مهم ترین پیامد داخلی توافق هسته ای، تغییرات غیرقابل اجتنابی است که در رفتار جمهوری اسلامی پدیدار خواهد شد. چنین گمانی بر این ادعا استوار است که اگر جمهوری اسلامی از درون دچار تغییر رفتار نشود بازگشت تحریم ها یا اعمال هرگونه تحریم جدید از قبیل تحریم های حقوق بشری و تروریسم می تواند مجدداً در دستور کار قرار گیرد.
رهبر جمهوری اسلامی اخیرا طی سخنان مهمی با اعضای مجلس خبرگان حال که توافق هسته ای حاصل آمده است، بر این تشخیص خود از مفاد توافق تاکید کرده و گفته که: “اگر قرار است چارچوب تحریم ها حفظ شود، پس ما برای چه مذاکره کردیم؟ و این، کاملاً مخالف علت حضور جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات است زیرا هدف از مذاکرات برداشته شدن تحریم ها بود.”
این تشخیص آیت الله خامنه ای اشاره درست به موضع صریح دولت اوباماست که همواره بر بازگشت پذیری(snap back) تحریم ها تاکید کرده است. اساساً موضوعی که ذهن آیت الله خامنه ای را به خود مشغول کرده پرسشی است که خود مطرح کرده و گفته که: “همواره باید متوجه این موضوع باشیم که طراحی و نقشهی او [دشمن/امریکا] چیست؟”
از قضا او در پاسخ به این پرسش خود در ۲۱ اسفند ۹۳ ( حدود شش ماه پیش از توافق هسته ای) در دیداری دیگر با اعضای خبرگان گفته بود: “آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی مشاهده میکنیم که با تغییر رفتار از آن یاد میکنند ـ- گاهی میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم، تغییر رفتار را میخواهیم -ـ [همین است]. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد.همان چیزی که گاهی از آن تعبیر می شود به دین حدّاقلّی؛ یعنی کاستن از آرمانها که بهمعنای نابودی سیرت دین است. این دین حدّاقلّی یعنی در واقع دین را حذف کردن.”
اینک بیان روشن تر از نگرانی آیت اله خامنه ای را می توان در سخنان امامان جمعه یافت.
علم الهدی امام جمعه مشهد که روزگاری در واکنش به کمبود گوشت مرغ در زمان احمدی نژاد توصیه کرده بود، مردم “اشکنه و پیاز” بخورند اینک از “ترافیک” سفر هیأت های خارجی به ایران ابراز نگرانی کرده است. او در خطبه نماز جمعه همین هفته گفته که: “کسانی که در گوشه کنار این خواب را میبینند که یک روزی دست و پای آمریکا و اروپا به اینجا دراز شود و با راحتی بخوابند، این یک خیال خامی است. یک روز مشاهده میکنیم که رئیس جمهور از یک کشور [اتریش] و دو وزیر خارجه از یک طرف به همراه گروه اقتصادی به ایران میآیند، لذا این ترافیک اروپایی برای مردم خطرناک است.”
این خود مقایسه ای در خور تأمل است که فردی همچون علم الهدی (حامی جدی احمدی نژاد که در طول ۸ سال ریاستش حتی یک سفر دوجانبه اروپایی نداشت و هیچ مقام ارشد اروپایی نیز از ایران بازدید نکرد) اینک از ترافیک سفر مقامات خارجی نه تنها ابراز نگرانی بلکه احساس خطر می کند. او همان کسی است که از کمبود مواد غذایی مردم در زمان تحریم ها نگران نبود.
روشن است که وی پیامد گشایشی را که در روابط ایران و غرب حاصل آمده است، تغییر ماهیت جمهوری اسلامی می داند وگرنه چه جای نگرانی برای سفر مقامات خارجی به ایران است اگر صرفاً گشایش اقتصادی را برای ایران در بر داشته باشد؟ علم الهدی به صراحت گفته است که نگران “آرمان انقلابیم”
موحدی کرمانی؛ اندلس دوم
موحدی کرمانی امام جمعه موقت تهران در همان روز و هم همزمان با علم الهدی در بیاناتی دیگر در نماز جمعه تهران به پیامد خطرناکی که به زعم او توافق هسته ای می تواند در بر داشته باشد اشاره کرده و آشکارا می گوید که توقع غرب تغییر “هویت” جمهوری اسلامی و ایجاد “اندلس دوم” است. او گفته که: “می گویند چارچوب تحریم ها حفظ می شود…می گویند ایرانی ها باید کار متفاوت انجام دهند…لابد مقصودشان این است که… امیدوارند هویت رژیم ایران تغییر کند…آمریکا در سایه عادی شدن رابطه با ایران می خواهد در کشور ما نفوذ کند…دلخواه آمریکا این است…تا ایران را اندلس دوم کند.”
چنین مقایسه ای بین سرنوشت جمهوری اسلامی و اندلس اسلامی، پرده از عمق نگرانی بر می دارد که که می توان تاثیر نرم افزاری توافق هسته ای بر سرشت جمهوری اسلامی باشد.
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران به نقل از سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته که او پیشتر نسبت به تکرار سرنوشت اندلس اسلامی هشدار داده است. او گفته بود که: “مهمترین حادثه اولیه تاریخ اسلام در سال ۱۴۹۲ اتفاق افتاد؛ یعنی سقوط آندولس… که در نتیجه جهان اسلام یک سیر انحطاطی، قهقرایی و نزولی را طی میکند.”
اندلس نام عربی برای حکومتی است که در بخش هایی از اسپانیایی کنونی و در مقاطع مختلف برای حدود هفتصد سال تحت حکومت خلافت اسلامی قرار داشت. در ۷۱۱میلادی برابر با ۹۲ هجری قمری و در دوران خلافت امویان، ولید بن عبدالملک خلیفه اموی دسته ای از مسلمانان را به رهبری طارق بن زیاد (که تنگه جبل الطارق از نام او گرفته شده) مامور فتح اسپانیا کرد. اعراب فاتح، قلمرو جدید خود را در اسپانیا اندلس می گفتند. در مجموع حکومت مسلمانان در این منطقه از اروپا برای هفتصد سال ادامه داشت تا آنکه در سال ۱۴۹۲ میلادی با حمله اقوام مسیحی برای همیشه به حکومت مسلمانان اندلس پایان داده شد.
در ادبیات اسلام سیاسی برپایی حکومت مسلمانان در اسپانیا نشانه اقتدار اسلام و برچیده شدن حکومت مسلمانان عبرت بزرگ برای آغاز انحطاط در تمدن اسلامی به شمار می رود. از آن مهم تر پایان حکومت اندلس اسلامی، آغاز یکپارچه شدن اروپا به عنوان قاره ای تماما مسیحی شد که با فروپاشی خلافت عثمانی شکل کامل به خود گرفت.
بنا به شرحی که درباره افول اندلس اسلامی می دانیم، اشاره امثال سردار سلیمانی یا آیت الله موحدی کرمانی به تکرار حادثه مشابه اندلس برای جمهوری اسلامی، عمق نگرانی را نشان می دهد که آیت الله خامنه ای با عناوینی همچون تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و.. به آن هشدار داده بود.
اما، آنچه در خور تأمل است اینکه از زبان اربابان قدرت در جمهوری اسلامی شنیده شود که توافق هسته ای می تواند اندلس دوم را در جمهوری اسلامی رقم بزند. از اینجاست که نباید مهم ترین پیامد توافق هسته ای را در پیامدهای سیاسی- اقتصادی آن بلکه در تغییر سرشت جمهوری اسلامی ارزیابی کرد.
اگر پذیرفته شود که پیامد توافق هسته ای تغییر سرشت جمهوری اسلامی خواهد بود، پرسش مهم این است که چگونه آیت الله خامنه ای می تواند چراغ سبزی را که برای مذاکره هسته ای با غرب داد، “نرمش قهرمانانه” تلقی کند؟ اگر تالی فاسد توافق هسته ای تغییر هویت رژیم ایران (به گفته موحدی کرمانی) است، آیا آیت الله خامنه ای خود راه را برای شبیخون فرهنگی که هشدار می داد، هموار نکرده است؟