ضرورت اصلاحات و دو اشتباه اصول گرایان

ملیحه محمدی
ملیحه محمدی

همه نشانه ها حاکی از ان است که اگر انتخابات آتی نسبتاً آزاد برگزار شود، بیشترین شانس پیروزی از آن اصلاح ‏طلبان است. این را برخورد معتدل نیروهای جوانتر و رادیکالتر جامعه که در انتخابات پیشین چاره ای جز تحریم نیافته ‏بودند، می گوید. این را استقبالی که ازخاتمی می شود، به ویژه حضور او در دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو ‏می گوید. عصبیت و کلافگی اصولگرایان نیز همین را می گفت، وقتی که بیشتر از اصلاح طلبان خواهان تعیین تکلیف ‏از طرف خاتمی بودند و اینک که اینهمه از آمدن او عصبانی هستند.‏

اما به نظرم اصولگرایان اشتباه می کنند که پیروزی اصلاحات را پیروزی خاتمی یا خواست اصلاح طلبان ارزیابی ‏میکنند. امروز اصلاحات، درست مانند سال هفتاد و شش حکم این لحظه از تاریخ سیاسی جامعه ماست. راه دیگری جز ‏تن دادن به اصلاحات نمانده است. طی نزدیک به چهارسالی که احمدی نژاد با نیتی نیک (به زعم من ) و با برنامه ای ‏مغلوط بر میراث اصلاحات دست یافت و ملک و ملت را زیر هیمنه نادانی های خود گرفت، مقایسه ناگزیر و آشکاری ‏را میان حضور اصلاح طلبان با همه کمی و کاستی هاشان، با حکومت ناب ترین نماینده اصولگر ایی فراهم کرد؛ آنهم ‏نه فقط برای قهرکردگان از اصلاح طلبان که در انتخابات شرکت نکردند، بلکه حتا برای آن گروه های اجتماعی که ‏فارغ از دغدغه های دموکراتیک و آزادیخواهانه اصلاح طلبان، و یا دردهای ایدئولوژیک اصول گرایان، و تنها برای ‏بهبود شرایط معیشتی خود به احمدی نژاد رأی داده بودند. ‏

و اگر راهی جز همین باقی نیست، این راهی نیست که اصولگرایان بتوانند بپیمایند؛ زیرا آنان نمی توانند برنامه ای را ‏که طی همه دوران موجودیت خود تدارک کرده اند، به کناری بگذارند و به برنامه اصلاحات عمل کنند. آنها نمی توانند ‏توقعات و توهمات نادقیقی را که در توده رأی دهندگان خود بوجود آورده یا نمایندگی کرده اند، پاسخ بدهند، چنانکه در ‏فرصت طلایی غنی ترین خزانه کشور طی تمام دوران پس از انقلاب، و در اختیار داشتن پارلمان و دولت توأمان گامی ‏هم در جهت آن برنداشته و همه آمارهای منتشره توسط دستگاههای تحت مسئولیت خودشان با نومیدانه ترین چهره ها ‏این را گواهی می دهند. نظام ارزشهایی که آنان در اذهان هواداران خود آفریده اند، از منزه طلبی پارسایانه تا عدل و ‏مساواتی که وعده داده بودند، تا رهبری جهان اسلام و رها کردن خلق های تحت ستم مسلمان، هیچ افقی برای تحقق ‏خود نگشوده است. در چنین شرایطی حکم عقل این است که با طیب خاطر خزانه خالی مملکت و اداره کشور پر ‏معضل را به اصلاح طلبان بسپارند.‏

اشتباه دوم اصول گرایان این است که پیروزی اصلاح طلبان را به زیان خود تصور می کنند. حال آنکه دور بودن از ‏مدیریت اجرایی کشوربه آنان این مجال را می دهد که شیوه های تاکنونی خود را که با بالاترین حمایت های قانونی و ‏فراقانونی و با شانس خیره کننده درآمدهای نفتی، نتوانسته از فروپاشی آنان جلوگیری کند، سنجیده وموقعیت خود را ‏اصلاح کنند. و از آن مهمتر اینکه، آنان و اساساً کشور را ازمواجهه با خطر درگیر شدن در امواج خشم و طغیان های ‏عاصی و بی تدبیر، در امان نگاه می دارد. ‏

اصولگرایان اگر نخواهند این واقعیتها را ببینند، دو راه بیشتر نخواهند داشت. یا متوسل ‏به ‎تقلب های رسوا بشوند یا ‏دست به خشونت های بی مرز بزنند! و طرفه آنکه اقدام اول، از واقعه بعد ناگزیرشان خواهد ساخت و اما باز چاره ‏شکست آنان را نخواهد کرد زیرا که این هر دو شیوه در ایران آزموده شده و پاسخ گرفته است. بیاد بیاوریم که در ‏آخرین انتخابات مجلس در چندین منطقه انتخاباتی تأثیر دست بردن در آرای مردم اعتراضاتی بود که در برخی نواحی ‏به خشونت کشیده شد و در محلی مثل ایوان غرب، با سه کشته از مردم معترض وزارت کشور ناچار به تسلیم در مقابل ‏رأی مردم شد. حضور آقای داریوش قنبری نماینده ایوان غرب در مجلس متأسفانه به بهای زندگی سه شهروند و ‏مجروح شدن دهها تن تمام شد.‏

بر مبنای همه این مسائل وضعیت اصولگرایان در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری بغرنج و پیچیده است. ‏گروهی از آنان البته عزم جزم دارند که از احمدی نژاد عبور کنند و یا او را به طریقی دور بزنند، اما اگر حس کنند که ‏این امر می تواند به پیروزی اصلاح طلبان منجر بشود، قطعاً به اجماع حول احمدی نژاد و تدبیر برای مهار او خواهند ‏اندیشید؛ امری که می تواند با رویه ای که تاکنون از احمدی نژاد دیده شده با شکست کامل مواجه شده و تأثیر آن بر ‏مدیریت کشور بازهم ویرانگر خواهد بود.‏

بر مبنای این درک از وضعیت، اصلاح طلبان وظیفه دارند که حتی الامکان به یک دولت مدبر با گرایشات سیاسی ‏میانه بیاندیشند که مانند سال هفتادشش به تبعید نیروهای اصولگرا در همه بدنه اجرایی کشور منجر نشود. واقعیت این ‏است که کشور ما روزهای سختی را می گذراند و دوستان بالفعلی در سطح جهان ندارد و مشکلات پیرامونی بیشمار. ‏از شدت تضادها در داخل اگر کاسته نشود مجموعه مصالح ملی آمادگی پذیرفتن آسیب های بازهم بیشتری را خواهد ‏داشت. اصلاح طلبان باید با آن بخش از اصولگرایان که دغدغه ملک و ملت برایشان واقعی ست راهی برای تعامل ‏بیابند. ‏