جنبش امیر حسین، جنبش میرحسین

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

” خب نگاه کنه. به شما چه ربطی داره؟ هرکسی آزاده هرطوری دلش می خواد زندگی کنه، به هر چی دلش می خواد نگاه کنه، به هرکی هم دلش می خواد رای بده”

” صبر داشته باش، به بقیه هم می رسیم. یاواش یاواش”

 

دهان کج جریان راست

همین اواخر سال آقای نادر قاضی‌پور، یکی از گونه های صیفی جات موجود در مجلس گفته بود: «نیامدن احمدی‌نژاد به مجلس برای تقدیم لایحه بودجه دهن کجی به مجلس است.»

حالا نه اینکه این دولت مهرورز عدالت گستر و این رئیس جمهور شصت و سه درصدی همه چیزشان راست است، الان آقای قاضی پور نگران دهن دولت است که چرا یک دفعه کج شده؟ خب برادر من! عزیز من! نادر خان! انتظار داشتی دولتی که چهار سال پیش جریانش کج شد و انحراف کرد و جفت پا رفت توی بصیرت آقا، الان چه کار کند؟ خب فرض می کنیم آن موقع شما هنوز در مرحله کاشت و داشت بودی و وارد مجلس نشده بودی. دو سال پیش چی؟ واقعا انتظار داشتی دولتی که دوسال پیش دستش کج شد و همین طوری سه هزار میلیارد را کششششششششششششید بالا و فرستاد کانادا برای خودش ویلا بخرد، الان دهنش چه شکلی باشد؟

خدای نکرده، انتظار که نداشتی یک دفعه دست امام زمان از آستینش بیاید بیرون و برایتان نصف النهار مبدا بکشد؟ خب دولت کج، همه چیز و همه جایش کج است، از جمله دهنش. بالاخره قدیمی ها یک چیزی می دانستند که می گفتند، “ خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج.” حالا معمار نه عمله، ثریا هم نه سکینه و صغری، ولی آخر کار حکایت این دولت مهرورز عدالت گستر همین است. یعنی اگر شما و این نادر خان تخفیف بدهید و قبول کنید هر کدام از این اعضای دولت، دست کم به این درد می خورند که لای جرز دیوار مورد استفاده قرار بگیرند، می شود این دولت مهرورز عدالت گستر را هم گذاشت به جای همین دیواری که قرار است تا ثریا کج برود.

با این استدلال جای احمدی نژاد هم کاملا مشخص می شود. یعنی می آید اول جمله و می نشیند جای همان خشت اول.اتفاقا چون خیلی علاقه مند است توی چشم هم باشد، برایش خوب است. با این حساب می ماند جای معمار، که خب این یکی را هم اگر شما موافق باشید ( نادرخان موافق است) با ارفاق می دهیم به آقا. البته شما هم آن چنان نمی توانید مخالف باشید. بالاخره کسی که می تواند یک شبه بشود آیت الله و مرجع تقلید و نماینده خدا بر روی زمین، معمار نمی تواند بشود؟ به نظر ما که خیلی هم می تواند. اصلا چه اشکالی دارد؟ تنها مشکلش این است که دیوار کج می شود، خب بشود…به جهنم. می خواست خبر مرگش نظرش به نظر همان خشت اول نزدیک تر نباشد. اصلا مگر کسی مجبورش کرده بود جسم ناقابل و تن ناسالمش را بگذارد وسط و از روی مردم با ماشین رد بشود برود سراغ ساختمان سازی و مهندسی انتخابات؟

 

سردار مهارت خان بهوت افسرده کرتاهه

آقای محسن رضایی، نامزد ثابت انتخابات ریاست جمهوری، که هر چهار سال یک بار برای نشان دادن کت و شلوار جدیدش نامزد انتخابات می شود،مدتی قبل اعلام کرد:” متاسفانه امروز بسیاری از جوانان ما دچار افسردگی هستند که ابتلای به آن کمتر از بیماری‌های جسمی نباید مورد توجه قرار گیرد.” بعد هم همین طوری که بیماری های جسمی را مورد توجه قرار می داده، ادامه داده:” امروز متاسفانه مواد غذایی که در کشور تهیه می‌شود عامل بسیاری از بیماری‌ها است به گونه‌ای که هم اکنون سرطان پس از تصادفات بیشترین عامل مرگ ومیر را به خود اختصاص داده است. این ناشی از وضعیت آلودگی هوا و بحث مواد غذایی است. متاسفانه امروز تولیدات کشاورزی که در کشور به دست می‌آید از طریق کودهای کشاورزی تولید می‌شود که بهداشتی نیست.”

بله، خدا را شکر که بیماری های جسمی را مورد توجه قرار دادند. وگرنه اگر قرار بود همین فرمان برویم جلو، تا ده دوازده سال دیگر کلا نصف جمعیت ایران به ملکوت اعلی مشرف می شدند، نصف دیگرشان هم که تا آن موقع فرار کرده بودند، کلا اثری از آثارمان روی زمین نمی ماند. باز هم خدا پدرشان را بیامرزد که فکر مردم هستند. البته واقعیتش را بخواهید، به نظر ما که اصلا جای نگرانی نیست.

اولا به خاطر اینکه آقا با آن بصیرتش همه این روزها را پیش بینی کرده و اتفاقا برای همین هم دستور نهضت فرزند آوری را از خودش صادر کرده. خب حالا بصیرتش سوراخ شده که شده باشد، از همان سوراخش که می تواند نگاه کند. شما نهضت را ادامه بدهید، به این کارها چکار دارید؟ خود آقای رضایی هم همه این حرف ها را زده که خبر ابلاغ همین دستور را بدهد.

دوما، این آقا محسن را این جوری نگاه نکنید. نه، آن جوری هم نگاه نکنید، اصلا هر جوری دلتان خواست نگاه کنید، ولی جدی اش نگیرید. بنده خدا از بچگی عادت دارد خیلی سیاه نمایی می کند. الان هم نزدیک انتخابات است باز زبانش باز شده، دارد همین طور سیاه نمایی می کند. یکی دو هفته که از انتخابات بگذرد، دوباره حالش خوب می شود، از این حرف ها نمی زند، مملکت هم دوباره گل و بلبل می شود. خیالتان راحت باشد.

سوما، اصلا وضعیت مملکت همین الان هم خیلی خوب است. کجا جوانان ما دچار افسردگی هستند؟مگر می شود در مملکت امام زمان کسی افسرده باشد؟ چه دردی دارند که افسرده باشند؟ کارشان به جا، خانه و مسکن و زن و زندگیشان به جا، هر کاری دلشان بخواهد می کنند، هر حرفی دلشان بخواهد می زنند، پول امام زمان را هم که ماهیانه می ریزند به حسابشان. دیگر چه مشکلی دارند؟ اتفاقا خیلی هم خوشحالند. اسنادش هم موجود است. یکی از اسناد موجودش هم همین امام جمعه عبورموقت بیرجند،( فکر نکنید فقط تهران امام جمعه عبور موقت دارد، بیرجند هم دارد) خودش شخصا در خطبه‌های نماز جمعه با صدای بلند اعلام کرده:” موضوع مذاکره با آمریکا یک جوکی است که هر چند وقت یک بار برای خنده مردم ایران گفته می‌شود و مردم به آن می خندند”

دیدید؟ این هم سندش. راست هم می گوید. الان سی و چهارسال است مردم کار و زندگی شان را ول کرده اند، هفته ای یکی دوبار دارند فقط به این یک جوک می خندند. حالا به نظر شما مردم کشوری که سی و چهار سال است با کل دنیا رابطه شان را قطع کرده اند و نشسته اند دور هم هر هفته دارند به یک جوک می خندند، افسردگی دارند؟ خب معلوم است که ندارند. شما هم بیخودی به حرف های این آقا محسن توجه نکنید، دل به کار بدهید، نهضت فرزندآوری روی زمین مانده، خوبیت ندارد.

 

نوروز تان هم مبارک

برای من که فرقی نمی کند، چه امیرحسین برگردد چه میرحسین برگردد، بالاخره در شرایطی که همه دارند با سرعت به طرف دره فرار می کنند، هر کسی بایستد و برگردد خودش کارمهمی کرده، حالا می خواهد این دم عیدی خاتمی نامزد ریاست جمهوری بشود، یا ولایتی و لاریجانی و مشائی و قالیباف نامزد ریاست جمهوری نشوند. در هر حال زمستان زودتر برود و این سال بدبختی تمام بشود و سال بعدی از این بدتر نباشد، باید کلی دعا کنیم. رسیدن سال نو را به همه هموطنان تبریک می گویم و امیدوارم سالی سبز و موفق با رئیس جمهوری شکلاتی و خندان نصیب مان شود. سال جدید و فصل بهار بر همه شما همراهان طنزخوان این صفحه مبارک باد.