مخالفت رهبر هم ربنا را
از روزه داران نگرفت

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» تندروها به مقصود رسیدند و نظر خامنه ای علنی شد

بارها اعلام کرده من سیاسی نیستم اما از سال ۸۸، در ردیف سیاسی‌ترین چهره‌های هنری ایران قرار گرفته و هنوز بر سر پخش نشدن “ربنا”یش از تلویزیون در ماه رمضان، جنجال برپاست. مخصوصا وقتی حسن روحانی، رییس جمهور منتخب پیش از انتخابات چند بار از او نام برد، بر هاله سیاسی گرداگرد محمدرضا شجریان افزوده شد. اینک هم با وجود انتشار مخالفت رهبر با پخش ربنا در ماه رمضان اما گزارش ها حاکی است از هر گوشه شهرها موقع افطار نوای ربنا پخش می شود، همان نوای غمگینی که مردم بدان خود کرده اند.

این چنین بود که در فضای مجازی پخش مجدد ربنای شجریان از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بسیار طلب شد و تا امروز که با آن مخالفت شده است. وبسایت تریبون مستضعفین پس از دو سال تلاش و همراهی با دولت در راه حذف شجریان یادآوری کرده است که اساسا فارغ از همه این بحث‌ها، شخص رهبر جمهوری اسلامی ایران با ربنای شجریان مشکل دارد. او صراحتا این موضوع را در سال ۱۳۷۰ عنوان کرده است. اما نکته جالب اینجاست که پس از این مخالفت صریح، باز هم صدا و سیما اقدام به پخش صدای شجریان در هنگام افطار می‌کرد.   

 

صدا معمولی و مسجدی باشد

یکشنبه ۲۳ تیر ماه، عزت‌‌الله ضرغامی، رییس سازمان صداوسیما در پاسخ به این سوال که آیا در آستانه ماه مبارک رمضان ربنای شجریان از تلویزیون پخش خواهد شد یا خیر؛ خطاب به خبرنگار پرسش‌کننده گفت: “این سوال شما مربوط به ۱۰ سال پیش است.”

البته عمر این سوال مسلما نمی‌تواند بیشتر از 5 سال باشد، چرا که پیش از این ربنای شجریان عضو لاینفک تدارکات رادیو و تلویزیون برای مراسم افطار بود. اما سابقه اختلافات این استاد موسیقی اصیل ایرانی با سازمان صدا و سیما عمری بیش از ۱۰ سال دارد.

۲۲ سال پیش، سید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران‌ از ربنایی که توسط شجریان خوانده شده، انتقادات صریحی کرده بود.

او گفته بود: “آن «ربّنا»هایی که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب می‌گذارند، یک کار هنری است؛ یک کار حالی نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسی بخواهد آن‌طور چیزی را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم می‌رسد که همین صدای معمولیِ مسجدیِ ما بهتر و مناسبتر باشد.”

البته انتقادات او منحصر به شخص شجریان نبود و بیشتر به نحوه خوانش و چگونگی اجرا برمی‌گشت، از جمله این که عنوان کرده بود: “اذان چون عربی است، باید آن را به لهجه‌ی عربی گفت؛ مثل قرآن، که اگر آن را با لهجه‌ی غیرعربی بخوانیم، درست نیست. بعضیها در تقلید زبانهای خارجی مقیدند که حتماً لهجه را رعایت کنند - که البته این لازم هم است؛ بالاخره اگر شما بخواهید با کسی به زبان انگلیسی یا عربی حرف بزنید، نمی‌شود مثل همان لهجه‌ی فارسی با او حرف بزنید؛ باید به لهجه‌ی خودش باشد - اما وقتی به نماز و قرآن می‌رسند، متأسفانه وسوسه‌شان می‌گیرد و می‌گویند چه لزومی دارد که ما این «ولاالضّالین» را مَد بدهیم؛ همین‌طور مثل سایر کلمات به صورت عادی ادا کنیم! اینها غافل از این هستند که این «ولاالضّالین» بدون مَد، آن چیزی نیست که نازل شده است؛ اصلاً «ولاالضّالین» با مَد نازل شده است. اصول زبان این را به ما دیکته می‌کند که این‌طوری بگوییم؛ اگر این‌طوری نگفتیم، مثل این است که اصلاً آن را نگفته‌ایم! البته اگر یک وقت کسی نمی‌تواند این‌طور بگوید، گریبانش را نمی‌گیرند؛ اما بایستی درست گفت. نمی‌شود ما رعایت لهجه را نکنیم؛ لهجه خیلی مهم است.”

و یا این که معتقد بود اذان برخی قراء مصری “از دل کنده نمی‌شود” و استودیویی است، در حالی که اذان باید “گلدسته‌ای” باشد و “اذان استودیویی به درد ما نمی‌خورد.”

رهبر جمهوری اسلامی با پخش برنامه قدیمی و ثابت “شیرخدا” از تلویزیون و پیش از اذان صبح هم مخالف بود: “در جمهوری اسلامی برنامه‌ی «شیرخدا» ملاک نیست. آن ضرب زورخانه یک جنبه‌ی سنتی و سمبلیک دارد؛ والّا هیچ‌کس با آن ضرب ورزش نمی‌کند. من خودم چند سال زورخانه رفته‌ام؛ اصلاً این ضرب، ضربی نیست که بشود با آن ورزش کرد؛ مخلوطی از ضربهای مختلف است که مردم فقط آن را گوش می‌کنند؛ این غیر از دستورالعمل آن ورزش نرمش فرنگی است. پس این برنامه نمی‌تواند اصل باشد؛ اصل، اذان و دعاست.”

 

شجریان و صدا وسیما

اصطکاک‌های شجریان و صدا و سیما مسبوق به سابق است. در زمانی که علی لاریجانی، سکان شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی جمهوری اسلامی را برعهده داشت، با درخواست استاد موسیقی ایرانی مواجه شد که می‌خواست لاریجانی به شبکه‌های مختلف رادیو و تلویزیون دستور دهد به جز دعای “ربنا” که در ایام ماه رمضان و هنگام افطار از شبکه‌های مختلف روی آنتن می‌رود، از پخش آثار دیگر او خودداری کنند. همین طور هم شد؛این دستور تا مدتی اجرا شد اما به مرور رادیو پیام دوباره رو به پخش اثار پرمخاطب او آورد و شجریان هم پیگیر قضیه نشد.

تا اینکه با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، و پخش ویژه برنامه‌های تلویزیونی که درنظر جریانات اصلاح طلب و منتقد، بیشتر تبلیغاتی محسوب می‌شد تا بی‌طرفانه و مخصوصا نقش آفرینی رسانه ملی در وقایع پس از انتخابات، صدای اعتراض شجریان هم بلند شد. او در نامه‌ای به ضرغامی نوشت: “اینجانب در سال ۱۳۷۴ نیز اعلام کردم راضی به پخش آثار خود از صدا و سیما نیستم. مجددا تقاضای خود را تکرار کرده و تاکید می‌کنم آن سازمان هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و شایسته است به حکم شرع و قانون سریعا کلیه واحدهای آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداری کنند. سازمان صدا و سیما موظف است برای پخش آثار هنرمندان از آنان کسب اجازه کند و حقوق مادی آثارشان را هم برای هر‌نوبت پخش آثارشان رعایت کند.”

این بار اما صدا و سیما جوابی نداد و رسانه‌های طرفدار دولت برخی راه انتقاد و برخی راه هتاکی و حمله به شجریان را در پیش گرفتند تا جایی که وی از صدا و سیما و روزنامه کیهان به دادگاه شکایت برد. حجم تخریب‌ها و حملات در حدی بود که خانه موسیقی هم بیانیه‌ای با امضای همه اعضای هیات مدیره صادر کرد و در آن نوشت: “… نویسندگان و پرونده سازان که اندیشه‌ای جز تضغیف و تحلیل فرهنگ ملی ایران و تحقیر هنرمندان و بزرگان علم و اندیشه و هنر را در سر نمی‌پرورانند استاد شجریان را به خاطر استیفای حقوق حقه خود - که از قبل از انقلاب در پی آن بوده است - با زشت‌ترین الفاظ و بد‌ترین اتهامات مواجه کردند… حفظ و صیانت ازحریم و حقوق اولیه هنرمندان خدوم و تاثیر گذار که چراغ عمر خود را در راه اعتلای فرهنگ وهنر این مرز و بوم برافروخته‌اند از وظایف اصلی و اساسی همه کارگزاران و مسئولان کشوروبویژه اصحاب رسانه‌ها به شمار می‌رود و حال آنکه استاد محمدرضا شجریان و خدمات او چنان بسیط و گسترده و چنان تابناک و درخشان است که نیاز به هیچ شرح و توضیح اضافی ندارد…”  

صریح‌ترین موضعگیری صدا و سیما هم درباره شجریان از آنِ مرتضی میرباقری، معاون سیما بود که اعلام کرد: “آقای شجریان به خاطر مواضع ضد انقلابی و مواضع بدی که علیه مردم کشور خود گرفته دیگر صلاحیت‌های کافی برای حضور در قلب مردم را ندارد و خودش وجه خود را مخدوش کرده است. ما امیدوار هستیم که همچنان تا فرصت باقی است، ایشان برگردند و به تبع آن نظام هم دست لطف خود را به سر ایشان بکشد.”

 

سیاست به نفع شهر عقب‌نشینی می‌کند؟

محمدرضا شجریان در دهه هشتم زندگی به سر می‌برد و در چهار سال اخیر هیچ کنسرتی در ایران نداشته است. سفرهای خارجی پرتعداد و طولانی مدت او به خارج از کشور، بسیاری از هوادارانش را نگران کرده بود که مبادا دیگر هیچ وقت نتوانند شاهد هنرنمایی او در ایران باشند؛ خاصه این که مقامات وزارت ارشاد هم در آذر ۱۳۹۰ با یک دستور تلفنی، مصاحبه با شجریان و نوشتن از او را در رسانه‌ها ممنوع اعلام کردند.

اما او در همان زمان و وقتی جز رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور، تریبونی در اختیار نداشت تاکید کرده بود: “من از اینکه وارد حزبی بشوم و فعالیت سیاسی کنم پرهیز دارم. من با مردم زندگی می‌کنم ولی در طول این سی سال طوری شده که سیاست را وارد می‌کنند، سیاست به تمام ارکان زندگی مردم ما تجاوز کرده. هرکاری بکنید به آن انگ سیاسی می‌زنند. سیاست به همه ارکان مملکت ما نفوذ کرده و به همه جا تجاوز کرده، مثل یک سونامی همه جا را گرفته، هر کاری کنیم انگ سیاسی می‌زنند. حق نداریم حرف بزنیم، حق نداریم قضاوت کنیم، حق نداریم اعتراضی کنیم یا نظر دهیم. این را باید درمان کرد، یعنی سیاست باید به جای خود بازگردد و عقب نشینی کند تا شهر بتواند زندگی کند.”

 حالا رییس‌جمهوری بر سر کار است که درباره شجریان می‌گوید: “تعداد ایرانیانی که صدای شجریان را نشنیده باشند زیاد نیست و شاید اصلا کسی نباشد که صدای او را نشنیده باشد. حداقل همه ایرانیان صدای ربنای او را بارها بر سفره افطار شنیده‌اند. من نیز به نوای موسیقی او گوش داده‌ام. هم شکوه و گلایه او در «بیداد» را شنیده‌ام، هم به «دستان» او گوش داده‌ام، هم شعر سعدی را در «نوا» و مرکب‌خوانی او شنیده‌ام، و هم به هشدار او که «تفنگت را زمین بگذار» باور دارم. او هنرمند بزرگی است و عصاره دو قرن موسیقی ماست، با هنرمندان بزرگی کار کرده و آثار ماندگاری خلق کرده است. باید به او و خدماتش احترام گذاشت. هر چند برخی از سلایق سیاسی او خوششان نیاید.”

آیا این نویدبخش بازگشت شجریان به صدا و سیماست؟ رمضان امسال که چنین نشد، باید دید در آینده چه خواهد شد.