همه نشانه ها حاکی از ان است که اگر انتخابات آتی نسبتاً آزاد برگزار شود، بیشترین شانس پیروزی از آن اصلاح طلبان است. این را برخورد معتدل نیروهای جوانتر و رادیکالتر جامعه که در انتخابات پیشین چاره ای جز تحریم نیافته بودند، می گوید. این را استقبالی که ازخاتمی می شود، به ویژه حضور او در دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو می گوید. عصبیت و کلافگی اصولگرایان نیز همین را می گفت، وقتی که بیشتر از اصلاح طلبان خواهان تعیین تکلیف از طرف خاتمی بودند و اینک که اینهمه از آمدن او عصبانی هستند.
اما به نظرم اصولگرایان اشتباه می کنند که پیروزی اصلاحات را پیروزی خاتمی یا خواست اصلاح طلبان ارزیابی میکنند. امروز اصلاحات، درست مانند سال هفتاد و شش حکم این لحظه از تاریخ سیاسی جامعه ماست. راه دیگری جز تن دادن به اصلاحات نمانده است. طی نزدیک به چهارسالی که احمدی نژاد با نیتی نیک (به زعم من ) و با برنامه ای مغلوط بر میراث اصلاحات دست یافت و ملک و ملت را زیر هیمنه نادانی های خود گرفت، مقایسه ناگزیر و آشکاری را میان حضور اصلاح طلبان با همه کمی و کاستی هاشان، با حکومت ناب ترین نماینده اصولگر ایی فراهم کرد؛ آنهم نه فقط برای قهرکردگان از اصلاح طلبان که در انتخابات شرکت نکردند، بلکه حتا برای آن گروه های اجتماعی که فارغ از دغدغه های دموکراتیک و آزادیخواهانه اصلاح طلبان، و یا دردهای ایدئولوژیک اصول گرایان، و تنها برای بهبود شرایط معیشتی خود به احمدی نژاد رأی داده بودند.
و اگر راهی جز همین باقی نیست، این راهی نیست که اصولگرایان بتوانند بپیمایند؛ زیرا آنان نمی توانند برنامه ای را که طی همه دوران موجودیت خود تدارک کرده اند، به کناری بگذارند و به برنامه اصلاحات عمل کنند. آنها نمی توانند توقعات و توهمات نادقیقی را که در توده رأی دهندگان خود بوجود آورده یا نمایندگی کرده اند، پاسخ بدهند، چنانکه در فرصت طلایی غنی ترین خزانه کشور طی تمام دوران پس از انقلاب، و در اختیار داشتن پارلمان و دولت توأمان گامی هم در جهت آن برنداشته و همه آمارهای منتشره توسط دستگاههای تحت مسئولیت خودشان با نومیدانه ترین چهره ها این را گواهی می دهند. نظام ارزشهایی که آنان در اذهان هواداران خود آفریده اند، از منزه طلبی پارسایانه تا عدل و مساواتی که وعده داده بودند، تا رهبری جهان اسلام و رها کردن خلق های تحت ستم مسلمان، هیچ افقی برای تحقق خود نگشوده است. در چنین شرایطی حکم عقل این است که با طیب خاطر خزانه خالی مملکت و اداره کشور پر معضل را به اصلاح طلبان بسپارند.
اشتباه دوم اصول گرایان این است که پیروزی اصلاح طلبان را به زیان خود تصور می کنند. حال آنکه دور بودن از مدیریت اجرایی کشوربه آنان این مجال را می دهد که شیوه های تاکنونی خود را که با بالاترین حمایت های قانونی و فراقانونی و با شانس خیره کننده درآمدهای نفتی، نتوانسته از فروپاشی آنان جلوگیری کند، سنجیده وموقعیت خود را اصلاح کنند. و از آن مهمتر اینکه، آنان و اساساً کشور را ازمواجهه با خطر درگیر شدن در امواج خشم و طغیان های عاصی و بی تدبیر، در امان نگاه می دارد.
اصولگرایان اگر نخواهند این واقعیتها را ببینند، دو راه بیشتر نخواهند داشت. یا متوسل به تقلب های رسوا بشوند یا دست به خشونت های بی مرز بزنند! و طرفه آنکه اقدام اول، از واقعه بعد ناگزیرشان خواهد ساخت و اما باز چاره شکست آنان را نخواهد کرد زیرا که این هر دو شیوه در ایران آزموده شده و پاسخ گرفته است. بیاد بیاوریم که در آخرین انتخابات مجلس در چندین منطقه انتخاباتی تأثیر دست بردن در آرای مردم اعتراضاتی بود که در برخی نواحی به خشونت کشیده شد و در محلی مثل ایوان غرب، با سه کشته از مردم معترض وزارت کشور ناچار به تسلیم در مقابل رأی مردم شد. حضور آقای داریوش قنبری نماینده ایوان غرب در مجلس متأسفانه به بهای زندگی سه شهروند و مجروح شدن دهها تن تمام شد.
بر مبنای همه این مسائل وضعیت اصولگرایان در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری بغرنج و پیچیده است. گروهی از آنان البته عزم جزم دارند که از احمدی نژاد عبور کنند و یا او را به طریقی دور بزنند، اما اگر حس کنند که این امر می تواند به پیروزی اصلاح طلبان منجر بشود، قطعاً به اجماع حول احمدی نژاد و تدبیر برای مهار او خواهند اندیشید؛ امری که می تواند با رویه ای که تاکنون از احمدی نژاد دیده شده با شکست کامل مواجه شده و تأثیر آن بر مدیریت کشور بازهم ویرانگر خواهد بود.
بر مبنای این درک از وضعیت، اصلاح طلبان وظیفه دارند که حتی الامکان به یک دولت مدبر با گرایشات سیاسی میانه بیاندیشند که مانند سال هفتادشش به تبعید نیروهای اصولگرا در همه بدنه اجرایی کشور منجر نشود. واقعیت این است که کشور ما روزهای سختی را می گذراند و دوستان بالفعلی در سطح جهان ندارد و مشکلات پیرامونی بیشمار. از شدت تضادها در داخل اگر کاسته نشود مجموعه مصالح ملی آمادگی پذیرفتن آسیب های بازهم بیشتری را خواهد داشت. اصلاح طلبان باید با آن بخش از اصولگرایان که دغدغه ملک و ملت برایشان واقعی ست راهی برای تعامل بیابند.