رئیس سازمان بهزیستی کشور میگوید سالانه هزار کودک زیر سه سال در خیابانها و بیمارستانها رها میشوند. به گفته محسنی بندپی این کودکان عمدتاً از مراکز بهزیستی سر در میآورند. بر اساس آخرین آمارها در حال حاضر ۱۲ هزار کودک در مراکز بهزیستی تمامی استانهای کشور نگهداری میشوند.
معاون امور اجتماعی بهزیستی هم چندی پیش گفته بود در حوزه شبه خانواده و کودکان بی سرپرست و فاقد سرپرست نیز ۲۴ هزار کودک زیر ۱۸سال زیرپوشش بهزیستی قرار دارند. به گفته مسعودی فرد “ازاین تعداد نگهداری ۱۴هزار کودک به صورت فرزند خوانده و امین موقت واگذارشده و ۱۰هزار کودک نیز در ۶۰۰ مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست نگهداری می شوند.” این مقام مسئول اعلام کرده بود که ۸۵ درصد کودکان خیابانی کشور با خانواده خود زندگی می کنند.
مانند بسیاری از آسیبهای اجتماعی، آمار دقیق کودکان کار در ایران مشخص نیست و تنها آمار رسمی به سال ۸۵ بر میگردد که تعدادشان یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر اعلام شد؛ آماری که حالا به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، اگر چه میزان دقیق آن مشخص نیست اما به وضوح افزایش داشته است. همچنین بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در ایران، سهمیلیون و ۲۶۵ هزار کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد که تعداد قابل توجهی از آنها، کودکان کار هستند.
برخی آمارها هم از وجود بیش از ۱۳ هزار کودک کار و خیابان، تنها در تهران، حکایت دارد. در کنار این ارقام، ۹۱۵ هزار کودک به عنوان کودک خانهدار به ثبت رسیدهاند که از این تعداد ۹۸.۹ درصد دختر هستند.
ایدز در کودکان خیابانی
بر اساس پژوهشی که سه سال پیش توسط سازمان بهزیستی کشور انجام شده ۹/۳۰ درصد کودکان خیابانی ۶ تا ۱۱ سال و ۹ درصد نیز زیر ۶ سال سن دارند و تعداد کودکان خیابانی غیر ایرانی در استانهای تهران، فارس، خراسان رضوی، بوشهرو اصفهان بیشتر از استانهای دیگر است و همچنین ۳۰ درصد کودکان خیابانی به مدرسه نمی روند. نتایج این تحقیق نشان میدهد آمار کودکان کار در استان تهران ۳/۱۴درصد، سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی۹/۶ درصد، خوزستان ۴/۶ درصد،هرمزگان ۸/۵ و قم ۷/۵ درصد است و ۶۰ درصد از کودکان خیابانی نه به دلیل نابسامانی وضعیت خانوادگی بلکه به دلیل فقر اقتصادی و یا بیکاری و اعتیادو بد سرپرستی و نا آگاهی والدین راهی خیابانها می شوند.
اما جا ماندن از تحصیل و دور شدن از دنیای کودکی تنها آسیبی نیست که کودک کار به بار میآورد. معاون وزیر بهداشت چندی پیش با استناد به مطالعهای که دو سال پیش روی هزار کودک کار و خیابانی در شهر تهران انجام شده، شیوع ایدز در این گروه از کودکان را ۴/ ۵ درصد اعلام کرده و هشدار داده بود: “میزان ابتلا به ایدز در کودکان کار و خیابانی، ۴۵ برابر سایر افراد جامعه است و این میتواند زنگ خطر جدی باشد.”
به گفته علی اکبر سیاری ۷۲ درصد این کودکان گفتهاند دوستانشان سوء مصرف مواد مخدر داشتهاند و این نشان میدهد که این کودکان با مواد مخدر آشنا هستند. ۱۵ درصد این کودکان نیز اعلام کردهاند که خودشان مواد مخدر مصرف کردهاند. ۴.۶ درصدشان هم عنوان کردهاند که مواد تزریقی استفاده کردهاند.
روزنامه شرق هم چندی پیش بر اساس یافتههای پژوهش گسترده سازمان بهزیستی نوشت که کودکان کار و خیابان، کودکان ۱۰ساله بیشترین تعداد کودکان خیابانی را تشکیل میدهند. ۱۷/۳ درصد کودکان خیابانی حداقل یکبار در عمر مصرف الکل داشتهاند. ۲۳درصد این کودکان حداقل یکبار مواد، الکل یا سیگار مصرف کرده و۶/۹ درصد این کودکان در ششماه اخیر مصرف داشتهاند. ۲۱درصد کودکان هم تجربه رابطه جنسی داشتهاند. میانگین سن شروع روابط جنسی در دختران ۵/۱۲سال و در پسران ۷/۱۳سال است و ۵/۴ درصد این کودکان آزار جنسی را گزارش کردهاند.
مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی در خصوص علل بالا رفتن آمار کودکان کار و خیابان مبتلا به ایدز در ایران به روز گفته بود: “در تمام کشورها بسته به میزان فقری که وجود دارد، بچههای بدون سرپرست در خیابان رها میشوند و دست به کارهای مختلفی میزنند البته بسیاری از آنها خانواده و محلی برای زندگی دارند اما ناچارند برای امرار معاش، با کار کردن به خانواده هایشان کمک کنند. این کودکان اغلب مورد تجاوز افراد بزرگتر ازخودشان قرار می گیرند و بعضا در قبال این کار پول دریافت می کنند.”
وبسایت خبر آنلاین هم با اشاره به آمارهای نگران کننده از کودکان کار در کشور نوشته بود: “۱۰ درصد کودکان کار کشور به دلایل شرایط زندگی در سن نوجوانی و جوانی جذب گروههای بزهکار میشوند و به کارهایی همچون فروش مواد مخدر و جرام دیگر رو می آورند. ۱۰ درصدی که حتی با آمار یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفری سال ۱۳۸۵ حدود ۱۷۰ هزار نفر می شوند.”
کودکان بازمانده از تحصیل، یک معضل قدیمی
“طبق آمارهای رسمی ۲۰ میلیون هفت تا ۱۸ ساله در سن مدرسه، در کشور وجود دارد در حالیکه آموزشوپرورش در سالجاری تعداد دانشآموزان را ۱۳میلیون نفر و به روایاتی دیگر ۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر اعلام کرده است. حال باید پرسید شش، هفت میلیون نفر دیگری که در سنین مدرسه هستند، چه میکنند؟” این را امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس در میزگرد بررسی وضعیت کودکان کار در ایران مطرح کرده و در ادامه ضمن اشاره به اینکه بهطور متوسط روزانه در تهران کودکان کار بین ۵۰ تا ۷۰ هزار تومان درآمد دارند، گفته است: “با وجود درآمد نسبتا خوب کودکان کار و خیابان در شهری مانند تهران، همواره شاهد آن هستیم که ظاهر آنان هیچگاه تغییر نکرده و همچنان با لباسهای مندرس در معابر حضور مییابند و این موضوع دلایل متعددی دارد و یکی از آنها این است که این شیوه لباسپوشیدن بهعنوان ابزاری برای کسب درآمد بیشتراست.”
به گفته بسیاری از کارشناسان، وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل هم نگران کننده است. چندی پیش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی براساس سرشماری سال ۸۵ آمار تکاندهندهای منتشر کرد: “بیش از ۳.۲میلیون کودک بین شش تا ۱۷ساله بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارد که یا اصلا به مدرسه نرفتهاند یا در طول سالهای تحصیل به دلایل مختلف از تحصیل بازماندهاند.” اما آمارهایی که وزارت آموزش و پرورش اعلام میکند بسیار کمتر از این تعداد و ضد و نقیض است. این وزارتخانه ادعا میکند تنها حدود 5درصد از کودکان واجد شرایط امکان حضور در مدرسه را نداشتند و در روستاها با داشتن یک دانشآموز نیز کلاسها دایر بوده است. در حالیکه در بسیاری از روستاها فقط تا پنجم ابتدایی مدرسه وجود دارد و همین موضوع تعدادزیادی از دانشآموزان را از تحصیل باز میدارد.
یک کارشناس مسائل آموزشی هم پیشتر به روز گفته بود: “اینجا دیگر مسوولیت متوجه آموزش و پروش است. آموزش بزرگسالان در هر کشور کامل کننده برنامه اصلی آموزش، یعنی تعلیم کودکان لازمالتعلیم بین سین ۶ تا ۱۸ سال است. یعنی «نهضت» مکمل آموزش و پرورش است، اما متاسفانه آموزش و پرورش حتی آمار دقیقی از کودکان بازمانده از تحصیل ارائه نمیکند. من در روستاهای زیادی دیده ام بسیاری از روستاها نهایتا تا سوم راهنمایی کلاس دارند، دانشآموز روستایی هم چون نمیتواند خانه و خانوادهاش را رها کند و به شهر یا روستاهای دیگر برود، برای همین ترک تحصیل میکند. اینها اگر بازمانده از تحصیل نیستند پس چه هستند؟ متاسفانه میبینیم که آموزش و پرورش در این زمینه به وظیفه خود عمل نمیکند و طبیعتا کمسوادی و بیسوادی باز تولید میشود.”