ارادت، مهارت یا هیچ کدام؟

ثمینا رستگاری
ثمینا رستگاری

شاید برای شما هم این سوال به وجود آمده باشد که مخالفان اعتدال دوران جدید را چگونه می‌فهمند؟ آنها چه تفسیری از شکست خود در انتخابات ۲۴ خرداد دارند و در برابر نقاط منفی کارنامه هشت ساله‌شان چقدر احساس مسوولیت و پاسخگویی می‌کنند؟ شاید شما هم وقتی تلویزیون نگاه می‌کنید یا از کنار روزنامه‌فروشی‌ها می‌گذرید و تیترهای طلبکارانه و لحن مدعی آنها را می‌بینید از خود پرسیده باشید این گروه‌ها با پشتوانه چه چیزی به جای آنکه در جایگاه پاسخگو بنشینند مدعی‌العموم شده‌اند و مدام از سیاست‌های هسته‌یی انتقاد می‌کنند، به کوچک‌ترین عزل و نصبی در دولت حساسند و واکنش نشان می‌دهند و شمشیر استیضاح را آخته بر سر وزیران نگه داشته‌اند.

آنها بدون آنکه سکوت یا همدستی‌شان در اختلال وضعیت اقتصاد کشور را به یاد بیاورند خواستار بهبود سریع اوضاع اقتصادی‌اند. تنها بخشی از این احساس طلبکاری معلول قدرت رسانه‌یی آنهاست. اما عامل اصلی اعتماد به نفس آنها را باید در لایه‌های عمیق‌تری جست‌وجو کرد. مخالفان اعتدال از فردای روز شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری دو پروژه را همزمان پیگیری کردند؛ یکی اینکه بر اصلاح‌طلب نبودن روحانی تاکید کردند. دوم اینکه آنچنان نسبت به شکست خود در انتخابات تغافل کردند که دیگر این سوال که چرا همه کاندیدای آنها روی‌هم‌رفته نصف آرای مردم را هم کسب نکرد به ذهن کسی خطور نکند. فقط چند روزی میان طرفداران قالیباف و جلیلی نزاعی درگرفت و بعد هم تمام شد.

برای مخالفان اعتدال درک این نکته که به میدان آمدن کسانی که هشت سال برای حذف آنها تلاش شده بود، توانست مردم را به پای صندوق‌ها بکشاند، کار دشواری نبود، اما نتیجه این اتفاق باید مدیریت می‌شد. ریاست قوه مجریه از دست آنها خارج شده بود و آنها خیلی سریع درصدد ترمیم این نقصان برآمدند. بخشی از این تلاش در حوزه رسانه و کلامی ماجرا رخ داد اما زیربنای آن از مدت‌ها قبل پی‌ریزی شده بود به گونه‌یی که از دست رفتن ریاست قوه مجریه هزینه بالایی نداشته باشد و منجر به کنار رفتن یا بدهکار شدن آنها در عرصه داخلی یا پاسخگویی آنها به دلیل عملکردشان نشود.

به جملات زیر دقت کنید؛ گوینده این جملات غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی، نماینده مجلس است و این آمارها هم از تریبون رسمی مجلس اعلام شده است: “در دولت دهم حدود ۶۵۰هزار نفر به‌صورت رسمی، پیمانی یا قراردادی استخدام شدند که ۴۵۰هزار نفر از این استخدام‌ها بدون نشر آگهی و امتحان استخدامی صورت گرفته است. فقط در آموزش و پرورش از این تعداد ۱۵۲۰ نفر بی‌سواد هستند. با مدرک راهنمایی حدود ۱۰ هزار نفر استخدام شدند. حدود ۱۴ هزار نفر هم با مدرک زیردیپلم و دیپلم استخدام شدند. من در مجلس بارها این مطلب را اشاره کردم.” شبیه این آمارها را اکبر ترکان، مشاور رییس‌جمهور و زنگنه وزیر نفت هم اعلام کرده‌اند. تامل درباره این اعداد فارغ از تاسف برای تحصیلکرده‌های بیکار یک معنای دیگر هم دارد. این عددها مهمند و این جملات هم خبری در میان صدها خبر دیگر نیست بلکه آدرس دقیقی از یک پروژه به اتمام رسیده است.

به این نکته توجه کنید که حسن روحانی، رییس‌جمهور قوه مجریه‌یی شده است که این تعداد پرسنل در آن استخدام شده‌اند و باید مجری برنامه‌های روحانی باشند. اکثر این افراد که نه بر اساس مهارت که به دلیل ارادت خود شغلی دولتی به دست آورده‌اند هنوز پشت میزهای‌شان نشسته‌اند. آن مرد رفته است ولی پرسنلش را جا گذاشته است. شاید توجه به این نکته خیلی مهم‌تر از درگیر شدن در مفاهیم انتزاعی و اهداف بلندمدت برای دولت باشد. دولت می‌تواند برای اداره کشور بهترین طرح‌ها را ارایه بدهد اما مجریان این ایده‌ها چه کسانی هستند؟ اهمیت حضور این افراد در مناصب دولتی برای نیروهای مخالف اعتدال به قدری است که تمام توان خود را برای بقا و استقرارشان به کار گرفته‌اند. چقدر این جملات را در اخبار می‌بینید یا می‌شنوید؟

“انتصاب یک مدیر حاشیه‌دار”، “تغییرات اتوبوسی”، “داس و دروی نیروهای متعهد” و… این فشارها برای جلوگیری از خارج کردن همان تعداد نیروی باارادت و ممانعت از ورود نیروی‌های جدید توسط روحانی به ساختار دولت صورت می‌گیرد؛ کاری که به‌تنهایی می‌تواند موجب زمینگیر شدن دولت شود. دکتر محمود سریع‌القلم چند سال قبل از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در کتاب عقلانیت و توسعه‌یافتگی ایران نوشته بود “اولین قدم در پیشرفت خانه‌تکانی نهاد دولت است. چه کسانی تصمیم می‌گیرند؟ چه کسانی مدیریت می‌کنند؟ این افراد چگونه فکر می‌کنند؟ تا چه اندازه به کشور و جامعه تعلق دارند؟ تا چه اندازه جهان را می‌شناسند؟”

اگر خانه‌تکانی دولت را اولین قدم بدانیم بعد از یک سال هم تصویر واقعی‌تری از توان دولت در ذهن‌مان نقش می‌بندد و هم در داوری عملکرد دولت متر و معیارهای عینی‌تری خواهیم داشت.

منبع: اعتماد، شش مهر