هیئت موسس انجمن بین المللی روزنامه نگاران ایرانی بدینوسیله اعلام می دارد که عیسی سحر خیزروزنامه نگار برجسته ایرانی به انجمن بین المللی روزنامه نگاران ایرانی پیوست.
او که بیست و پنجمین ماه زندانی بودن خود را می گذراند از طریق پیامی که توسط فرزندش برای رئیس انجمن فرستاد اعلام کرد به همکاران دیگر خود می پیوندد.
هیات موسس انجمن، با کمال افتخار این روزنامه نگار مبارز را به عنوان عضوتازه و شاخص هیات به جامعه روزنامه نگاران کشور معرفی می کند.
عیسی سحرخیز٬ مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در زمان ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی٬مدیرمسوول نشریات آفتاب و اخبار اقتصاد و از بنیانگذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران بود. او در پی انتخابات مخدوش ریاست جمهوری، در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۸۸ بازداشت شد. هفته پیش از آن در ۳۰ خرداد، از دفتر سعید مرتضوی، دادستان تهران با او تماس گرفته و از او خواسته بودند روز بعد خود را به دادستانی معرفی کند، اما او گفته بود تا چند روز آینده خارج از تهران است و نمیتواند به دادستانی مراجعه کند. وی پس از بازداشت به سلولهای انفرادی زندان اوین منتقل شد واز آن پس تحت شدیدترین فشارها قرار دارد.
خانه حقوق بشر ایران، وضعیت عیسی سحر خیز را چنین گزارش داده است:“در ۲۰ بهمن ماه ۱۳۸۸ فرزند سحرخیز از شکنجه او در زندان اوین خبر داد. ماموران در سرمای زمستان این روزنامهنگار را بدون لباس مناسب ساعتهای متمادی در شب در هوای آزاد نگاه داشته بودند. سحرخیز در اعتراض به شرایط خود در اسفند ماه همین سال وپس انتقال مجدد به سلول انفرادی دست به اعتصاب غذا زد. سرانجام وی بعد از تحمل نزدیک به ۹ ماه تحمل سلولهای انفرادی زندان اوین در تاریخ ۲۰ اسفند ماه ۱۳۸۸ به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد که محل نگهداری زندانیان سیاسی بعد از انتخابات تبدیل شده بود.
بلاتکلیفی ۹ ماه این روزنامهنگار باعث شد تا وی برای بار دوم دست به اعتصاب غذا زند و وضعیت جسمانیاش به خطر بیافتد.
در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ در اقدامی غیر قانونی و بر خلاف اصل تفکیک و طبقهبندی زندانیان سحرخیز به زندان رجایی شهر که محل نگهداری مجرمان خطرناک است منتقل شد. وکیل عیسی سحرخیز انتقال وی را به زندان رجایی شهر کاملاً غیرقانونی اعلام کرد. وی در هفتم خرداد ۱۳۸۹ نیز به دارالقرآن زندان رجایی شهر که محلی برای اعمال فشار بیشتر بر روی زندانیان سیاسی است، منتقل شد.
در ادامهها فشارها بر این روزنامهنگار وی در تاریخ ۹ خرداد ماه ۱۳۸۹ به زندان کچویی در شهر کرج منتقل شد. پس از نزدیک به یک سال بازداشت موقت سرانجام روز ۲۷ تیر ماه ۱۳۸۹ به عنوان آخرین جلسه رسیدگی به اتهامات عیسی سحرخیز در نظر گرفته شد. اتهامات وی “فعالیت تبلیغی علیه نظام” و “توهین به رهبری” عنوان شد.
در پی ارسال پیامی از سوی عیسی سحرخیز به مراسم بزرگداشت ۲۲ خرداد او در ۲۶ خرداد ۱۳۸۹ بار دیگر به زندان رجاییشهر منتقل شد. سحرخیز که نخستین سال بازداشت موقتخود را بدون محاکمه سپری میکرد در تاریخ ۴ تیر ماه ۱۳۸۹ با وخیم شدن حال جسمانیاش جهت مراقبتهای ویژه به بیمارستان انتقال پیدا کرد.
در ۱۱ بهمن ۱۳۸۹ دادگاه عیسی سحرخیز در شعبه ۱۰۵۹ دادگاه کارکنان دولت با حضور وکلای وی تشکیل شد که مربوط به پروندهی وی در سال ۱۳۸۵ بود. اتهام وی مربوط به مصاحبهای در آن سال بود با عنوان “من الان در زندانی به نام ایران محبوس هستم.” دومین جلسه این دادگاه در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۹ ماه بدون حضورش وی در دادگاه به علت تغییر بند در زندان برگزار شد. اتهامات “نشر اکاذیب و فعالیت تبلیغی علیه نظام” از جمله مواردی بود که مدتی پس از بازداشتش به خاطر آن با رای غیابی ۷ ماه و یک روز حبس محکوم شده بود.
دادگاه دیگر سحرخیز قرار شد در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی برگزار شود. این روزنامهنگار با ارسال نامه ای از زندان و اعلام زمان دادگاه خود، خواستار حضور هیئت منصفه و همچنین علنی بودن دادگاهش شد. وی خاطرنشان کرد، در جریان برگزاری دادگاه، نحوهی دستگیری با ضرب و جرح و همچنین شکنجه های جسمی – روحی و وقایع زندان را افشاء و نقش نیروهای ویژه و همچنین لباس شخصیها و بسیج را برملا خواهد کرد.
محاکمه عیسی سحرخیز در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به صورت غیرعلنی برگزار شد. این روزنامهنگار و نویسنده را برای جلسه دادگاه با “دستبند” و “پابند” به دادگاه بردند. وی در دادگاه گفت که از آمرین و عاملین شکنجهها و آیتالله خامنهای و محمود احمدینژاد و محسنی اژهای، وزیر وقت اطلاعات در دولت نهم شکایت میکند. این روزنامهنگار تاکید کرد که این افراد اگر حتی به طور مستقیم در فجایع دست نداشتهاند، اما مطلع بوده و سکوت کردهاند که این سکوتشان غیر قانونی است.
سرانجام این روزنامهنگار با حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به سه سال زندان و پنج سال ممنوعیت و محرومیت از فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی محکوم شد. اتهامات وی “توهین به رهبری” و “اقدام علیه امنیت ملی” عنوان شده بود. وی پس از صدور حکم در تماسی با خانوادهاش گفت که به حکم صادره اعتراض نخواهد کرد چرا که به عقیدهی او “تمام حکمها به طور مستقیم از زیرنظر آقای خامنهای صادر میشود” و “قوه قضاییه اینجا هیچ کاره است”.
وضعیت جسمی عیسی سحرخیز در طول دوره بازداشت طولانی مدتش به خاطر شکنجهها و فشارهای شدیدی جسمی و همچنین سلولهای انفرادی بسیار حاد شد به طوری که در تاریخ ۱۶ مرداد ماه ۱۳۸۹ وضعیت جسمی او که از ناراحتی قلبی نیز رنج میبرد بسیار وخیم گزارش شد.
سحرخیز که در دوران زندان نیز دست از مبارزه و استیفای حقوق خود و مردم دست برنداشت در زندان طی دادخواستی از شرکت نوکیا زیمنس و دیگر شرکتهای مرتبط بابت فروش و ارایه فن آوری و تجهیزات لازم برای شنود ومونیتورینگ هوشمند شبکههای بی سیم، اطلاعاتی و اینترنت ایران که موجب دستگیری و سپس شکنجه او و دیگر شهروندان ایرانی شده است، در دادگاه فدرال آمریکا شکایت کرد.