دلشکسته یکی دیگر از نمونه های نضج گرفتن دوباره فیلمفارسی در سینمای ایران است که این بار کارگردانش آن را با رنگ و بویی کاملا مذهبی ساخته است. داستان عاشقانه یک جوان بسیجی که از فرط سستی، حتی موسسه شهید آوینی- تهیه کننده فیلم- نیز از هرگونه تبلیغی برای آن ابا دارد و فیلم را عملا از آن خود نمی داند….
دلشکسته
کارگردان و نویسنده: علی روئین تن. مدیر تصویربرداری: شاپور پور امین. طراح صحنه و لباس: محسن شاه ابراهیمی. تدوین: حسین زندباف. تهیه کننده: مجید اسماعیلی. بازیگران: خسرو شکیبایی، شهاب حسینی، بیتا بادران، فریبا کوثری، رضا رویگری ومحمد پاک نیت.
جوانی مذهبی در دانشگاه دلبسته دختری متمول می شود. دختر و خانواده اش با روحیات و عقاید جوان همخوانی چندانی ندارند و از همین روی جوان سعی می کند ارزش های فکری خود را به خانواده دختر ثابت کند.
فیلمفارسی ارزشی
علی روئین تن را از دورانی به یاد می آوریم که کارگردانی تئاتر می کرد. از پشت شمشاد ها و اقتباسی که از داستان مرا ببوس محسن مخملباف انجام داده بود نمایش هایی بود که در آن چند سال روی صحنه برد. روئین تن در آن سال ها فیلمنامه هم می نوشت یکی از آنها آکله بود که بعد ترتوسط نویسنده دیگری بازنویسی و با نام دنیا یکی از فیلم های پرفروش دوران خود شد.
او نقشی هم در فیلم اشک سرما بازی کرد تا اینکه به هرحال سال گذشته توانست به رویای دیرین خود جامه عمل بپوشاند و فیلم دلشکسته را کارگردانی کند و برای اینکه فیلمش دیده شود سراغ بازیگران مطرح رفت و داستانی را هم برگزید که کمتر برایش مشکل ایجاد کند. شخصیت اصلی داستان فیلم دلشکسته به قشری تعلق دارد که جزو حاشیه امن به شمار می آیند و فیلم از اینکه دستخوش ممیزی شود رهایی یافت. تهیه کننده کار هم موسسه روایت فتح بود و به این ترتیب روئین تن حرکتی کاملا حساب شده را برنامه ریزی کرده بود. اما بعد از اینکه فیلم آماده شد همه چیز به هم ریخت. مدیریت موسسه شهید آوینی تغییر کرد و فیلم به مذاق مدیران جدید خوش نیامد. جالب اینجا که ضعف ساختاری فیلم سبب شد تا تهیه کننده حتی تبلیغ برای فیلم را کسر شان خود بداند.
فیلم دلشکسته بزرگ ترین مشکل خود را از ناحیه شیوه بیان داستانش می خورد. فیلم بسیار احساسات گرایانه و غیر قابل باور است. روئین تن در بسیاری از صحنه سعی کرده تا به تمام فیلم های ایرانی که در طول سال های زندگی خود دیده و از آنها تاثیر گرفته ادای دین کند.
داستان پسر فقیر و دختر پولدار در سینمای ایران یکی از کهن الگوهای روایتی است که بارها و بارها توسط فیلمسازان مختلف مورد آزمون و خطا قرار گرفته است. این بار این پسر فقیر مذهبی هم هست و بازی اغراق آمیز شهاب حسینی که در بسیاری از موارد بیننده را یاد نقش او در فیلم رستگاری در هشت و بیست دقیقه می اندازد نمی تواند هیچ نکته تازه ای را به این داستان قدیمی اضافه کند.
شخصیت ها هیچ یک به درستی برای مخاطب تعریف نمی شوند. فیلمساز ارجاعاتی می دهد و می گذرد و همه چیز را برای استنباط به ذهن تماشاگر وا می گذارد. روئین تن پیش از اینکه مبنای شخصیتی آدم های داستانش را مستحکم کند سریع سراغ داستان می رود. بنابراین اگرچه ظاهر آدم های فیلم برای ما آشناست اما فضا این امکان را نمی دهد تا ما بتوانیم به عمق آنها نفوذ کنیم و از همین رو فیلم در سطح باقی می ماند.
فیلم دلشکسته نیز همانند بسیاری از تولیدات اخیر سینمای ایران ساختاری تلویزیونی دارد. یعنی جدا از جنس نگاه به فیلمنامه که ظاهرا قرار است همه چیز به سرعت سامان یابد و هیچ تلاشی برای چفت و بست عناصر آن صورت نمی گیرد تصاویر هم از غنای لازم برای یک فیلم سینمایی برخوردار نیست. دلشکسته با دوربین ویدئو تصویربرداری شده است. کارگردان که بسیار رنگ و لعاب را دوست می دارد نتوانسته آنگونه که باید تکنولوژی دیجیتال را به کار گیرد. طراحی بصری که روئین تن انجام داده متناسب با فضای یک کار سینمایی مناسب با دوربین 35 میلیمتری است و دوربین ویدئو درکنار اینکه نمی تواند بازتاب دهنده چنین کیفیتی باشد قابلیت های دیگری دارد که کارگردان نتوانسته از آن سود بجوید و کل کار از منظربصری نیز مخدوش شده است.
دلشکسته در نهایت موضع خود را آشکار روشن نمی کند. کارگردان هرجا صحبت از فیلمش شده می گوید قصد داشته داستان لیلی و مجنون را در دنیای امروز به تصویر بکشد. اما فضایی را که انتخاب می کند آنقدر آمیخته به ریا و دو رویی است که پرده ای را پیش روی مخاطب ترسیم می کند که نتواند از پس آن اصل فیلم را ببیند.
به جشنواره فیلم فجر نزدیک می شویم و سینمای ایران با این همه ابتذال امسال یکی از شرمگین ترین سال های اکران خود را پشت سر گذاشت. فیلم هایی که معلوم نیست برای کدام مخاطب ساخته شده اند. به وضوح می شود خشم را در چهره مخاطبین پس از خروج از سالن مشاهده کرد.