اوضاع به مراتب بدتر خواهد شد

کاوه قریشی
کاوه قریشی

» تحریم بانک مرکزی در مصاحبه با جمشید اسدی

یک روز بعد از امضای لایحه تحریم بانک مرکزی از سوی باراک اوباما، رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی، با “غیر استاندارد” خواندن این تصمیم ایالات متحده گفت به دلیل اعمال چنین تحریمی “دنیا به آمریکا می‌خندد”؛ اما جمشید اسدی، استاد دانشگاه و اقتصاد‌دان در مصاحبه با روز می‌گوید، تحریم بانک مرکزی از چهارچوب قوانین تحریمی ایالات متحده فرا‌تر رفته ودر نتیجه “مشکلات اقتصادی کشور از جمله گرانی، بیکاری و گسترش خط فقر به مراتب از گذشته بیشتر خواهد شد”، به گفته اوتحریم بانک مرکزی در واقع “به صورت غیر مستقیم تحریم نفت و گاز ماست.”

باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، روز شنبه، ۱۰ دی ماه، قانون جدید بودجه دفاعی آمریکا را امضا کرد؛ قانونی که بر اساس آن تحریم ها علاوه بر بانک ایران، شامل شرکت‌ها و موسسات طرف معامله بانک مرکزی هم می‌شود.

 این قانون علاوه بر تمامی موسسات مالی و بانکی ایالات متحده، آندسته از شرکت‌های خارجی را هم که مایل به همکاری با بخش نفتی، مالی و بانک مرکزی جمهوری اسلامی هستند، وادار می‌کند میان قطع رابطه اقتصادی با بخش‌های اساسی مالی ایران و تداوم رابطه با ایالات متحده آمریکا دست به انتخاب بزنند.

مقامات آمریکایی هدف از تصویب این قانون را مقابله با فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی اعلام کرده‌اند؛ فعالیت‌هایی که به نظر آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای دارای “ابعاد نظامی” است. جمهوری اسلامی اما استفاده نظامی از فناوری هسته‌ای را رد کرده‌ است.

مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی هنوز به مصوبه دولت آمریکا واکنش نشان نداده‌اند، و تنها محمود بهمنی، رییس بانک مرکزی تحریم بانک تحت مدیرتش را “یک مانور سیاسی و گزینه‌ای ناکام” خوانده است.

او گفته: “بانک مرکزی مربوط به ملت است یک کشوری که پشتوانه آن ملت باشد تحریم آن اصلا نتیجه نمی‌دهد و اعتقاد دارم بانک جهانی وصندوق بین المللی پول اصلا زیر بار این نخواهند رفت حتما سازمان ملل هم زیر بار آن نمی‌رود.”

تاکید رئیس بانک مرکزی بر بی‌نتیجه بودن تحریم‌ها در حالیست که کار‌شناسان اقتصادی معتقدند گسترش تحریم بانک مرکزی می‌تواند اقتصاد ایران را بیش از پیش دچار صدمه می‌کند.

در واکنشی دیگر به تحریم بانک مرکزی مهدی غضنفری، وزیر صنعت، معدن و تجارت جمهوری اسلامی گفته است: “عده‌ای فکر می‌کنند تحریم‌ها به نقطه ضربه‌زننده خود رسیده است و اگر تحریم‌ها شامل بانک مرکزی شود، کار ایران یکسره می‌شود، در حالی که ما برخلاف آن‌ها فکر می‌کنیم، چون این آخرین حربه آن‌ها است و بعد از این، تحریم معنایی ندارد.”

همزمان با تشدید تحریم‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی، قیمت ارزهای جهانی از جمله دلار و یورو در بازار آزاد ارز تهران به شدت افزایش یافت.

پیامد‌ها و تاثیرات تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی را با جمشید اسدی، اقتصاددان و استاد دانشگاه به بحث گذاشته‌ایم.

مصاحبه با جمشید اسدی در پی آید.

 

به نظر می‌رسد تحریم بانک مرکزی از جمله شدید‌ترین تحریم‌هایی باشد که علیه جمهوری اسلامی اعمال شده. این تحریم‌ها چه پیامدهایی به دنبال خواهد داشت؟

پیامدهای منفی زیادی برای اقتصاد ما در بر خواهد داشت. به طور کلی تمام تحریم‌هایی که تا به امروز اعمال شده، ضربات سختی به اقتصاد کشورمان زده به طوریکه تولید نفت ما به صورت مداوم کاهش پیدا کرده است. این درحالیست که تا کنون تحریم‌ها مستقیما نفت و گاز را که ستون فقرات اقتصاد هستند مورد هدف قرار نداده بود. با تحریم بانک مرکزی از یک سو و صنایع نفت از سوی دیگر، پیامد‌ها برای کشور بسیار دشوار‌ترمی‌شود و مشکلات اقتصادی از جمله گرانی، بیکاری و گسترش خط فقر به مراتب از گذشته بیشتر خواهد شد. به ویژه آنکه در روز سی ‌ام ژانویه امسال کشورهای عضو اتحادیه اروپا هم نشستی در ارتباط با تحریم‌های تازه برگزار خواهند کردو احتمال زیادی وجود دارد که این بار بانک مرکزی و صنایع نفت و گاز مورد حمله قرار بگیرند. در اروپا تنها ایتالیا بود که به دلیل واردات نفتی که از ایران دارد دچار تردید شده بود،که گویا با همیاری دیگر کشورها راه حل‌هایی برای ایتالیا هم پیدا شده و این کشور هم به صف تحریم‌ها خواهد پیوست.

 

بر اساس لایحه تحریمی آمریکا، شرکت‌های خارجی باید میان همکاری با بخش نفتی، مالی و بانک مرکزی ایران یا بخش مالی آمریکا، یکی را انتخاب کنند؛همچنین به موجب این قانون، بانک‌های مرکزی کشورهای دیگر در صورت معامله با بانک مرکزی در ارتباط با انتقال درآمدهای نفتی ایران، شامل تحریم‌های مشابه خواهند شد. این یعنی اینکه دامنه تحریم‌ها می‌تواند از آمریکا فرا‌تر رود؟

اقتصاد پیش از هر چیز در زمینه شبکه‌های بانکی و مالی جهانی شده است؛ این شبکه‌ها به ویژه مبتنی بر فناوری‌های اطلاعاتی در همدیگر تنیده شده است.حالا آمریکا بانک مرکزی ایران را تحریم کرده است؛ بر این اساس اگر یک موسسه بانکی یا مالی آمریکا با بانک مرکزی ایران داد و ستدی داشته باشد مورد تعقیب قرار می‌گیرد. اما موسسات غیر آمریکایی هم از طریق غیر مستقیم مورد این تحریم آمریکا قرار خواهند گرفت. چراکه اگر آنها معامله‌ای با ایران داشته باشند و در عین حال با موسسات آمریکایی هم معامله داشته باشند، موسسه آمریکایی تحت تعقیب قرار خواهد گرفت. در نتیجه موسسات مالی آمریکایی از موسسات غیر آمریکایی خواهند خواست معاملات داد و ستدی خود با ایران را متوقف کنند. لذا این بانک‌ها که عمدتا شامل بانک‌های آسیایی و اروپایی می‌شود باید تصمیم بگیرند. اگر می‌خواهند با موسسات مالی آمریکایی رابطه باشند باید رابطه خود را با جمهوری اسلامی قطع کنند. چون در غیر این صورت بانک های آمریکایی نخواهند توانست بدون هراس از تعقیب دولت خودشان با آن‌ها رابطه داشته باشد. در نتیجه اروپایی‌ها و آسیایی‌ها باید میان کشوری که سخت تحت تاثیر تحریم‌های بین المللی است و کشوری مانند آمریکا که اولین اقتصاد جهان است انتخاب کنند. علاوه بر این بسیاری از این موسسات و بانک‌ها، اگر بزرگ باشند-که اکثرا هستند،- در بورس آمریکا هم حضور دارند. به این لحاظ هم دوباره نمی‌توانند با ایران رابطه داشته باشند. دلیل سومی هم وجود دارد که باعث همراهی موسسات مالی غیر آمریکایی در زمینه تحریم بانک مرکزی می‌شود، آن هم اینکه به تدریج خود این کشور‌ها هم علیه جمهوری اسلامی موضع می‌گیرند.آنها حتی قبلا هم تهدید کرده‌اند. چندی پیش ژاپن و کره جنوبی عملا اعلام کرده بودند که رابطه با جمهوری اسلامی را کاهش می‌دهند. در نتیجه می‌شود گفت که به راحتی مساله از چهارچوب قوانین تحریمی ایالات متحده فرا‌تر رفته است.

 

شما تحریم‌های اعمال شده علیه جمهوری اسلامی در ارتباط با فعالیت هسته‌ای را دنبال می کنید، به نظر شما گسترش تحریم‌ها به این سطح می تواند در ‌‌نهایت موجب تغییر رفتار جمهوری اسلامی در موارد مورد نگرانی غرب شود؟

متاسفانه من فکر نمی‌کنم جمهوری اسلامی تحت هیچ شرایطی در مورد مساله هسته‌ای –که باعث مناقشه بین کشور ما و جامعه جهانی شده است، انعطاف نشان دهد. بسیاری از کشور‌ها بار‌ها تاکید کرده‌اند که حاضرند اورانیوم ۳ درصد گرفته شود و اورانیوم ۲۰ درصد به ایران برگردد و بعد زباله‌های اروانیوم استفاده شده را تحت نظر خودشان در جایی نگه دارند.اما جمهوری اسلامی، به ویژه در زمان تصدی‌گری آقای احمدی‌نژاد، این پیشنهاد ها را نپذیرفته و باعث تصویب چهار قطعنامه تحریمی شورای امنیت ملی سازمان ملل، علیه کشورمان شده است.تازه این جدا از تحریم هایی ست که جداگانه علیه ایران اعمال شده‌اند. امروز هم در آستانه بزرگ‌ترین تحریم هستیم؛ تحریمی که به صورت غیر مستقیم تحریم نفت و گاز ماست. در این شرایط هم به نظر نمی‌رسد جمهوری اسلامی کوچک‌ترین ملایمتی نشان دهد. به دلیل اینکه از یک سو کلید عبور خودش از تحریم‌ها را، پایداری‌ در راه دست یابی به سلاح اتمی می‌داند و فکر می‌کند غیر این نمی‌تواند ادامه حیات داشته باشد. از سوی دیگر مساله این است که فکر می کند اگر در این زمینه انعطاف نشان دهد مجبور می شود در بسیاری موارد دیگر هم نرمش نشان دهد. مساله دیگر اینکه جمهوری اسلامی در تنش افروزی با غرب و آمریکا در صدد کسب مشروعیت نزد کسانی است که این انقلابی‌گری را برای آن‌ها تبلیغ کرده است. در عین حال این تحریم‌ها می‌تواند دلیلی دیگر باشد برای تنش افروزی در خارج از مرزهای ایران و سرکوب در درون مرزهای کشور. به این معنی که بتوانند معترضان را تحت عنوان وابستگی به استکبار جهانی در شرایطی که کشور اسلامی زیر فشار است سرکوب کنند، کما انیکه تا این لحظه هم این کار را انجام داده‌اند. متاسفم که با دلی پر بگویم فکر نمی‌کنم این تحریم‌ها بتواند جمهوری اسلامی را وادار به تغییر رفتار بکند.

 

قبلا گفته می‌شد جمهوری اسلامی، در برابر این تحریم‌ها چندان شکننده نیست و همواره راه‌هایی برای دور زدن تحریم های قبلی پیدا کرده. در ارتباط با تحریم بانک مرکزی هم راه‌های میانبری برای جمهوری اسلامی وجود دارد؟

اولا این تحریم‌ها همیشه بر اقتصاد ایران ضربه زده و نفت که ستون فقرات اقتصاد ماست به تدریج دچار کاهش تولید شده است. در حال حاضر کوچک‌ترین امکان سرمایه گذاری برای براه انداختن میدان‌های جدید و بازسازی میدان‌های قدیمی وجود ندارد. دوم اینکه باعث شده تولید به شدت پایین بیاید،و یکی از دلایل افزایش سرسام آور واردات در این مدت همین تحریم‌ها بوده است. در این شرایط واردات به قیمت خیلی گزاف تری صورت گرفته است. این در حالیست که این واردات به هیچ وقت متوجه پروژه‌های زیربنایی و تولیدی نبوده و فقط برای گذران روزمره بوده است. حالا این شرایط به مراتب بد‌تر خواهد شد. باید فرق گذاشت بین اینکه آیا جمهوری اسلامی تاثیر پذیرست یا خیر. اقتصاد ما، جامعه و کشور ما به شدت تاثیر پذیرفته است. اینکه قیمت ارز به صورت روزانه بالا می‌رود، نشان دهنده آن است که اقتصاد آنچنان صدمه‌ای دیده است که دیگر بازیگران اقتصادی اعتمادی به اقتصاد ملی ندارند و در نتیجه افزایش تقاضای ارز غیر ایرانی بالا می‌رود. اما اگر از این پرسش این مورد نظر است که جمهوری اسلامی نسبت به این سیاه روزی تحمیل شده بر جامعه ما بی‌اعتناست، آری من فکر می‌کنم که این ایدئولوژی همچنان بر جان و دل بسیاری از مدیران جمهوری اسلامی حاکم است. همچنان که بنیانگذار جمهوری اسلامی گفت جنگ برای ما یک نعمت است، این تنش نیز برای مسئولان فعلی یک نعمت محسوب می‌شود. جمهوری اسلامی از طریق این تنش‌ها می‌تواند بر ندانم کاری‌ها، کمبود‌ها و گرفتاری‌های اقتصادی پرده بیافکند و بر عبارت ما با غرب در جنگ هستیم تاکید کند. در نتیجه اگر به صورت خلاصه بخواهم به پرسش تان پاسخ دهم، باید بگویم این تحریم‌ها همواره تاثیر گذار بوده و با تحریم‌های جدید هم به مراتب سنگین‌تر خواهد شد. اما این‌ها بر سیاست تنش افروزی مسئولان جمهوری اسلامی بی‌تاثیر بوده و کماکان بی‌تاثیر خواهد ماند.در پاسخ به بخش دیگر مبنی بر اینکه آیا جمهوری اسلامی خواهد توانست برخی از مایحتاج را تهیه کند؟، جواب این است: حتما. این نظام در عین تنش افروزی می‌تواند فروشنده‌هایی را پیدا کند؛فروشنده هایی که کالاهای خودشان را به مراتب گران‌تر می فروشند با جمهوری اسلامی داد و ستد خواهند داشت. یعنی از این پس اگر جمهوری اسلامی بتواند کالاهای مورد نیازش را تهیه کند، از طریق قاچاق و غیر قانونی خواهد بود و درست به همین دلیل کالاهای بدون کیفیت و با قیمت‌های گزاف وارد کشور می‌شود.

 

و تاثیر این مساله بر زندگی مردم؟

صد در صد تاثیر دارد. درآمد نفتی به سرعت کاهش پیدا می‌کند. ما در حال حاضر تولید نداریم،و روایتی تامین تمام هزینه‌ها بر دوش نفت قرار دارد؛ نفتی که تولید آن به طور مرتب در حال کاهش است. دلیل اینکه دولت آقای احمدی‌نژاد اعلام کرده است بین ده تا بیست میلیون از شهروندان ایرانی یارانه‌ها را دریافت نمی‌کنند ـ به اسم اینکه این‌ها دارا و ثروتمند هستند ـ کمبودی است که دولت در در آمد دارد. صحبتی که آقای مصباح یزدی در مورد اینکه دولت را تحت تعقیب قرار خواهد داد اگر سهم صنعت را از یارانه نفتی ندهد، به جای خود، اما این نشانگر آن است که دولت دیگر پولی ندارد که مانند روزهای اول بریز و بپاش کند و در سفرهای استانی مستقیما به مردم بدهد. در نتیجه این تاثیر‌ها بر زندگی مردم به صورت مستقیم است. به طور روشن باید گفت دولت با این مشکل مواجه است که باید به طور مرتب کالا‌ها را از شبکه‌های غیر قانونی به قیمت‌های سرسام آور تهیه کند آن هم در شرایطی که در آمد آن به شدت کاهش پیدا کرده است. خودتان می‌توانید حدس بزنید چه سرنوشتی منتظر اقتصاد و جامعه ماست.

 

تحریم بانک مرکزی در شرایطی صورت گرفته که اقتصاد جهان دستخوش بحران است. تحریم بانک مرکزی چه تاثیری بر اقتصاد جهانی می گذارد؟

باید بپرسیم دلیل اصلی تاثیر گذاری چیست؟ احتمالی که در زمینه تاثیر گذاری بر اقتصاد جهانی مطرح است، این است که در اثر تحریم نفت ایران بازار نفت در جهان نگران عرضه نفت شود و در نتیجه تقاضا بالا برود و این باعث افزایش قیمت نفت شود. این تاثیری است که تحریم نفت ایران می تواند بر اقتصاد جهانی داشته باشد؛یعنی از طریق افزایش بهای نفت. اما آیا چنین اتفاقی خواهد افتاد؟ صحبت کردن در مورد آینده البته دشواراست، اما من فکر می‌کنم در شرایط کنونی بهای نفت افزایش چندانی نخواهد داشت. به دودلیل. اول اینکه تمام کشورهای تحریم کننده صحبت‌های زیادی با کشورهای تولید کننده داشته‌اند که کمبود نفت ایران را جبران کنند. از جمله با عربستان سعودی و عراق و نیز با لیبی که بعد از اتفاقات داخلی این کشور تولدش به زودی از سر خواهد گرفته شد. نکته بعدی هم اینکه ما متاسفانه در سال ۲۰۱۲ با توجه به برآوردهایی که تا الان شده است،با رشد اقتصاد بسیاری بالایی مواجه نخواهیم بود. در نتیجه اقتصاد جهانی تا به زمان رونق و تقاضای بالا برای سوخت برسد، یک دوره‌ای را پشت سر خواهد گذشت؛ دوره‌ای که مصادف است با شروع تحریم‌ها علیه نفت ایران. پس به این دو دلیل من فکر می‌کنم قیمت نفت، به صورتی که صدمه بزند،افزایش پیدا نخواهد کرد. البته به اطمینان می‌گویم در اولین روزهای عملی شدن تحریم نفت، بازار نفت به مدت چند روز دچار نوسان خواهد شد، اما به زودی در سطح قیمت‌های امروز با اندکی تفاوت ثابت خواهد شد.

 

به عربستان و عراق اشاره کردید، این دو کشور آیا به تنهایی می‌توانند خلاء ناشی از توقف صادرات نفت ایران به کشورهای جهان را جبران کنند؟

تولید نفت ایران اکنون حدود دو نیم میلیون بشکه در روز است. عربستان سعودی این نوید را داده است که به مقدار بسیاری زیادی می‌تواند این کمبود را جبران کند. اگر کشورهای عضو اوپک به ویژه عربستان و عراق و بعد هم لیبی جبران این کمبود را عملی کنند، فکر می‌کنم موفق می‌شوند.