احتمالاً بسیاری از توریست هایی که دهه 60 و 70 به ساحل میامی رفته اند خبر ندارند که با دان مارتین یکی از بزرگترین نوابغ کمیک قرن بیستم عکسی ناخواسته به یادگار گرفته اند. مردی فوق العاده آرام که از دراز کشیدن در ساحل میامی کنار خانه اش لذت می برد و علاقه عجیبی داشت که خود را در پسزمینه عکس توریست هایی که مشغول عکاسی کنار دریا بودند سُر بدهد. بیخود نیست که او را دیوانه ترین هنرمند مجله MAD لقب داده اند! مجله ای که از ابتدای دهه 1950 زندگی آمریکایی و فرهنگ پاپ را هدف شوخی های خود قرار داده است!
درباره دان مارتین
دیوانه ترین کارتونیست
مجله MAD نقطه عطفی در تاریخ مطبوعات طنز آمریکا به شمار می رود، در آغازین سال های دهه 1950 که هنوز رؤیای آمریکایی در هزار و یک فیلم، نمایشنامه و رمان به صلابه کشیده نشده بود و همه چیز روبراه به نظر می رسید، مجله MAD پا به میدان گذاشت و زندگی آمریکایی و فرهنگ پاپ را هدف شوخی های خود قرار داد. هجو اخلاقیات طبقه متوسط، فیلم های هالیوودی و جنگ سرد مؤلفه های ثابت نشریه در دوران اوج (1960-1970) بودند و چند کارتونیست و طنزپرداز دیوانه نقش اصلی را در شکل گیری طنز بدیع و منحصر به فرد MAD بر عهده داشتند، تا به حال از اینان “مورت دراکر” و “سرجیو آراگونز” را معرفی کرده ایم اما بی گمان “دان مارتین” دیوانه ترین کارتونیست جمع دیوانگان مجله MAD است!
”دان مارتین” متولد 1931 نیوجرسی، پس از پایان تحصیل در آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیا کار خود را به عنوان تصویرساز و کارتونیسست آزاد در نشریات آغاز کرد اما شهرت و محبوبیت را با کمیک های اش در MAD به دست آورد. اولین اثر او در این مجله سپتامبر 1956 به چاپ رسید. اوایل خط های اش بریده بریده و دندانه دار بودند و تقریباً 8 سال طول کشید تا سبک خود را ارتقا دهد و به خط های صاف و نرم و کاراکتر معروف اش برسد. کاراکتر دماغ کوفته ای آثار مارتین موجود فوق العاده خنده دار و بخت برگشته ای است که قربانی موقعیت های عصبانی کننده، نامأنوس و غریب می شود و جالب آن که کارتونیست کم هیجان ترین عناوین ممکن را برای این موقعیت های فراواقعی انتخاب می کند: “یک روز آرام در پارک” یا “بعد از ظهری در کنار ساحل”. در یکی از کمیک های مارتین با عنوان ” شبی در ایستگاه اتوبوس میامی” مردی کنار دستگاه CHANGE MACHINE (پول خُردکن) می رود، اسکناسی داخل دستگاه می اندازد و در عوض، دستگاه جنسیت او را به یک زن CHANGE می کند! شوخی های مارتین، دیوانه وار و در عین حال همه فهم، خنده دار و اکثراً همراه با اسلپ استیک (بزن و بکوب) هستند. او استعداد غریب و ظرفیت پایان ناپذیری هم در ابداع کلمات من درآوردی برای نمایش سروصدای صحنه در آثارش داشت. مثلاً در یک کارتون از BREEDEET BREEDEET برای قور قور یک قورباغه و در کار دیگری از FAGROON klubble klubble برای صدای فروریختن یک ساختمان استفاده می کرد. اسامی آهنگین بی معنای کاراکتر های اش هم شاخصه دیگر کمیک های اش بود: “فستر بسترتستر”، یا آقای “فون بون”!
بی گمان اوج کار دان مارتین را اواخر سال های 1960 تا اوایل دهه 1970 می توان دانست که معمولاً در هر شماره MAD سه کمیک یک یا دو صفحه ای از او به چاپ می رسید و هر از چندی مجله، ویژه نامه ای را کامل به چاپ کمیک های اش اختصاص می داد، از دهه 1980 مارتین کم کم از دوران خوب فاصله گرفت و اجازه داد دیگران ایده های آثارش را بنویسند. اواخر همین دهه بر سر حق امتیاز تجدید چاپ آثارش با “ویلیام گینس” ناشر مجله MAD درگیر اختلاف شد و در سال 1987 به سی سال همکاری با این نشریه خاتمه داد. کمی بعد در CRACKED یکی از قدیمی ترین نشریات طنز امریکایی مشغول به کار شد هرچند دیگر موفقیت سابق را تکرار نکرد. سال 2000 “دان مارتین” در اثر بیماری سرطان درگذشت، چهار سال بعد از آن نام او وارد “تالار مشاهیر کتاب های کمیک” شد و در سال 2007 انتشارات MAD به یاد او مجموعه سی ساله آثارش را در دو جلد منتشر کرد.
معروف است که دان مارتین آدم فوق العاده آرامی بوده که از دراز کشیدن در ساحل میامی کنار خانه اش لذت می برده ( آثارش را به دفتر MAD در نیویورک پست می کرده) علاقه عجیبی هم داشته که خود را در پسزمینه عکس توریست هایی که مشغول عکاسی کنار دریا بودند سُر بدهد. احتمالاً بسیاری از توریست هایی که دهه 60 و 70 به ساحل میامی رفته اند خبر ندارند که با یکی از بزرگترین نوابغ کمیک قرن بیستم عکسی ناخواسته به یادگار گرفته اند. بیخود نیست که او را دیوانه ترین هنرمند نشریه MAD (MAD’s maddest artist) لقب داده اند!