سخنرانی به ظاهر افشاگرانه آقای پالیزدار باعث تشکیل یک موج رسانه ای وسیع در داخل و خارج کشور شد. مطالب اعلام شده توسط ایشان فاقد هر گونه ارزش روشنگرانه ای برای جامعه است. چرا که در نزد مردم اتهاماتی سنگین تر، فارغ از راستی یا ناراستی باورهای آنها، متوجه برخی از مسئولین نظام است. آن چه که می تواند نشانه اهمیت این خبر باشد، رونمائی از تابلوئی است که نشانگر عمیق تر شدن اختلافات موجود میان اصولگرایان در طی چند ماهه اخیر می باشد. هر چند که از زمان روی کار آمدن آقای احمدی نژاد، هر روز بر شدت و دامنه این تفرقه افزوده شده است.
بخشی از این نزاع ها به کشمکش میان گروهی از روحانیون و برخی اعضای غیر روحانی، حاضر در جناح راست، مربوط می شود. شواهد این امر از زمان انتخاب ریاست مجلس هفتم متجلی شد. نمایندگانی که از جناح راست بیشترین کرسی های مجلس هفتم را اشغال کرده بودند، برخلاف دوره ششم، یک فرد غیر معمّم را بر کرسی ریاست نشاندند. این در حالی بود که در مجلس ششم، تعداد اعضای روحانی نسبت به مجلس هفتم کمتر بود و انواع و اقسام اتهامات در مورد اسلام گریز بودن نمایندگان مجلس ششم، نقل مجالس بود.
در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از میان پنج نفر مورد حمایت جناح راست، اصولگرایان حاضر نشدند هیچ شانسی به افراد روحانی بدهند. اما در مقابل در بین چهار فرد معرفی شده از سوی جبهه اصلاحات دو نفر معمم بودند. هر چند عده ای ممکن است این امر را به عدم اشتیاق روحانیون جناح راست جهت حضور در چنین انتخاباتی ربط دهند. اما نحوه برخورد دو ائتلاف بزرگ اصولگرایان مجلس هشتم با دو روحانی سرشناس، فلاحیان و حسینیان، خلاف این ادعا را ثابت می کند.
بعد از به قدرت رسیدن احمدی نژاد، که با آه و فغان دو روحانی همراه بود، اتخاذ برخی مواضع از سوی رئیس جمهور موجب افزایش تنش در میان گروهی از روحانیون و جماعتی از مکلایان درون حاکمیت شد. انداخته شدن میثاق نامه معروف هیئت دولت در چاه جمکران و بستن عهد و پیمان مستقیم با امام زمان، شاید اولین قدم نفر اول قوه مجریه در راه خروج از دایره قدرت روحانیون باشد. هنگام بازگشت از سفر نیویورک، بار دیگر این احمدی نژاد بود که پشتیبانی مستقیم قوای غیبی از خودش را به رخ یک روحانی کشید. سخنرانی های متعدد او، از جمله در مراسم 22 بهمن 86 و یا اجلاس خبرگان رهبری در اسفند ماه همان سال، دائما براین نکته تأ کید دارد که امدادهای الهی با واسطه امام زمان او را از هر گونه پشتیبانی افراد، اعم از روحانی و یا غیر روحانی، بی نیاز ساخته است.
در حقیقت به نظر می رسد، در موقعیتی کاملا فروتنانه، آقای احمدی نژاد نهایتا خود را هم عرض بسیاری از روحانیون حاضر در دایره قدرت می بیند. یعنی چون صد آید نود هم پیش ماست. حالا که رئیس جمهور به نیروئی لایزال متکی است او را از کید دشمنان باکی نیست. این همان امری است که به کرات موجب واکنش روحانیون، از جمله مهدوی کنی، شده است. در این اواخر هم شاهد بودیم که نماینده رهبر انقلاب در شورای امنیت ملی، که هم خودش روحانی است و هم نامش، با الفاظی تند صاحبان این تفکر را مورد خطاب قرار داد. (روزنامه اعتماد 19/3/87) با این حال علائم اختلاف نفر اول اجرائی کشور با برخی از روحانیون به همین جا ختم نمی شود.
با توجه به اختلافات قدیمی بین احمدی نژاد و دبیر سابق شورای امنیت ملی، دعوت جمعی از مراجع قم از علی لاریجانی برای شرکت در انتخابات مجلس هشتم از حوزه انتخابیه این شهر، می تواند نشانه ای از نارضایتی بخشی از روحانیون از عملکرد قوه مجریه باشد. این رویکرد گروهی از آیات عظام شائبه ای را بوجود می آورد که بخشی از علمای حوزه خواهان کاهش قدرت رئیس جمهور از مسیر مجلس هستند. امری که هیچ وقت از عهده حدادعادل بر نیآمد. در واقع این حرکت به شایعاتی که در گذشته از سردی روابط تعدادی از روحانیون عالی مقام مستقر در دومین پایگاه شیعی جهان با احمدی نژاد دلالت می کرد، صورت واقعی تری بخشید. اما کلوخ انداز را پاداش سنگ است.
در چنین شرایطی که طرفداران رئیس جمهور خود را در مقابل حملات گروه های رقیب می بینند، به طور طبیعی برای حفظ مواضع و سنگرها ناچار به نشان دادن عکس العمل هستند. اگر چه زریبافان هر گونه ارتباط ارگانیکی بین آقای پالیزدار با تشکیلات متبوعش را تکذیب کرد، کمتر مفسر سیاسی می تواند منکر هم سو بودن مطالب سخنرانی پالیزدار با منافع احمدی نژاد و هوادارانش باشد. هر چند در گذشته و حال شایعاتی در مورد ثروت بی حد و حصر رفسنجانی بر سر زبان ها بوده و یا مدیریت کاله ناچار به تکذیب ارتباط خود با ناطق نوری بود، اما نام بردن از نه روحانی متهم به مفاسد اقتصادی حکایت دیگری است.
همگان باید بدانند دهمین انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است. اگر پالیزدار هم گرفتار ترازوی عدالت گردد، فدائیان دیگری هستند که چون شهرزاد قصه گو بقیه داستان ها را نقل کنند. آخر از هزار و یک شب تنها یک شبش گفته شده است.
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود / یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد