هشدارصفوی را جدی باید گرفت

امید معماریان
امید معماریان

اظهارات هفته گذشته رحیم صفوی درمورد وضعیت کنونی ایران ودشمنانش درمنطقه بسیار هشداردهنده است. وی که پس از ده سال فرماندهی سپاه پاسداران به تازگی جامه مشاورعالی مقام رهبری را به تن کرده به جای شاخ وشانه کشیدن های متعارف فرماندهان نظامی، به سیاستمداران هشدار داده است که درمواجهه با دشمن ساده اندیشی نداشته باشند. او همچنین تاکید کرده است: “ دشمنان ما قدار، زورگو، قدرتمند وعصبانی هستند و ما باید در برابر آن‌ها هوشیارانه آمادگی خود را حفظ کنیم.”

ازدیگربخش های مهم صحبت های مهم او دردیداربا بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف می توان به این نکته توجه کرد: “ البته نباید این مسائل به بدنه‌ی جامعه انتقال پیدا کند تا باعث تنش شود؛ اما مسوولان باید هوشیاری داشته باشند.”

این سخنان، درست زمانی منتشر می شود که سیمور هرش روزنامه نگارمشهورهفته نامه نیویورکر، ازجدی بودن بخش هایی دردولت آمریکا برای حمله به ایران خبرداده است. او طی یک سال گذشته درچندین مقاله گفته است که ماجرای حمله به ایران جدی است و دولت آمریکا تصمیم دارد به هر ترتیب که شده تا قبل ازپایان ریاست جمهوری دولت بوش قضیه ایران را به هر نحوی فیصله بدهد.

به اینها می توان افزود نوعی گرایش جدید در رسانه های آمریکایی ازجمله شبکه های تلویزیونی درخصوص خطرات ایران که نشان ازتغییروضعیتی می دهد که تا کنون کم سابقه بوده است. طی هفته های گذشته، شبکه هایی مانند سی ان ان نیزبرنامه هایی را پخش می کنند که بی شباهت به شبکه فاکس نیوز نیست. به خصوص بعد از حضور محمود احمدی نژاد و اظهارات او درسازمان ملل و دردانشگاه کلمبیا که عملا صرف نظر ازهمه حاشیه های به وجود آمده، پیام ناسازگاری و بی توجهی به خواسته های جامعه بین المللی –صرف نظر حق ویا ناحق بودن آن- را به همراه داشت، چنین برنامه هایی این روزها به کررات دررسانه های جمعی منتشر می شود.

نیم نگاهی به اظهارات مقامات آمریکایی ویا برخی کشورهای اروپایی – ازجمله فرانسه وآلمان- نیز حاکی ازآن است که حلقه فشارهاعلیه ایران روز به روز تنگ تر می شود آنچنان که سردارسپاهی، به صراحت ازحجم تهدید و خطرناک بودن وضعیتی که کشور درآن به سر می برد سخن گفته است.

طی ماه های گذشته، به نظر می رسید که ایران با برداشتن برخی گام ها، عملا زمان می خرد و آمریکا هم با توجه به مشکلات روزافزونش درعراق وافغانستان هر روز بیش از دیروز از ایده مواجهه با ایران دور می شود. اما هم اکنون به نظر می رسد، چنانکه مقامات آمریکایی بارها تاکید کرده اند، مساله عراق و ایران دوموضوع جدا از هم هستند. این بخش مهمی از تحلیلی است که از دید بسیاری ازمقامات ایرانی طی چند سال گذشته پنهان بوده است ویا حداقل به نظر می رسد که علاقه ایی نداشته اند که دنیا را از این دریچه ببینند. پروژه مهار ایران برای بسیاری از نومحافظه کاران آمریکایی پروژه ایی دراز مدت بوده است و به نظر می رسد بحران عراق تنها آن را کمی به عقب انداخته است.

به همین جهت رحیم صفوی به دوصفت اشاره می کند که معمولا توسط تحلیلگران دولت محافظه کار جدی گرفته نمی شود: “دشمن عصبانی وقدرتمند است.” دشمن عصبانی به این معنی است که عملا گزینه گفت وگو ومصالحه عملا به کار نمی آید. آمریکا به گفت وگو با تهران علاقه مند نیست. کما اینکه هرش درآخرین مقاله اش درخصوص علاقه مندی ایران به کمک به حل مساله عراق درصورت کوتاه آمدن آمریکا درمورد ایران سخن گفته که توسط آمریکایی ها جدی گرفته نشده است. دوم موضوع قدرتمند بودن. برخی از تحلیلگران و نزدیکان به دولت گاه فراموش می کنند که توانایی های نظامی آمریکا چیست؟ آنها تا صحبت ازاحتمال حمله آمریکا به ایران می شود می گویند که هم اکنون این کشور درعراق گیر کرده است واحتمال حمله صفر است چون به لحاظ نظامی واقتصادی وحتی سیاسی چنین توانی وجود ندارد.

این درست است هنگامی که آمریکا منظورش ازتعدی به خاک کشور، حمله نظامی زمینی نفربه نفرباشد. درحالی که همه صحبت هایی که درمورد حمله به ایران می شود، یک حمله گسترده هوایی است. آمریکا آنقدرهواپیمای جنگی پیشرفته درمنطقه دارد که بتواند به شکلی جنون آمیز به تخریب منابع وزیرساختارهای کشور بپردازد.ازسوی دیگر اقدامات سیاسی آمریکا طی ماه های گذشته برای بردن ایران به لبه پرتگاه به نحو چشمگیری گسترده بوده است. ازهمین روست که صفوی هشدارمی دهد ساده اندیشی نشود. با این وجود معلوم نیست چه کسی نباید دچار این ساده اندیشی شود؟ محمود احمدی نژاد وهمراهانش که تهدید نظامی آمریکا را عملا به هیچ می انگارند؟ یا فرماندهان نظامی که از هم اکنون خود را برای روش های پازتیزانی عملیات های تلافی جویانه آماده می کنند؟

این روزها اگر سخنان بسیاری را می توان تبلیغاتی نامید وجنگ روانی، نمی توان نسبت به آنچه فرمانده سابق سپاه گفته است – وپیش ازآن محسن رضایی دیگرفرمانده سپاه به آن اشاره کرده بود- بی تفاوت گذشت. مجموعه تلاش های آمریکا وبرخی متحدانش درطی دوسه سال گذشته به سمت وسویی می رود که ابعاد بسیارخطرناکی را ترسیم می کند. ماجرا درنقطه ای است که به نظر می رسد ازدست مردم وفعالان جامعه مدنی وصلح دوستان کارچندانی دیگر برنیاید، کما اینکه درمورد عراق نیزبرنیامد. می ماند دولتمردان که درروزهایی که بسیاری درمحافل غربی آن راشبیه بهار سال 2003 وهفته های قبل ازحمله به عراق می دانند، با تصمیماتی تعیین کننده وهوشیارانه، روند نگران کننده کنونی را تغییر دهند. اما آیا گوش شنوا وهوشیاری برای چنین اقداماتی وجود دارد؟