تحقیر تقدیری چمران

محمد رهبر
محمد رهبر

احمدی نژاد به  دلایلی که تنها خود او می داند، 14 مشاورش را کنار گذاشت؛ گو اینکه مقام مشاوره در دولت احمدی نژاد بیشتر جایگاهی تشریفاتی است و سعی شده تا آنها را که در دولت به مقام و سمتی نرسیدند و توقعی هم دارند، به مشاورتی آرام بگیرند.

با این حال بدون هیچ دلیلی و بی اینکه جایگزینی اعلام شود، ناگهان خبر رسید که مشاوران رفتنی شدند. مهدی کلهر از مشاوران پرسرو صدای احمدی نژاد که در انتخابات سال 84 هر وعده ای در گفتگو های انتخاباتی داد تا احمدی نژاد رییس جمهورشود، کاملا از اینکه چرا رفتنی شده، اظهار بی خبری کرد. پس از کلهر، صدای متعجب مهدی چمران رییس شورای شهر در آمد که اصلا مشاور نبوده که برکنار شود. اینکه در نهاد ریاست جمهوری چه می گذرد که هنوز منشی دفتر و رییس دفتر احمدی نژاد آمار درستی از میزان و تعداد مشاوران ندارند را بعدها باید در خاطرات اسفندیار مشایی خواند. ولی آنچه بر سر مهدی چمران آمد و تاکید احمدی نژاد بر حذفش با وجود نبودن، تحقیر تلخی بود، برای پدر معنوی اصولگرایان.

 

فنا شده در برادر

مهدی چمران با هفتاد سال سن پس از شیبانی، رکوردار سنی شورای شهر تهران است. حزب پانزده نفره چمران  سال 82 شورای شهر را که بنیانگذارش اصلاح طلبان بودند، تحویل گرفت و دیگر  ساختمان مجلل خیابان بهشت را به کسی پس نداد. با این حال مهدی چمران سالهاست که زیر سایه برادر بزرگتر زندگی می کند. اگر برادر زنده می ماند شاید چمران هیچ گاه این چنین با محاسن بلند نمی زیست، لباس خاکی نمی پوشید و اصلا شاید در همان رشته معماری به کار مهندسی مشغول می شد و در هفتاد سالگی “مهدی چمران” بود، نه نقاشی آبرنگ، رنگ و رو رفته برادری که سالها پیش از این دنیا باربسته است.

مهدی در سال 1320  به دنیا آمد ده سال  بعد از مصطفی. هر چه برادر بزرگتر سر پر شوری داشت، برادر کوچکتر آهسته می رفت و می آمد. در تمام سالهای پیش از انقلاب نامی از مهدی چمران که سن و سالش به همه مبارزات مسالمت آمیز و مسلحانه قد می داد، ثبت نشده است. اما برادر بزرگتر، مصطفی چمران در همان سالها دنیا را چرخ می زد. مصطفی چمران، که  شاگرد اول دانشگاه “برکلی” بود دیگر تا انقلاب به ایران بازنگشت و در عوض از مرزهای لبنان و کنار یاسر عرفات که آن سالها نامش ابو جهاد بود، سر در آورد. مصطفی چمران آموزش رزم و جنگ می دید و برادر دیگر در ایران آرام و سر به زیر در دانشکده معماری دانشگاه تهران درس می خواند.

انقلاب که شد، مصطفی به ایران بازگشت.  سر پر شوری داشت و آنقدر هم جنگ به سرعت در مرزها در گرفت که فرصت عکس یادگاری با خانواده و مهدی نبود. این است که از مهدی و مصطفی در کنار هم  یکی دو عکسی بیشتر نمانده؛ مهدی با صورتی سه تیغه در کنار مصطفی با ریش های انبوه. بااین حال شباهت دوبرادر چنان بود که با کشته شدن مصطفی، مهدی با محاسنی بلند،  شهید زنده ای شد. مهدی چمران، نقش مصطفی را بازی می کرد، آن هم به صورت صامت و بدون اینکه دیالوگ ها را آموخته باشد.

 مصطفی چمران در همان ابتدای جنگ ایران و عراق ستاد جنگ های نامنظم را بنیان گذاشت اما هنوز سپاه و ارتش در نیم خیز ایستادن بودند که درخرداد سال شصت با ترکش خمپاره شصت جان داد. مهدی چمران میراث دار برادر شد و بی هیچ تجربه ای ستاد را تحویل گرفت. البته چمران بزرگ همه چیز را با خود برده بود و در هشت سال جنگ، دیگر نامی از ستاد جنگ های نا منظم شنیده نشد. بعد از جنگ هم مهدی چمران مانند تابلویی یادآور روزهای اول جنگ حفظ شد. این شباهت به برادر، از مهدی چمران مومیایی ساخته بود که با لباس خاکی و محاسنی که دیگر کوتاه نشد، هر سال نقش برادر را بازی می کرد.

 از آنجا که مهدی تنها نقش بازی می کرد، تاریخ زندگی مصطفی چمران هم هر سال به دست برادر تحریف می شد. مهدی هیچ وقت حرفی از عضویت برادر در نهضت آزادی ایران نمی زد. اشاره ای به رابطه مرید و مرادی چمران و بازرگان نداشت. از دوست نزدیک مصطفی، ابراهیم یزدی سراغی نمی گرفت و اصلا هم نمی گفت که چه قدر لحن چمران در نیایش ها تقلیدی از شریعتی است.

 مهدی چمران برادر را به رزمنده ای عارف تبدیل کرد که پیرو ولایت بود و همین. نقش اصلی مهدی چمران در تمام سالهای پیش از شورای شهر نمایش چهره، در روزهای بزرگداشت آغاز جنگ بود و نهایتا نامگذاری روزهای هفته دفاع مقدس.

 

 تولد پدر معنوی

اگر دولت خاتمی و اصلاحات نمی آمد، می توان به قاطعیت گفت که اصل شوراهای قانون اساسی تا همین امروز هم اجرا نمی شد. اجرای این اصل بخت زندگی خموده سیاسی مهدی چمران را گشود. شورای شهر اول در بی تجربگی اصلاح طلبان و نزاع میان شهرداران و شورا بر باد رفت  و یکباره چمران و چهارده سوار دیگر که شهره شان، مهدی چمران بود، در عکسی یادگاری اعلام کردند که آبادگران ایران اسلامی هستند.

 آبادگران از آنچه برای رای لازم بود، هیچ نداشتند، اما بی تفاوتی مردم به رای دادن، این بخت بزرگ رابه گمنامان آبادگر داد که همگی بر صندلی های شورای شهر بنشینند و این اولین پیروزی اصولگرایان باشد.

 رییس شورای شهر تهران هم با آن چهره نوستالژیک و کت بی یقه، مهدی چمران بود. نوبت به انتخاب شهردار رسید و انگشت اشاره رییس شورا، احمدی نژاد را نشان داد.

باقی تاریخ را ایرانیان نخوانده، حس کرده اند. شورای شهر تهران دولت سایه خاتمی شد و احمدی نژاد در شهرداری ستاد جنگ تشکیل داد و از هر اختیاری استفاده کرد تا لااقل از همین مقام شهرداری چوبی لای چرخ رییس جمهور اصلاحات بگذارد. دستگاه عریض و طویل شورای شهر و شهرداری تهران  آنقدر صندلی ریاست و معاونت داشت تا همه دوستان و آشنایان اصولگرایان و نزدیکان و محرمان احمدی نژاد را جای بدهد.

 احمدی نژاد از اردبیل و ارومیه و کردستان و دانشگاه علم و صنعت و هر جا که رفته بود و خاطره ای داشت کسی را به شهرداری تهران آورد. بعد ها که احمدی نژاد رییس جمهور شد، شهرداری تهران  از خیابان بهشت به پا ستور منتقل شدند. این میانه اما باز  مهدی چمران مثل عکسی بر دیوار ماند.

 احمدی نژاد نه سهمی به او داد نه معاون اولی را به او پیشنهاد کرد و نه هیچ. سمت مشاوره ای برای مهدی چمران در نظر گرفته شد که مجلس با مصوبه ای که دوشغله بودن دولتی را ممنوع می کرد این مقام بی خاصیت را نیز از او گرفت.

کار چمران در شورای شهر تهران هم پیش نرفت؛ آبادگران انشعاب زدند و بیادی نایب رئیس شورا همه کاره بود و اینبار به قول بیادی، چمران  پدر معنوی  اصولگرایان شد و دستش از مادیات کوتاه.

 

سقف کوتاه شورا

شورای شهر تهران برای چمران پا گیر بود، اگر برای بسیاری تخته پرش به حساب می آمد. نمایندگان شورا ی شهر تهران درست مثل اینکه دیپلم را به لیسانس تبدیل کنند، می آمدند و به مجلس یا دولت

می رفتند اما چمران تکان نمی خورد. در دولت به رویش بسته شد و احمدی نژاد بعد از رییس جمهور شدن نگاهی هم به پشت سر نینداخت. مجلس  آنقدر اصولگرا داشت که به چمران نرسد، بااین حال باقی ماندگان از آن عکس یادگاری آبادگران، توانستند تنها ضربه شان را به احمدی نژاد بزنند و قالیباف رقیب انتخاباتی احمدی نژاد را مثل خاری در چشم دولت بر کرسی شهرداری تهران بنشانند.

در این “تلافی” چمران نقش بزرگی داشت. احمدی نژاد هم با تمام درد سرهای جهانی و محلی از این شورای شهر مزاحم انتقام گرفت. بودجه مترو را در هفت خان انداخت، قالیباف را به جلسات هیات دولت راه نداد و در گذرش به شهر ری قول داد که این خطه را هم از تهران بکند و استان کند. هر چندمهدی چمران گفته بود که جدا شدن شهر ری از تهران فاجعه است.

 احمدی نژاد البته طرح بزرگتری هم دارد که کامران دانشجو وزیر کشور، دنبالش می کند. باز گرداندن وضع تهران و همه شهر ها به دوران ماقبل شوراها و انتخاب شهردار از سوی وزارت کشور؛ این دیگر تیر خلاص بر اصل شورا هاست.

دیوار کوتاه شورای شهر تهران با تاختی که احمدی نژاد می زند ممکن است هر لحظه فرو ریزد. اما قبل از اینکه دولت بر سر شهرداری تهران هوار شود، احمدی نژاد اعلام کرده است که رییس شورای شهر تهران را به مشاوره هم قبول ندارد.