‏ با ایران‏‎ ‎گفتگوکنید

نویسنده

khavarmianeh739.jpg

سیروس بینا- سم گاردنر ‏

بازارهای جهانی کوچکترین حرکت های جورج بوش و اسرائیل را زیر نظر دارند تا ببینند آیا ‏جنگی در راه هست یا خیر. عده ای هم انتظار دارند چراغ سبز برای آغاز جنگ از سوی ‏کنگره تحت کنترل دموکرات ها در آمریکا نشان داده شود. اکنون کنگره خود را از طریق ‏قطعنامه محاصره دریایی خلیج فارس برای جلوگیری از واردات محصولات پالایشگاهی نفت ‏توسط ایران، آماده انجام این کار می کند. ‏

آخرین باری که آمریکا کشوری را تحت محاصره قرار داد به دوران بحران موشکی کوبا باز ‏می گردد. کندی رئیس جمهور وقت آمریکا این اقدام را «قرنطینه کردن» نام نهاد زیرا او می ‏دانست محاصره در فرهنگ لغات دنیا به معنی اعلان جنگ است. با اینحال، بسیاری از ‏سیاستمداران در واشنگتن و سایر نقاط دنیا دقیقاً به محاصره فکر می کنند. ‏

بنا بر گزارش ها، ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل این موضوع را در جریان دیدار ‏اخیرش با نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان و نیز در سخنرانی خود در کنفرانس کمیته ‏روابط عمومی اسرائیل- آمریکا در واشنگتن با حضور جان مک کین نامزد جمهوری خواه در ‏انتخابات ریاست جمهوری، مطرح نموده است. کنگره با کمترین مخالفتی در پی تصویب این ‏قطعنامه است که از رئیس جمهور می خواهد فورا، احتمالاً همین هفته آینده، چنین محاصره ‏ای را به مرحله اجراء بگذارد. این یکی از حقوقی است که در سیاست خارجی از سوی نهاد ‏قانونگذاری در آمریکا به دولت بوش اعطاء می شود. ‏

اگر کنگره تصمیم به تصویب این قانون بگیرد، نه تنها بر وخامت شرایط بد اقتصاد آمریکا ‏بلکه بر بی ثباتی در خاورمیانه نیز خواهد افزود.‏

از جمله عوامل مؤثر بر بهای نفت در کوتاه مدت، عرضه و تقاضا و گمانه زنی در بازار و ‏ارزش دلار هستند. هرگونه خطرآفرینی طبیعی یا سیاسی، تولید و جریان نفت را با مخاطره ‏روبرو می سازد و نقش عمده ای بر مقدار پولی که آمریکایی ها می بایست در پمپ های ‏بنزین بپردازند خواهد داشت.‏

برای مثال می توان به واکنش بازار به اظهارات شائول موفاز معاون نخست وزیر اسرائیل در ‏ماه گذشته اشاره کرد که از «اجتناب ناپذیر» بودن حمله اسرائیل به ایران سخن گفته بود. این ‏سخنان را مسؤول بیشترین افزایش قیمت برای هر بشکه نفت ظرف یک روز- 11 دلار- در ‏طول تاریخ دانسته اند. ‏

به ازای هر کدام از این سخنان درشت، پول از جیب مالیات دهندگان آمریکایی خارج شده و ‏راهی کشورهای تولید کننده نفت -از جمله ایران- می شود.‏

اخباری که اکنون از کنگره به گوش می رسد و خواهان دست زدن رئیس جمهور به چنین ‏اقدام جدی است، حتی قبل از آنکه به دیپلماسی مستقیم بپردازد، بی ثباتی شدیدتری را در حوزه ‏نفت بدنبال خواهد داشت. چرا که نه؟ تنگه هرمز در خلیج فارس، معبر نزدیک به 40درصد ‏از صادرات نفت دنیا است. کنگره با توصیه محاصره دریایی خلیج فارس، مسؤل افزایش ‏بهای آن تا 200 دلار برای هربشکه- نزدیک به ‏‎7.5‎‏ دلار برای هر گالون- خواهد بود.


چنین اقدامی، اثر گسترده تری بر ثبات منطقه برجا خواهد گذاشت. حتی تصورمحض وقوع ‏یک جنگ دیگر در خاورمیانه وضعیت را بحرانی می کند. محاصره شرایطی را فراهم می ‏کند که حتی یک حادثه کوچک می تواند به یک فاجعه تبدیل شود. لازم به گفتن نیست که ‏مطابق قوانین بین المللی، محاصره، شکلی از اعلان جنگ است.


طرفداران قانون محاصره دریایی می گویند تحریم ها و دیپلماسی شکست خورده است و اینکه ‏محاصره دریایی قدم بعدی قبل از جنگ است.


آنها در هر دو مورد اشتباه می کنند. گفتگوهای مستقیم میان آمریکا و ایران نه شکست خورده ‏و نه موفق بوده است زیرا هرگز انجام نشده است. محاصره هم یک مرحله قبل از جنگ نیست ‏بلکه خود جنگ است. چنین اقدامی به رویارویی نظامی و به تلفات بی موردبرای هر دو ‏طرف خواهد انجامید.


نمی توان راه حل پایان دادن به برنامه هسته ای ایران را در ایجاد شرایطی یافت که مقابله ‏نظامی را اجتناب ناپذیر می سازد، بلکه می بایست آنرا در دیپلماسی مستقیم جستجو نمود.


تنها راه پیشروی جامعه جهانی برای تضمین باقی ماندن برنامه هسته ای ایران در مسیر صلح ‏آمیز، انجام گفتگو و خودداری از بروز جنگ فاجعه بار دیگری است که خاورمیانه را به بی ‏ثباتی بیشتر رهنمون می سازد.


این یک اقدام خنثی نیست. به نفع آمریکا یا ایران هم نیست. زمان به نفع جنگ در حرکت ‏است. این سناریو به همان وحشتناکی که به نظر می رسد، فرض را بر این گذاشته که با سر ‏به سر گذاشتن ایران می توان جلوی غنی سازی را گرفت. به گفته ناظران تیزبین، مقدمه چینی ‏برای وقوع یک جنگ، چیزی است که به احتمال زیاد در این سناریو رخ خواهد داد.


برای هر روزی که بدون گفتگو می گذرد، دنیا به جنگ دیگری در خلیج فارس نزدیکتر می ‏شود. این چیزی است که بهای آن توسط آمریکایی ها ابتدا در پمپ های بنزین و سپس با جان ‏و مال تأمین خواهد شد. ‏

منبع: واشنگتن تایمز- 5 ژوئیه ‏