سال قبل شدیدا فوتبالیزه شده و معتقد بود که اگر تیم ملی پیشنهادات ابتکاری اش را گوش کند، در جام جهانی از مرحله اول صعود می کند و تا آن زمان به کشف ورزشی به نام والیبال نائل نشده بود، دیروز صبح بعد از پیروزی تیم والیبال ایران، عجله عجله گوله کرد برای خود شیرین سازی ورزشی و در دیدار با والیبالیست ها گفت: « بازیکنان تیم فوتبال باید از والیبالیست ها یاد بگیرند.» درست در همین حال و هوا بود که موبایلش زنگ زد و خبر دادند که تیم بسکتبال ایران با نتیجه 74 بر 69 تیم ملی لبنان را شکست داده و قهرمان بسکتبال آسیا شده است. محمود پوپول بلافاصله پرسید: بسکتبال کدوم شونه؟ همونه که با دست فوتبال بازی می کنن؟ رئیس فدراسیون بسکتبال گفت: نه استاد، اون که توپ می اندازن توی سبد. محمود پوپول هم ضمن اینکه داشت فکر می کرد در محاسبات اقتصادی باید توپ را هم در سبد خانوار بیندازند، والیبالیست ها را ول کرد و یک پیام به تیم ملی بسکتبال داد و تصریح کرد: والیبالیست ها و فوتبالیست ها باید از بسکتبالیست ها یاد بگیرند. ضمنا برای اولین بار در تاریخ، رئیس جمهور دستور داد کمک مالی را که فدراسیون فوتبال به اعضای تیم ملی داده بود، از آنها پس بگیرند. البته قرار است برای اعضای تیم ملی فوتبال که برای احمدی نژاد نامه می نویسند، کمک مالی فرستاده شود.

جای خالی را پر می کند؟

به دنبال درگذشت آیت الله مشکینی و خالی شدن اتاق سی سی یوی مرحوم مشکینی در بیمارستان مذکور، آیت الله خزعلی در کمال بیرحمی گفت: « آقای مصباح می تواند جای آقای مشکینی را پرکند.» آگاهان گفتند: دور از جان! هنوز ایشان بیست سال دیه کار می کند، حیف است!

یک جایزه دیگر برای گنجی

اکبر گنجی یک جایزه جهانی دیگر گرفت و کلی خوشحال مان کرد. دیروز زنگ زدم حالش را بپرسم، دیدم از فرط درد عضلانی نمی تواند کارش را بکند، جان مادرتان یکی به داد این بچه برسد، شش سال در ایران مصیبت کشیده، حالا هم در فرنگ. درد کشیدن در آمریکا با وجود این همه پزشک ایرانی و این همه طرفدار و امکانات پزشکی از آن حرف هاست.