آرش سمیعی
روز گذشته مراسمی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار شد که به عقیده بسیاری از ناظران، نمونهای تمام عیار از استفاده منابع ملی در جهت رقابتهای جناحی بود. این مراسم، به مناسبت جشن انتشار کتابی برگزار شد که عنوان آن “اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخواندهها” بود. در بروشور تبلیغاتی این مراسم نیز هدف از برگزاری آن، “پاسداشت زحمات محققان حوزه انقلاب اسلامی و ترویج فرهنگ انقلابی” عنوان شده بود.
حسینیان رییس مرکز اسناد در این مراسم گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و دستاوردهای سیاسی آزادی و مردم سالاری، شعارهای سکولاریسم و جدایی محض دین و سیاست و تفکیک دنیا و آخرت، اومانیسم و نشاندن انسان به جای خدا و منزوی کردن خدا از تأثیرگذاری در جامعه هیچ زمینهی پذیرش نداشت. اما دگماتیستهای لیبرال تحت پوشش روشنفکر دینی برای عقب راندن اسلام سیاسی امام خمینی خصوصا بعد از خرداد 1376 وارد کارزار شدند و کتاب گرانسنگ “اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخوانده ها” توانسته است به خوبی مبانی فکری دوم خردادی ها را تبیین کند.
کتاب سازی و تاریخ نویسی یکسویه
با آنکه مرکز اسناد انقلاب اسلامی به عنوان یک نهاد پژوهشی تاریخی از بودجه عمومی کشور تغذیه میشود، در سالهای اخیر با ورود به حوزه سیاسی فعالیتهای قابل توجهی در راستای «کتابسازی» علیه اصلاح طلبان داشته است. این مرکز در زمانی که هاشم آقاجری از فعالان اصلاح طلب به خاطر یک سخنرانی انتقادی درباره روحانیت به اعدام محکوم شده بود، با انتشار سریع یک کتاب علیه وی به قلم رییس مرکز اسناد، جدیت خود را برای حضور فعال در دعواهای سیاسی کشور نشان داد. پس از آن نیز با انتشار دو جلد کتاب درباره انتخابات مجلس هفتم، به تخطئه تحصن اصلاح طلبان مجلش ششم و نقش ایشان در تحریم و کاهش عدد شرکتکنندگان در آن انتخابات پرداخت. غیر از این موارد، مرکز اسناد تاکنون خاطرات چندین نفر از اعضای برجسته جناح راست را نیز منتشر کرده که در آن تاریخ انقلاب به طور کاملا یکسویه روایت شده و محتوای آنها بارها انتقاد نیروهای سیاسی مختلف کشور را برانگیخته است.
کتاب دیگر این مرکز با عنوان “انتخابات نهم ریاستجمهوری” آخرین و آشکارترین نمونه کتابهای این مرکز بود که در آن با ورود به مسائل سیاسی داخلی، به نفع و علیه دو جریان عمده سیاسی داخل کشور موضعگیری شده است. در این کتاب که در دی ماه 1385 منتشر شده است، سوم تیر به عنوان پایان یک انحراف در تاریخ جمهوری اسلامی توصیف شده و اصلاح طلبان و مصطفی معین نامزد انتخاباتی ایشان به عنوان برانداز و عامل حقوقبگیر بیگانه معرفی شدهاند.
در واکنش به انتشار این کتاب بود که چندی پیش مصطفی معین با انتقاد از تعلل و کاهلی اصلاح طلبان در تدوین تاریخ و مستندسازی فعالیتهای خود، مرکز اسناد انقلاب را به “تحریف واقعیتها و تاریخ سازی” متهم کرد.
مرکز انتشار افکار روح الله حسینیان
ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی برعهده روح الله حسینیان است که دو ماه پس از انتشار کتاب “انتخابات ریاست جمهوری نهم” که در آن رخدادهای منتهی به این انتخابات کاملا به نفع محمود احمدی نژاد و در واقع از نگاه هواداران او توصیف شده است، توسط احمدی نژاد به سمت مشاور امنیتی رییس جمهور منصوب شد. حسینیان شهرت خود را از روزهایی دارد که با دفاع جسورانه از متهمان قتلهای زنجیرهای، به یکی از چهرههای خبرساز و طرف دعوا در این پرونده تبدیل شده بود. حضور وی در برنامهای با عنوان «چراغ» در صدا و سیما و متهم ساختن طرفداران خاتمی رییس جمهور وقت به انجام قتلهای زنجیرهای اولین مرحله نقشآفرینی جدی حسینیان در پرونده قتل ها بود که مدتی بعد با حضور وی در مراسم ختم سعید امامی متهم ردیف اول این قتلها و سخنرانیهای پیاپی در دفاع از او و علیه اصلاح طلبان تکمیل شد. حسینیان که در افکار عمومی به عنوان یکی از اعضای اصلی محفل حقانی شناخته شده بود، در سالهای اصلاحات یکی از چهرههای شناخته شده ضد اصلاحات بود که همواره موضعگیریهای او علیه این جریان و سران آن، جنجال به پا میکرد.
اما در چند ساله اخیر، روح الله حسینیان در جایگاه رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی به فعالیت علیه جریان اصلاح طلب پرداخت و با حمایت از نویسندگانی که میخواستند علیه اصلاحات بنویسند و نیز انتشار کتابهایی علیه این جریان، به عنوان یکی از بازیگران پشت صحنه نزاع های سیاسی ایران ایفای نقش کرد.
کتابهایی که توسط این مرکز در حوزههای سیاسی، احزاب و تاریخ انقلاب منتشر شده، همگی جهتگیری خاص سیاسی مرکزی را نشان میدهند که از بودجه ملی تغذیه میشود اما کتابهای آن به طور آشکار در خدمت یک جناح سیاسی و علیه جناح سیاسی رقیب است.
اعلام مواضع آشکار
حسینیان رییس مرکز اسناد در مراسم جشن انتشار کتاب “اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخواندهها” گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و دستاوردهای سیاسی آزادی و مردم سالاری، شعارهای سکولاریسم و جدایی محض دین و سیاست و تفکیک دنیا و آخرت، اومانیسم و نشاندن انسان به جای خدا و منزوی کردن خدا از تأثیرگذاری در جامعه هیچ زمینهی پذیرش نداشت. اما دگماتیستهای لیبرال تحت پوشش روشنفکر دینی برای عقب راندن اسلام سیاسی امام خمینی خصوصا بعد از خرداد 1376 وارد کارزار شدند.
آنها در مبانی معرفت شناسی دینی تشکیک کردند و دین را گوهری حقیقی غیرقابل شناخت معرفی کردند. آنها با شعار پلورالیسم دینی به دنبال تکثرگرایی دینی بودند. با این تفسیر از دین نه دین واحدی میماند و نه مرجعیت دینی و به عبارتی دیگر آنها با این تفسیر قصد داشتند ریشهی عالمان دین را بزنند. به همین علت هر عالم دینی که در مقابل این تفکر ایستادگی کرد مورد تاخت و تاز قرار دادند.
آنها با شعار تسامح و تساهل تلاش کردند که حساسیتهای دینی را نابود سازند و مسئولیت انسانی مسلمان در برابر مسلمان را خشونت قلمداد کنند. آنها با طرح تناقض مردم سالاری با دینمداری تلاش کردند تا با تأکید بر جمهوریت از نقش دین بکاهند. آنها با طرح حداقلی کردن فقه در سیاست و حقوق، احکام اسلام را مختص زمانهای پیشین جلوه دهند و آن را فاقد کارایی قلمداد کنند. حتی حدود الهی را احکام خنثی معرفی کردند که متعلق به سالهای گذشته است. آنها با طرح تجربی کردن دین، سعی کردند اسلام را از اجتماع و سیاست به درون انسانها محدود کنند و آن را از جنبهی اجتماعی به شخصی تبدیل نمایند.
حسینیان در ادامه گفت: کتاب گرانسنگ اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخوانده ها توانسته است به خوبی مبانی فکری دوم خردادی ها را تبیین کند و آقای دکتر جهاندار امیری از نویسندگان توانایی است که با دقت نظر به مسائلی می پردازد که رسالت هر دانشمند دیندار است.
در ادامه این جلسه جهاندار امیری نیز با اشاره به نحوه نگارش و کتاب گفت: سوال اصلی این کتاب این است که چرا دوم خرداد با آن همه قدرت و شتاب اولیه خود پس از مدتی رو به ضعف و زوال رفت؟ وی با یادآوری گفته ملکم خان مبنی بر اینکه فکر غربی باید با لفافه دینی بیان شود گفت سابقه این طرز تفکر که اصول لیبرالیسم و تفکر غربی را باید با رنگ و لعاب دینی مطرح کرد را باید آغاز ورود تفکرات غربی به کشور دانست و رمز اصلی این طرز تفکر را در این مساله دانست که عنوان لیبرالیسم در جامعه اسلامی ما به عنوان یک دشنام سیاسی مطرح می شود و لیبرالیسم مارک دار در جامعه اسلامی ما زود حذف می شود؛ لذا، همیشه لیبرالیست ها تفکر در ظاهری دینی مطرح کرده اند.
وی در مورد این کتاب افزود در جواب به سوال اصلی که در این کتاب مطرح شده است جوابهای مختلفی مطرح می شود؛ به عنوان مثال مقاومت های جریان طیف مقابل میتواند به عنوان یک فرضیه مطرح و تحلیل گردد. اختلاف های درون جناحی جبهه دوم خرداد فرضیه دیگری است که می تواند به عنوان پاسخ به این سوال شکافته شود. فرضیه دیگر افراطی گری هایی بود که در قالب شعارها و نوشته های جریان تجدیدنظرطلب دوم خردادی مطرح شود. و یا به عنوان مثال اهدافی که علیه نظام مانند عبور از نظام مطرح شد.
امیری مبنا و ریشه همه فرضیه های دیگر را نظر و فکر تجدیدنظرطلبی اصلاح طلبان دانست و افزود که این فکر هنوز هم زنده است و کار می کند و ریشه و مبنای این نظر همین فکر تجدیدنظر طلبی بر مبنای لیبرالیسم دینی است. ایشان افزود در این کتاب حتی یکبار از دیدگاه های جریان مخالف اصلاح طلبی در جهت اثبات فرضیه خود استفاده نکرده ام و تماما به مطالب خود جریان اصلاح طلبی تجدید نظر طلب استناد کرده ام.