میثم دانش پور مقدم در مصاحبه با “روز” اعلام کرد که اعضای زندانی خانواده اش در نامه ای به رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه و وزیر دادگستری خواستار بازنگری در احکام خود شده اند. او گفت که درخواست عفو پدر و برادرش با وجود گذشت بیش از سه سال از ارائه این درخواست، هنوز هیچ پاسخی نداشته و آنها همچنان زیر حکم اعدام قرار دارند.
مطهره (سیمین) بهرامی حقیقی به اتفاق همسرش، محسن دانش پور مقدم و پسرش، احمد دانش پور مقدم عاشورای ۸۸ در منزل شخصی خود بازداشت شدند. ریحانه حاج ابراهیم، نامزد احمد دانش پور مقدم و هادی قائمی، از بستگان و آشنایان خانوادگی این خانواده نیز همان روز به اتفاق آنها بازداشت شدند. این ۵ نفر در دادگاه انقلاب متهم به محاربه و به اعدام محکوم شدند. حکم اعدام مطهره بهرامی، ریحانه حاج ابراهیم و هادی قائمی از سوی دادگاه تجدید نظر نقض و به ۱۰ سال حبس تعزیری و ۱۵ سال حبس تعزیری برای خانم بهرامی و خانم حاج ابراهیم تغییر یافت. آقای قائمی هم به ۱۵ سال حبس تعزیری در تبعید محکوم شد. اما در شرایطی که براساس قانون باید رسیدگی به پرونده هایی با اتهام محاربه در دیوان عالی کشور انجام می شد، پرونده محسن و احمد دانش پور مقدم به دادگاه تجدید نظر فرستاده شد و این دادگاه حکم اعدام آنها را تایید کرد.
اکنون نزدیک به ۴ سال است که اعضای این خانواده در زندان به سر می برند و میثم دانش پور مقدم، فرزند دیگر این خانواده در مصاحبه با “روز” از وضعیت جسمانی نامساعد اعضای خانواده، بخصوص پدرش که اکنون مسن ترین زندانی سیاسی زندان اوین است خبر می دهد و می گوید آنها تاوان گناهی ناکرده را می پردازند. او توضیح میدهد: “اعضای خانواده من هیچ جرمی مرتکب نشده بودند که مستحق چنین اتهام و چنین حکم و رفتارهایی باشند. مادر من تیرماه ۸۷ برای دیدن برادرم به عراق سفر کرده بود. برادر من در اردوگاه اشرف به سر می برد و هیچ گونه ارتباطی با خانواده نداشت، ما هم به هیچ عنوان عقاید سیاسی او را قبول نداشتیم اما بالاخره مادر است و طاقت نمی آورد. او صرفا برای دیدار با برادرم به عراق رفت و برگشت. از تیرماه ۸۷ هم هیچ مشکلی پیش نیامد تا عاشورای ۸۸ که ریختند خانه ما و اعضای خانواده را بازداشت کردند. در حالیکه آنها هیچ گونه فعالیتی نداشتند و تنها مساله، همان سفر مادرم به عراق برای دیدار برادرم آن هم در سال ۸۷ بوده است”.
آقای دانش پور مقدم می افزاید: “پدر من ۷۰ سال دارد و مسن ترین زندانی سیاسی اوین است. او متاسفانه وضعیت جسمانی خوبی هم ندارد؛ از سویی کهولت سن واز سوی دیگر بیماری های مختلف فشار خون و کمر درد و مشکل زانو و افسردگی شدید او را به شدت آزار میدهد. برادرم هم بیمار است و مشکل شدید روده ای دارد اما متاسفانه به دلیل اینکه زیر حکم اعدام است او را برای مداوا به بیمارستان اعزام نمیکنند”.
درباره سرنوشت درخواست عفوی که محسن و احمد دانش پور مقدم کرده بودند سئوال میکنم. میثم دانش پور مقدم می گوید:” هیچ جوابی نیامد.حتی نمیدانیم پرونده پدر و برادرم کجا است. وکیل آنها تسخیری بود و بعد از صدور حکم هیچ پی گیری نکرد، خودمان هم خواستیم وکیل بگیریم و با آقای دکتر شریف صحبت کردیم که متاسفانه امکان ورود ایشان به پرونده را ندادند و گفتند حکم صادر و تمام شده و نیازی به وکیل نیست. لذا کسی هم نبود که بتواند از نظر حقوقی پی گیری بکند. حالا نه میدانیم پرونده ها کجاست و نه پاسخی برای درخواست عفو داده شده. پدر و برادرم هم با حکم اعدام با وضعیتی که توضیح دادم در زندان به سر می برند”.
او درباره وضعیت مطهره بهرامی هم میگوید: “مادر من بیش از ۶۰ سال دارد، او هم بیمار است و از ناحیه ستون فقرات و گردن در وضعیت خوبی نیست و نیاز به جراحی دارد. هر چند گاهی او را برای مداوا به بیمارستان منتقل می کنند و به زندان برمیگردانند اما او نیاز به مرخصی دارد، این مدت که جوابی نمیدادند اما اخیرا گفته اند ۶۰۰ میلیون تومان وثیقه بیاورید تا مرخصی استعلاجی بدهیم. حالا باید ببینیم می توانیم این وثیقه سنگین را جور کنیم که حداقل مادرم برای مداوا به مرخصی بیاید”.
او سپس از ازدواج برادرش با ریحانه حاج ابراهیم در زندان اوین خبر میدهد و میگوید: “آنها وقتی بازداشت شدند نامزد بودند و در شرایطی در زندان با هم عقد کردند که برادرم حکم اعدام دارد و همسرش ۱۵ سال حبس تعزیری. البته متاسفانه تا الان هم از ثبت عقد رسمی آنها ممانعت شده و ما امیدواریم حداقل در این زمینه مشکلی پیش نیاورند”.
میثم دانش پور مقدم سپس می پرسد: “آیا این عدالت است که یک پیرمرد مریض را در زندان و زیر حکم اعدام نگاه دارند؟ هیچ وجدانی می پذیرد اعضای یک خانواده تنها به این دلیل که یک عضو خانواده آنها در اشرف به سر می برده چنین رفتارهایی را متحمل شوند؟ مگر پدر ۷۰ ساله من دیگر چقدر عمر خواهد کرد؟ چرا عادلانه با آنها رفتار نمی شود؟ آنها اخیرا در نامه ای خواستار این شده اند که احکام شان مورد بازنگری قرار بگیرد اما هنوز به نامه آنها جوابی داده نشده. آنها به درستی پرسیده اند که آیا ما هزینه عاشورا شدیم؟ هزینه شلوغی های عاشورا شده ایم؟ ۴ سال از عاشورای ۸۸ گذشته، چرا باید خانواده ما این چنین نابود شود؟”
او می گوید که خانواده اش خواستار بازنگری و تطبیق احکام خود با قانون جدید مجازات اسلامی هستند. آنها می خواهند احکام شان بازبینی شود یا اصلا دادگاه دیگری به پرونده های آنها رسیدگی کند و به وضعیت فعلی خاتمه داده شود.
پدر ریحانه حاج ابراهیم هم در مصاحبه با “روز” از محرومیت دخترش از مرخصی در ۴ سال گذشته می گوید: “برای مرخصی الان یک میلیارد و صد میلیون تومان به عنوان وثیقه می خواهند. خب ما چگونه چنین وثیقه ای را تامین کنیم؟ ریحانه نیاز به مرخصی استعلاجی و درمان دارد. او مشکل معده و روده دارد و در زندان هم وضعیت اش بدتر شده اما متاسفانه امکان تامین چنین وثیقه سنگینی برای ما نیست. قبلا هم گفته ام بیایند مرا ببرند زندان جای دخترم و بگذارند او چند روزی مرخصی بیاید و درمان شود و دوباره به زندان بازگردد”.
اومیگوید: “دختر من خواستار بازنگری در حکم خود است و ما امیدواریم با بازنگری در حکم او، عدالت رعایت شود. دختر من هیچ فعالیت سیاسی نداشت. او در منزل آقای دانش پور مقدم که پسر خاله من است به اتفاق آنها بازداشت شد و اتهاماتی عجیب مثل محاربه به او زدند.”
آقای حاج ابراهیم پیشتر هم به “روز” گفته بود: “درباره وضعیت اش که نمی تواند کاری بکند، فقط منتظر نشسته و به امید اینکه روزی در زندان ها باز شود. زندانی سیاسی همین است دیگر. هرموقع هم که با علوی، بازجویش صحبت میکند علوی میگوید من همه کاره هستم و برای شما تصمیم می گیرم و می توانم آزاد کنم یا حکم تان را کم یا زیاد کنم، هیچ کسی نمی تواند دخالتی کند.فقط من تصمیم گیر هستم که اصلا مرخصی بروید یا نروید وهمان اول هم به ریحانه گفته بود که حکم شما ۱۵ سال است، همین هم شد. به ریحانه ابتدا اعدام و سپس ۱۵ سال زندان دادند الان هم بحث بیماری و مرخصی و همه مسائل دیگر باز دست اوست”.
هادی قائمی که همراه با این خانواده و در روز عاشورای ۸۸ بازداشت شده و از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ بوده اما به گفته پسرش بعد از آزادی از زندان در دهه ۶۰ هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته است. آقای قائمی هم ابتدا به اعدام و سپس به ۱۵ سال حبس تعزیری در تبعید محکوم شده و در زندان گنبد در حال سپری کردن محکومیت خود است. پسر او قبلا به “روز” گفته بود که برای مرخصی استعلاجی برای آقای قائمی هم یک میلیارد تومان وثیقه خواسته اند ولی خانواده او امکان تامین چنین وثیقه ای را ندارند.