شروط و خواسته ها

پروین بختیارنژاد
پروین بختیارنژاد

شروط خاتمی و طرح تردیدهای او در ورود به عرصه انتخابات، هواداران وی را در سکوت معنی داری فرو برده است. بعد ازنوشتن نامه های متعدد و تقاضا های مکرر از وی برای ورود مجدد به عرصه ریاست جمهوری و یادآوری مخاطراتی که کشور را تهدید می کند، محمد خاتمی هم بالاخره سکوت خود را شکست و سخن از موانع پیش روی خود به میان آورد.

 شروط خاتمی خطاب به دو گروه بود: شروطی با مردم و شروطی با حاکمیت. شروط خاتمی با مردم بر این نکته تاکید داشت که فشارهای مختلف و طرح خواستهای متفاوت نمی تواند از خاتمی اصلاح طلب، یک خاتمی انقلابی بسازد. او در این سخنان تاکید کرده که بر فرض آمدن، در چارچوب وظایفی که قانون اساسی به عهده او گذاشته، عمل خواهد کرد، نه یک گام بیش و نه یک گام کم؛ همان رویه ای که در دو دوره ریاست جمهوری پیش از این نیز بر آن تاکید نموده است. این رویه نیز به زعم محمد خاتمی صبوری و تحمل بالای مردم را می طلبد؛ امری که در زمانی که ناله مردم از اوضاع بهم ریخته اقتصادی، آشفتگی و فساد در حوزه های مختلف، بلند است، مشکل می نماید و بر تردیدهای او می افزاید. او خواسته های مردم را بر حق می داند ولی توان خود و هر دولت اصلاح طلبی را که بر مسند ریاست جمهوری تکیه زندنیز اندک دانسته است.

اما بیم های اصلی خاتمی ازنقض کنندگان قانون اساسی است که در گوشه گوشه نهادهای قدرت، محل امنی را برای خود تدارک دیده اند. او از دیدار کنندگانی که رفته بودنداز او بخواهند در این شرایط دشوار مردم را تنها نگذارد، سئوال کرده : اگر فلان فرد یا فلان دستگاه، قانون اساسی را نقض کرد، چه باید کرد؟

او به مخاطبین خود می گوید : قوای سه گانه کشور باید از یکدیگر مستقل باشند نه اینکه در اختیار جریانی قرار بگیرند که قدرت داشته باشد ولی مسئولیت نداشته باشد.

آقای خاتمی به هواداران خود توضیح داده که امروز تولید لطمه دیده، بخش خصوصی زیان دیده و بنیادها و نهادهای شبه دولتی که به وجود آمده اند عرصه را بر بخش خصوصی تنگ کرده اند و متاسفانه نه تحت نظارت دولت اند و نه پاسخگو به او.

توضیحات محمد خاتمی از نابسامانی های بر جای مانده از دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، صریح است و عرصه را برای چانه زنی تنگ کرده است.

 اما علیرغم این دانسته های بی پاسخ، در خواستها از محمد خاتمی و نیز اکبر هاشمی رفسنجانی برای حضور در انتخابات ادامه دارد. عده ای که امکان طرح مطالبات جمعی را دارند از آنها می خواهند که دل به دریای خواست های مردم بزند و پا به عرصه ساخت و ساز خانه ای بگذارند که زلزله ای مهیب آن را به بدترین شکل تخریب نموده است.

دولت بی کفایت محمود احمدی نژاد و نیز بنیادهای وابسته به سپاه پاسداران که بقول برخی از اقتصاد دانان 40درصد اقتصاد نفتی ایران را دردست دارند، از طریق نیروی نظامی و توان مالی، با اشباع بازارازواردات اجناس چینی، تولید کننده های داخلی را مغلوب کالاهای آنان کرده، هزاران واحد تولیدی را به تعطیلی کشانده ومیلیونها شهروند را بیکار کرده اند. سپاه هم که درهر مسئله ی سیاسی مداخله می کند و گاه و بیگاه برای مردم و فعالین سیاسی خط نشان می کشد. حال پس گرفتن نیمی از درآمدهای نفتی از این بنیادهای خود مختارچگونه صورت خواهد گرفت؟ آیا محدود کردن آنان به وظایفی که قانون اساسی برای آنها مشخص کرده عملی ست؟… اینها مواردی است که سایه ی تردید را بر کاندیدای اصلاح طلبان مستولی کرده و در واقع این نکات، معماهای اصلی کارزار انتخاباتی امروز ما است.

حال این یادداشت کوتاه حاوی دو پیشنهاد به آقای خاتمی است:

1 – در دوره اصلاحات، یکی از انتقاداتی که به کرات به آقای خاتمی و دولت اصلاحات می شد، این بود که بسیاری از سئوالات و موضوعات مورد انتقاد مردم بی جواب گذاشته می شود. در آن دوره گفتگوی مستمری بین آقای خاتمی و مردم برقرارنشد ودر نتیجه انتقادات به نارضایتی و نارضایتی ها به شکاف بین دولت و مردم منجر شد. لذا یکی از خواستهای مردم پاسخگویی و دیالوگ مستمر دولت با مردم است. به مانند همین امروز که آقای خاتمی از ناقضین قانون اساسی، از بنیادهای اقتصادی که تحت نظارت هیچ نهاد نظارت کننده ای، قرار نمی گیرند، از اقتصادی که گرفتار بیماری های صعب العلاج شده است و…. سخن می گوید.

شاید یکی از راههایی که شرایط ارتباط مستمر دولت و مردم را می تواند تضمین کند، همین گفت هایی باشد که تا میزان زیادی برآگاهی شهروندان از آنچه می گذرد وطبقه ی متوسطی که دانستن را حق خود میداند، موثر است.

2 – در دو دوره هشت ساله ریاست جمهوری آقای خاتمی، ان جی اوها یا نهادهای داوطلبانه مردم محور در حوزه ها و عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و… یکی پس از دیگری در سراسر ایران از شهرهای بزرگ گرفته تا شهرستانهای دور متولد شدند و خدمات بسیاری نیز به گروههای هدف خود ارائه کردند.

حال در این شرایط بس خطیر، یکی از مهمترین بازوهای دولت اصلاحات، می تواند ان جی او ها، گروههای دانشجویی و روزنامه نگاران باشند که این امکان را دارند که نقش واسطه های مردم با دولت و دولت با مردم را ایفا کنند و منویات و مشکلات هریک را به گوش دیگری برسانند و شرایط گفتگو و ارتباط مستمر بین دولت اصلاحات و مردم را فراهم آورند. در این صورت دولت با تکیه بر حمایت عموم جامعه خواهد توانست به اجرای برنامه های اصلاح گرایانه خود امیدوار باشد؛ مردمی که هر وقت همراه دولتهای مردمی بوده اند با تمام توان تلاش و نقش تاریخی خود را ایفا نموده اند.